نظام مالیاتی ایران با چالشهای متعددی روبهرو است؛ از اخذ مالیات بدون توجه به شرایط اقتصادی گرفته تا دریافت چندباره مالیات از مردم. تمرکز مالیات بر طبقه متوسط و ضعیف، عدم شفافیت در هزینهکرد درآمدهای مالیاتی، و تخصیص منابع به خزانه مرکزی، از جمله مسائلی است که موجب کاهش اعتماد عمومی و آسیب به رشد اقتصادی شده است. این گزارش به بررسی مشکلات این ساختار و ضرورت اصلاحات اساسی در آن میپردازد.
۱. مالیات بر عواید سرمایه: بیتوجهی به شرایط اقتصادی
مالیات زمانی از افراد و تولیدکنندگان اخذ میشود که رونق اقتصادی وجود داشته باشد، نه زمانی که کشور در رکود به سر میبرد و کسبوکارها با بحران مواجهاند. هنگامیکه هزینههای مردم با درآمدهایشان همخوانی ندارد، فشار مالیاتی صرفاً مشکلات اقتصادی را تشدید میکند. متأسفانه، ساختار مالیاتی ایران به ضرردهی افراد توجهی ندارد و دولت بدون در نظر گرفتن شرایط اقتصادی، همچنان مالیات را مطالبه میکند. بهعنوان مثال، حتی مبالغی که افراد تحت عنوان قرضالحسنه به حساب دیگران واریز میکنند—که ماهیت درآمدی ندارند—مشمول مالیات میشوند.
۲. دریافت چندباره مالیات از مردم
مردم هنگام خرید کالاها و خدمات، مالیات را پرداخت میکنند، اما با افزایش تورم که دولت برای جبران هزینههایش ایجاد میکند، دوباره ملزم به پرداخت مالیات هستند. این روند، در واقع نوعی مالیات پنهان و مضاعف است. بهعنوان نمونه، اگر فردی مبلغی را به حساب خود واریز کند و سپس به حساب دیگری انتقال دهد، در هر دو مرحله مالیات از او کسر میشود، حتی اگر مالیات مربوطه را در واریزی اولیه پرداخت کرده باشد. همچنین، مالیات حقوق کارمندان قبل از واریز توسط دولت کسر میشود، اما اگر کارمند از همان حقوق برای خرید کالا یا خدمات استفاده کند، مجدداً تحت عنوان مالیات ارزش افزوده، مبلغی از او دریافت میشود. این روند، دیگر صرفاً اخذ مالیات نیست، بلکه به نوعی تحصیل مال نامشروع از مردم تبدیل شده است.
۳. تمرکز مالیاتی بر طبقه متوسط و ضعیف
در ایران، بسیاری از افراد و نهادهای صاحب نفوذ یا متصل به قدرت، از پرداخت مالیات فرار میکنند. در مقابل، دولت بار مالیاتی را بهطور عمده بر طبقه متوسط و ضعیف جامعه اعمال میکند. عدم توانایی در مهار فرار مالیاتی باعث شده که فشار بیشتری به اقشار کمدرآمد وارد شود.
۴. شفافیت پایین در هزینهکرد درآمدهای مالیاتی
مردم اطلاع دقیقی از نحوه هزینهکرد مالیات پرداختی خود ندارند، درحالیکه این حق آنهاست که بدانند منابع مالیاتی در چه زمینههایی خرج میشود. نبود شفافیت در این حوزه موجب کاهش تمایل داوطلبانه شهروندان به پرداخت مالیات شده و آنها را مجبور به پرداخت مالیات بدون رضایت کرده است.
۵. تمرکز درآمدهای مالیاتی در خزانه مرکزی
مالیاتی که از استانها جمعآوری میشود، مستقیماً به خزانه مرکزی واریز میگردد. این درحالیکه اگر بخش عمدهای از این مالیات در همان استانها هزینه شود، امکان توسعه و آبادانی بیشتری فراهم میشود. انتقال مالیات به خزانه مرکزی بدون بازگشت متناسب به استانها، باعث کاهش نقدینگی محلی و عقبماندگی اقتصادی آنها خواهد شد.
لزوم اصلاح نظام مالیاتی ساختار فعلی مالیات، با فشار مضاعف بر مردم و نبود شفافیت در هزینهکرد، موجب بیاعتمادی عمومی و اختلال در چرخه اقتصادی شده است. بازنگری در شیوه اخذ مالیات، کاهش فشار بر طبقه متوسط و آسیبپذیر، و افزایش شفافیت در مدیریت مالیاتی، میتواند گامی مؤثر در جهت بهبود شرایط اقتصادی و افزایش اعتماد عمومی باشد.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا