ریشه مشکلات روانی در جامعه عمدتا فقر است. اما نباید از برخوردهای مناسب کارفرماها، خانواده و … غفلت کرد. عمدتا واکنش اولیه به این رفتارها افسردگی است.
به گزارش سرمایه فردا، فقر یکی دلایل اصلی کودک همسری یاد میشود، بررسیها نشان دهنده آن است که بخش عمده مشکلات روانی در جامعه مانند خودکشی، افسردگی، اضطراب و… ناشی از پایین بودن درآمد سرانه، تورم بالا و نابرابری درآمدی ریشه میگیرند.
همچنین فقر به عنوان یکی از عوامل اصلی ازدواج زودهنگام کودکان شناخته میشود. تشدید فقر در جامعه احتمال ازدواج کودکان را افزایش میدهد. بنابراین سیاستگذاران اقتصادی یک کشور میتوانند با تمرکز بر عادلانه شدن سطوح درآمدی، با ازدواج زودهنگام کودکان، خودکشی و افسردگی مقابله کنند.
تحریمهای اقتصادی و کوچکشدن طبقه متوسط در ایران، نقش بیشتری در کودک همسری بازی کرده است. در کشورهای مختلف سیاستگذاری دولت در مشکلات روانی در جامعه نقش زیادی باز میکنند. دولت ایران نیز میتواند با تلاش برای لغو تحریمهای اقتصادی و تمرکز برای ایجاد ثبات در شاخصهای کلان اقتصادی در کاهش پدیده کودک همسری در ایران قدمهای بزرگی بردارد.
پژوهشگران دریافتهاند که نرخ خودکشی در میان فقیرترین افراد بالاترین میزان است. یکی از شواهدی است که نشان میدهد فقر باعث خودکشی میشود. درهمین راستا خودکشی طی سال ۲۰۲۰ در برخی کشورهای توسعه یافته کاهش داشت. همچنین دادهها نشان میدهد که افراد بیخانمان تقریباً ۱۰ برابر بیشتر از افراد دارای مسکن خود را میکشند. زمانی که افراد پول کافی برای رفع نیازهای مادی خود را نداشته باشند. احتمال ابتلا به بیماریهایی مانند افسردگی، اختلال دوقطبی و حتی اسکیزوفرنی بسیار بیشتر میشود.
محققان دریافتهاند که در پی افزایش بیکاری، میزان خودکشی و بستری شدن در بیمارستانهای روانپزشکی به طور مشهودی افزایش مییابد. خوشبختانه، پول همان مشکلاتی را که ایجاد میکند، برطرف میکند. جلوگیری از زندگی در فقر باعث جلوگیری از خودکشی میشود.
روشن است که پایان دادن به فقر، به خودکشی پایان نمیدهد. بسیاری از مشکلات روانی در جامعه تنها به فقر مربوط نیست. فضای امن جامعه میتواند به افراد آرامش بدهد. کره جنوبی بالاترین میزان مرگومیر ناشی از خودکشی را در میان کشورهای پردرآمد OECD و چهارمین رتبه بالای میزان مرگومیر خودکشی در جهان را با ۲۸.۶ در هر صد هزار نفر در سال ۲۰۱۹ داشت.
بر اساس یافتههای موسسه بهداشت و رفاه استرالیا (AIHW) درآمد کمتر، سطح تحصیلات پایینتر، بیکاری یا عدم مشارکت در نیروی کار، هر کدام با خطر مرگ ناشی از خودکشی مرتبط هستند.خودکشی پیچیده است و به ندرت از تنها «یک چیز» ناشی میشود. با این حال، میدانیم که بیخانمانی، سلامت پایین، ناامنی مسکن و مسکن نامناسب میتواند خطر خودکشی را افزایش دهد.
با توجه به اینکه بیش از ۴۰ درصد از سالمندان در کره جنوبی دچار فقر هستند و سیستم رفاهی موجود اساساً به این موضوع توجه نکرده است، تعجبی ندارد که در کشور کره جنوبی، افراد سالخورده به فکر خودکشی بیفتند.در مجموع، امنیت مالی نهتنها امکان دسترسی به کالاها و خدمات ضروری مانند مسکن و رژیم غذایی مناسب را فراهم میکند، بلکه به کاهش قرار گرفتن در معرض عوامل خطر روانی اجتماعی (مانند رویدادهای استرسزا در زندگی) نیز کمک میکند.
افرادی که در محرومترین جوامع زندگی میکنند، با بالاترین خطر مرگ بر اثر خودکشی روبهرو هستند. گزارشها نشان داده است که بیثباتی مالی و فقر میتواند خطر خودکشی را افزایش دهد. خودکشی یکی از اصلیترین پیامدهای نابرابری است.
مطالبه اصلی نسل جوان، زندگی عادی است و انتظار دخالت کمتر در زندگی و کسبوکارش را دارد. تجربه برخی کشورها، از جمله کشور خودمان، نشان میدهد که نتیجه تحریم به جای فشار بر نظام سیاسی، تضعیف شدید زیرساختهای اقتصادی، اجتماعی و گسترش فقر و نابرابری است.
از طرف دیگر وضعیت نااطمینانی که نسبت به آینده در کشور وجود داشت باعث شد که سرمایه از کشور خارج شود و با خارج شدن سرمایه از کشور، ظرفیت اشتغالزایی کشور هم پایین میآید. اثرات تحریمها بر وضعیت اقتصادی جوانان کمی متفاوت از دیگر اقشار جامعه است. در حقیقت میتوان گفت جمعیت جوان بیشترین زیان را از تحریمها دیده است.
یکی از این آثار، تشدید بیکاری است. ما از یک طرف با افزایش سطح تحصیلات در جامعه مواجه هستیم و از طرف دیگر، بیکاری به دلیل تحریمها تشدید شده و در نتیجه باعث میشود که احساس ناامیدی و بیآیندگی در بین جوانان شکل گیرد. پژوهشها نشان میدهد که جوانان مخصوصاً بین ۱۸ تا ۲۹سالگی بیشتر در معرض مشکلات روانی در جامعه هستند.
مسئله این است که تحریمها علاوه بر اینکه وضعیت اقتصادی و زندگی جوانان را تحت تاثیر قرار میدهد، زیان اصلی را متوجه نظام حکمرانی میکند چون درآمدهای دولت را به شدت کاهش میدهد.وقتی وضعیت دولت به خاطر کاهش درآمدها وخیم میشود، کیفیت کالای عمومی هم کاهش پیدا میکند و دولت از عرضه خدمات ضروری خود باز میماند که اینجا هم جوانان یکی از گروههای متضرر به حساب میآیند.از پیامدهای آشکار این وضعیت مشکلات روانی در جامعه همچون افسردگی و اضطراب و حتی خودکشی است.
بنا به آمار چندی پیش اداره پلیس آگاهی ۵۰ درصد سارقان برای اولینبار مرتکب جرم شدهاند که مهمترین عامل آن فقر و نداری شدید است. خودکشی را حتی در میان اقشار فرهیخته جامعه، وکسانی که دارای تحصیلات عالی هستند نیز میبینیم، مثل خودکشی پزشکان، پرستارها یا هنرمندان. یکی دیگر از پیامدهای تحریمها و انزوای بینالمللی برای جوانان ما، کاهش آمار ازدواج طی ۱۰ سال گذشته بوده است. سالبهسال این روند نزولی بوده و جمعیت جوان تمایلی به تشکیل زندگی مشترک نداشتهاند.
تمایل نداشتن به ازدواج و کاهش نرخ رشد ازدواج، با فرزندآوری هم رابطه مستقیم دارد. جمعیت کشور از یک طرف با شتاب بالا به سمت پیر شدن حرکت میکند و از طرف دیگر میبینیم که جوانان توانایی و علاقهای برای ازدواج ندارند.
اگر علاقه برای ازدواج هم وجود داشته باشد جوانان به علت نابسامانی شرایط اقتصادی و بیکاری، نمیتوانند مخارج زندگی را تامین کنند، بنابرین ازدواج نمیکنند. بنابرین برای بهبود شرایط خودمان ما هم ناگزیر هستیم همان راهی را برویم که بقیه کشورها رفتند، کشورهایی که روزی در وضعیت ما قرار داشتند و با بحرانهای شبیه بحرانهای ما دستوپنجه نرم میکردند، اما امروز به رشد اقتصادی و کاهش بیکاری دست یافتهاند.
دو پژوهشگر کانادایی به نامهای پالاس و ویلیامز سه اختلال روانی «ماکیاولیسم، خودشیفتگی و سایکوپتی» را منشأ همه رفتارهای ناخوشایند و ناهنجار انسان دانستند .
سهگانه اختلال زمانی موجب دردسر است که به شخصیت و رفتار غالب تبدیل میشود و در نتیجه آن اخلاق جای خود را به منافع فردی میدهد. حس دلسوزی و همدلی با دیگران از بین میرود و آزار دیگران به رفتاری عادی و قابل قبول تبدیل میشود. در چنین شرایطی فرد مورد نظر به موجودی سنگدل تبدیل میشود که نهتنها دست به هر کاری میزند که به خواستهاش برسد. بلکه موجب بروز مشکلات روانی در جامعه میشود.
سایکوپتها احساس همدلی و عذاب وجدان ندارند، از تجربیاتشان درس نمیگیرند و برای قوانین هیچ ارزشی قائل نیستند، ولی در ظاهر میتوانند افرادی بسیار دوستداشتنی هم به نظر برسند. از نظر روانشناسان افرادی با ویژگی شخصیتی مشابه حاکمان سنگدل و قدرتطلب منجر به بروز مشکلات روانی در جامعه میشوند.
از دید آنها مردم وسیلهای برای رسیدن به اهدافشان هستند، به همین دلیل به راحتی از آنها سوءاستفاده میکنند و نگاهشان به دنیا نگاهی مادی و خالی از عاطفه است.
افراد خودشیفته برخلاف آنچه نشان میدهند افراد با عزت نفسی نیستند. آنها اشتیاق زیادی برای ستایش و تحسین شدن دارند. میخواهند همیشه در مرکز توجه باشند و از بقیه انتظار رفتاری دارند که نشان دهد جایگاه آنها از بقیه بالاتر است. خودشیفتهها توانایی همدلی کردن با دیگران ندارند، ممکن است نوعی همدلی کلامی از آنها ببینید که روانشناسان آن را رفتاری برای حفظ ظاهر یا تامین منافعشان مینامند.
مشکلات روانی در جامعه باید مورد بررسی قرار بگیرند. از این رو یکی از معروفترین آزمایشهای روانشناسی، توسط سه پژوهشگر انجام شده است. آنها پس از شناسایی کودکان پیشدبستانی که بیش از بقیه اوقات فراغت خود را به نقاشی کردن میگذراندند، آنها را به سه دسته تقسیم کردند. به یکی از گروههای دانشآموزی یک جایزه نشان دادند و گفتند که در صورت نقاشی کشیدن، این جایزه را دریافت میکنند.به گروه دوم، هیچ جایزهای نشان داده نشد ولی در صورتی که به اختیار خود نقاشی میکشیدند، جایزهای در انتهای جلسه به آنها تعلق میگرفت.گروه سوم نه خبر از جایزه داشتند و نه جایزهای دریافت میکردند.
دو هفته بعد، دانشآموزان گروه دوم و سوم به اندازه قبل نقاشی میکشیدند. اما دانشآموزان گروه نخست (که انتظار دریافت جایزه برای نقاشی کردن داشتند)، مدت زمان نقاشی کشیدنشان کاهش یافته بود.در حقیقت، نه پاداش و جایزه، بلکه انتظار دریافت آن باعث کاهش علاقه دانشآموزان به نقاشی شده بود. آنها به این نتیجه رسیدند که رضایت درونی از انجام یک فعالیت، میتواند با ارائه یک پاداش بیرونی کاهش یابد.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا