بورس ایران و اسرائیل حکایت از این دارد که در ایران حمایتی ملی صورت نمی گیرد اما برای بورس تلاویو حمایت ها فراملی است.
پس از پایان جنگ ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی، بازار سرمایه ایران با موج شدیدی از هیجان و نگرانی در میان سهامداران مواجه شد؛ فضایی شکننده و ناپایدار که بهسرعت مورد بهرهبرداری تبلیغاتی و روانی نخستوزیر رژیم صهیونیستی قرار گرفت. بنیامین نتانیاهو در یک موضعگیری نمایشی و با لبخندی مصنوعی در مقابل دوربین، تلاش کرد بورس ایران را در «قعر زمین» معرفی کند و در مقابل، بورسهای آمریکا و اسرائیل را بهعنوان نماد «اوجگیری اقتصادی» تصویرسازی کند. این در حالی بود که بورس تلآویو در همان جنگ، مستقیماً هدف حملات موشکی قرار گرفته و زیرساختهای معاملاتی آن دچار اختلالات جدی شده بود؛ وضعیتی که بهطور طبیعی باید منجر به توقف یا افت شدید شاخصها میشد.
با این حال، دولت رژیم صهیونیستی با اتکا به شبکههای رسانهای همسو و حمایتهای مالی غربی، بهویژه از سوی ایالات متحده و برخی کشورهای اروپایی، توانست روندی مصنوعی از بهبود و ثبات در ظاهر بورس تلآویو ایجاد کند؛ در حالی که گزارشهای مستقل و معتبر از خروج قابلتوجه سرمایهگذاران خارجی از بازار اسرائیل حکایت داشتند. این تناقض آشکار میان واقعیتهای اقتصادی و روایتسازیهای تبلیغاتی، گویای ماهیت سیاسی بورس تلآویو بهعنوان ابزاری برای جنگ روانی بود.
در واکنش به این فرافکنیهای حسابشده و هدفمند، بیش از ۳۵۰۰ فعال بازار سرمایه ایران با صدور بیانیهای رسمی، ضمن محکومیت شدید اظهارات نتانیاهو، تأکید کردند که رژیم صهیونیستی سالهاست جنگی ترکیبی علیه ایران آغاز کرده است؛ جنگی که تنها به حملات نظامی محدود نمیشود، بلکه در حوزههای اقتصادی، اطلاعاتی، سایبری و رسانهای نیز فعالانه جریان دارد. هدف این جنگ، آسیبزدن به آسایش عمومی، لطمه به رفاه اقتصادی، خدشه به انسجام ملی، و در نهایت بیاعتمادسازی مردم نسبت به نظام مالی کشور است.
اکنون این رژیم از طریق همسویی رسانههای خارجی و برخی شبکههای معاند، جنگ را وارد فاز پیچیدهتری کرده است؛ فازی که با هدف تضعیف سرمایهگذاران خرد، دلسردی عمومی و بیثباتسازی سرمایهگذاری طراحی شده و بهصورت فشرده دنبال میشود.
با وجود تمامی فشارهای روانی، سایبری و رسانهای، فعالان بازار سرمایه ایران نشان دادند که به عهد خود با بازار پایبند هستند و حتی در دوران افت و ریزش قیمتها نیز عقبنشینی نکردهاند. آنان ضمن پذیرش نقدهایی نسبت به ضعف عملکرد برخی نهادهای مالی، تأکید کردند که با استواری و باور عمیق، در کنار بازار سرمایه خواهند ایستاد و اجازه سوءاستفاده بیگانگان را نخواهند داد. این وفاداری، تنها در بیانیهها نماند بلکه بهصورت عملی در رفتار جمعی سرمایهگذاران نیز تجلی یافت. پس از اظهارات نتانیاهو، موجی منسجم از حمایتهای هدفمند شکل گرفت که در نهایت موجب آغاز روندی صعودی در بورس ایران شد و امید به اصلاح شاخصها و بازسازی اعتماد را افزایش داد.
در پاسخ به این تحولات مثبت و برای تسریع در روند بازسازی اعتماد عمومی، سازمان بورس و اوراق بهادار بستهای دوگانه از سیاستهای حمایتی را معرفی کرد. بخش نخست این بسته، اوراق تبعی بیمه سهام بود که با هدف حمایت از اشخاص حقیقی با سبد زیر ۵۰۰ میلیون تومان طراحی شده و بر اساس زمانبندی اعلامشده، قرار است از روز دوشنبه اجرا شود. بخش دوم آن، اوراق تبعی تأمین مالی است که از طریق دو صندوق تخصصی منتشر خواهد شد؛ صندوق تثبیت بازار سرمایه با سهم ۲۰ همت و صندوق سرمایهگذاری مشترک توسعه بازار سرمایه با سهم ۱۵ همت تأمین مالی از سوی نهادهای فعال بازار. هدف اصلی این ابزارها، انتقال سهام پایه به بانکها و واگذاری اوراق اختیار در چارچوبی حرفهای و بلندمدت است که از هفته آینده عملیاتی خواهد شد.
در ادامه روند سیاستگذاری، اقدام دیگری نیز در دستور کار قرار گرفت که هدف آن حمایت غیرمستقیم از صندوقهای اهرمی بود. براساس این طرح، صندوق توسعه بازار سرمایه اقدام به خرید سهام موجود در پرتفوی این صندوقها کرد و مدیران صندوقها نیز به موازات آن، یونیتهای قابل معامله را بازخرید نمودند تا صفهای فروش کنترل شده و تعادل معاملاتی بازگردد. در جریان این عملیات، مجموعاً ۱.۲ همت یونیت توسط صندوق توسعه و ۱.۵ همت توسط خود صندوقها جمعآوری شد. طبق اعلام رسمی، این روند حمایتی در روزهای آتی نیز ادامه خواهد یافت تا تمامی طیفهای سرمایهگذاران، بهویژه سرمایهگذاران خرد و صندوقهای تخصصی، تحت پوشش این برنامه قرار گرفته و از تعمیق نوسانات جلوگیری شود.
برآیند این اقدامات چندلایه، نهتنها مانع از تحقق کامل سناریوی جنگ روانی رژیم صهیونیستی شد، بلکه با افزایش همبستگی میان فعالان بازار، اجرای سیاستهای تخصصی و بازسازی اعتماد عمومی، زمینه عبور بازار سرمایه ایران از دوره بحران را فراهم کرد و مقدمات ورود آن به مرحلهای تازه از تعادل، پایداری و رشد فراهم شد؛ مرحلهای که بهروشنی نشان داد عملیات تبلیغاتی و روایتسازیهای سیاسی هرگز قادر به جایگزینی واقعیتهای اقتصادی و اراده ملی نخواهند بود.
در سوی دیگر میدان، نباید فراموش کرد که بورس تلآویو نیز همزمان با تحولات بازار ایران، تحت تأثیر مستقیم جنگ ۱۲ روزه قرار گرفته بود و با چالشهای پیچیدهای روبهرو شد. شاخص TA-35 که نماد شرکتهای بزرگ اسرائیلی است، در همان روزهای آغازین جنگ با افتی نزدیک به ۹ درصد مواجه گردید. حملات موشکی به زیرساختهای فناوری و شهری اسرائیل، موجب اختلال در سیستمهای معاملاتی بورس شد و در نهایت این بازار بهناچار برای مدتی تعطیل شد. در همان بازه زمانی، بیش از ۴.۳ میلیارد دلار سرمایه خارجی از بازار خارج شد؛ رقمی که برای اقتصادی با وابستگی شدید به سرمایهگذاری بینالمللی، هشدار جدی در خصوص بیاعتمادی است. شرکتهای فناوری برجستهای همچون Wix و Check Point نیز با افت شدید ارزش سهام خود، وضعیت شکنندهتری را تجربه کردند و سرمایهگذاران اروپایی در واکنشی سریع، اقدام به خروج از بازار کردند.
برای مواجهه با این بحران، دولت اسرائیل با پشتیبانی مالی و سیاسی متحدان غربی، بهویژه ایالات متحده، دست به اقدامات فوری زد تا تصویر ثبات بازار را بازسازی کند. بانک مرکزی رژیم صهیونیستی با دریافت بیش از ۲ میلیارد دلار ارز خارجی، نرخ شِکِل را تثبیت کرده و از رشد تورم جلوگیری کرد؛ اقدامی که بهوضوح وابسته به کمکهای مالی نظامی آمریکا بود. در کنار این مداخله، شرکتهای نظامی اسرائیلی نیز با سفارشهای جنگی مستقیم از ایالات متحده، منابع نقدی گستردهای را به بازار تزریق کردند. رسانههای آمریکایی و اروپایی نیز با روایتپردازیهای هدفمند، تمرکز خود را بر «بازگشت سریع بازار» گذاشتند تا تصویری باثبات از اقتصاد اسرائیل ارائه دهند؛ تصویری که در تضاد کامل با دادههای میدانی از تزلزل، خروج سرمایه و ریسک سیستماتیک است.
اروپا نیز در این چرخه نقش غیرمستقیم اما تأثیرگذاری ایفا کرد. بسیاری از صندوقهای سرمایهگذاری اروپایی در روزهای ابتدایی جنگ، داراییهای خود را نقد کرده بودند، اما در اثر فشار لابیهای مالی صهیونیستی و نهادهای بانکی مرتبط، بخشی از این سرمایهها بهصورت موقت به بازار بازگردانده شد. این فرایند، نهتنها نشانهای از پویایی بازار نبود، بلکه نشان داد که بورس تلآویو بهشدت وابسته به حمایتهای خارجی و ظرفیتهای تزریقی است و فاقد استحکام داخلی برای تابآوری در شرایط بحرانی است.
در چنین شرایطی، بررسی چشمانداز آینده این دو بازار، مسیرهای کاملاً متفاوتی را ترسیم میکند. بورس ایران با تکیه بر ظرفیتهای اقتصادی بومی، حمایتهای سیاسی هدفمند و بازسازی اعتماد عمومی، در حال ورود به دورهای پایدار از تثبیت و رشد است. عواملی چون کاهش ریسک سیاسی، ورود نقدینگی حقیقی، اصلاح ساختار مالی، و تقویت ابزارهای حمایتی، نشان میدهند که چشمانداز میانمدت بورس ایران با وجود چالشهایی مانند تورم و ناترازی انرژی،
واقعیت این است که چشمانداز میانمدت بورس ایران با وجود چالشهایی مانند تورم و ناترازی انرژی، همچنان مثبت ارزیابی میشود. در صورت تداوم روند کنونی حمایتهای هدفمند، تقویت ابزارهای مالی، و اصلاح رویههای اجرایی در نهادهای نظارتی، این بازار میتواند به بستری پایدار برای جذب سرمایههای داخلی و حتی منطقهای تبدیل شود. همچنین گسترش فرهنگ سرمایهگذاری و افزایش شفافیت در فرآیندهای معاملاتی، نقش مهمی در تعمیق بازار و کاهش رفتارهای هیجانی خواهد داشت.
در مقابل، بورس تلآویو با وجود رشد ظاهری شاخصها، چشماندازی شکننده و ناپایدار دارد. ادامه وابستگی شدید به سرمایههای خارجی، ضعف در تابآوری مقابل بحرانهای امنیتی و سیاسی، و اتکای بیش از حد به دخالتهای بانک مرکزی و حمایتهای ایالات متحده، این بازار را در بلندمدت با خطر اصلاحهای شدید یا حتی سقوط تدریجی مواجه میکند. تجربههای پیشین نشان دادهاند که بازارهایی با رشد مصنوعی و فاقد بنیانهای تولیدی داخلی، در مواجهه با تغییرات ژئوپلتیک یا کاهش حمایتهای خارجی، مستعد بحرانهای سیستماتیک هستند.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا