ریشه فساد سیستمی در ایران

ریشه فساد سیستمی در ایران

فساد سیستمی در ایران تحت تاثیر نهادهای ضعیف نظارتی، کمبود شفافیت، تأثیر نخبگان قدرتمند و تأثیر تحریم‌هاست که جزئیات آن پرداخته شده است.

به گزارش سرمایه فردا، فساد سیستمی در ایران مسأله‌ای پیچیده و ریشه‌دار است که سطوح مختلف دولت، اقتصاد و جامعه را تحت تأثیر قرار داده است. فساد یکی از مشکلات پایدار در ایران است که برای دهه‌ها ادامه داشته و عواقب گسترده‌ای برای حکمرانی، اقتصاد و اعتماد عمومی کشور دارد.
چندین عامل به ماهیت فساد سیستمی در ایران کمک می‌کند، از جمله نهادهای ضعیف نظارتی، کمبود شفافیت، تأثیر نخبگان قدرتمند و تأثیر تحریم‌ها.

جنبه‌های کلیدی فساد سیستمی در ایران

خودی‌های قدرتمند و شبکه‌های در سایه: یکی از عوامل مهم در فساد سیستمی ایران نقش خودی‌های قدرتمند و شبکه‌های در سایه است. موقعیت‌های کلیدی در دولت و اقتصاد اغلب توسط افرادی که به شخصیت‌های سیاسی یا مذهبی قدرتمند مرتبط هستند، اشغال می‌شود. این خودی‌ها از موقعیت‌های خود برای استخراج منابع، تأمین قراردادهای پرسود و مشارکت در فعالیت‌های رانت‌جویانه استفاده می‌کنند.
در طول سال‌ها، برخی نهادها نفوذ اقتصادی خود را گسترش داده و اکنون کنترل بخش قابل توجهی از اقتصاد، از جمله بخش‌های کلیدی مانند نفت، ساخت و ساز و مخابرات را در دست دارد. این وضعیت فرصت‌هایی برای فساد ایجاد کرده است، زیرا شرکت‌های وابسته به نهادها از توجهات ویژه و نظارت محدود (و حتی ناچیز) بهره‌مند می‌شوند.
کمبود شفافیت و پاسخگویی: شفافیت و پاسخگویی برای پیشگیری از فساد حیاتی هستند. اما هر دو در ایران کمبود دارند. نهادهای کلیدی دولتی، اغلب تحت کنترل شخصیت‌های سیاسی مرتبط قرار دارند. که استقلال و کارایی آن‌ها را در تحقیق و پیگرد فساد محدود می‌کند.
دسترسی عمومی به اطلاعات نیز محدود است، که پیگیری هزینه‌ها، قراردادها و معاملات مالی دولت را دشوار می‌کند. این کمبود شفافیت اجازه می‌دهد تا فساد به راحتی رشد کند، زیرا نظارت یا بررسی عمومی اندکی بر نحوه تخصیص و هزینه کردن منابع وجود دارد.
بنیادها (بنیادهای خیریه): بنیادها، نهادهای مثلا خیریه‌ای هستند که پس از انقلاب اسلامی برای مدیریت دارایی‌های مصادره‌شده از سلطنت پیشین و نخبگان تأسیس شدند. در حالی که این سازمان‌ها به منظور خدمت به اهداف اجتماعی و مذهبی ایجاد شده بودند، بسیاری از آن‌ها به مراکز فساد تبدیل شده‌اند. این بنیادها با نظارت حداقلی فعالیت می‌کنند و از مالیات معاف هستند، که به آن‌ها اجازه می‌دهد منابع اقتصادی وسیعی را بدون پاسخگویی کنترل کنند. بسیاری از بنیادها تحت کنترل شخصیت‌های سیاسی قدرتمند هستند و شواهد گسترده‌ای وجود دارد که درآمدهای آن‌ها برای منافع شخصی یا سیاسی سوءاستفاده می‌شود.

تحریم‌ها و فساد سیستمی در ایران

تحریم‌های بین‌المللی، به ویژه از سوی ایالات متحده، فساد را در ایران تشدید کرده‌اند. تحریم‌ها دسترسی ایران به بازارهای مالی جهانی را محدود کرده و دولت و کسب‌وکارها را مجبور کرده‌اند که برای انجام تجارت به شبکه‌های غیررسمی و بازارهای سیاه وابسته شوند. این وضعیت شرایطی مناسب برای فساد فراهم می‌آورد، زیرا افرادی که در این فعالیت‌ها دخیل هستند، اغلب به فعالیت‌های غیرقانونی برای دور زدن تحریم‌ها می‌پردازند.
تحریم‌ها همچنین فشار زیادی به اقتصاد ایران وارد کرده و منجر به کاهش ارزش پول، تورم و بیکاری شده‌اند. در این شرایط، مقامات عمومی و افراد خصوصی ممکن است بیشتر به فعالیت‌های فسادآمیز برای تأمین منافع مالی خود تمایل پیدا کنند.
ایران از اقتصاد رفاقتی(crony capitalism) رنج می‌برد، جایی که فرصت‌های تجاری و قراردادهای دولتی بر اساس ارتباطات شخصی به جای شایستگی اعطا می‌شود. بسیاری از کسب‌وکارها، به ویژه آن‌هایی که با شخصیت‌های سیاسی ارتباط دارند، در قالب یارانه‌ها، قراردادها یا دسترسی به ارز خارجی، امتیاز ویژه‌ای دریافت می‌کنند.
این سیستم تبعیض موجب تضعیف رقابت منصفانه و نوآوری می‌شود، زیرا شرکت‌های کوچکتر یا مستقل غالباً به نفع کسانی که ارتباطات سیاسی دارند کنار گذاشته می‌شوند.

تأثیر فساد سیستمی در ایران بر اعتماد عمومی

تأثیر فساد سیستمی در ایران اعتماد عمومی به دولت و نهادهای آن را تضعیف کرده است. مردم ایران اغلب دولت را در راستای منافع خودی‌ها نسبت به عموم مردم می‌بینند. این تصور به نارضایتی گسترده‌ای منجر شده و در سال‌های اخیر اعتراضات زیادی را تحریک کرده است.
قرارداد اجتماعی بین دولت و مردم با تصور اینکه منابع عمومی برای منافع گروه کوچکی از خودی‌ها برداشت می‌شود، تضعیف شده است. در نتیجه، شهروندان ممکن است تمایل کمتری به رعایت قوانین یا شرکت در فرآیندهای سیاسی رسمی داشته باشند که به تضعیف بیشتر ثبات اجتماعی منجر می‌شود.
در دولت قبل(ابراهیم رئیسی)، در ظاهر تلاش‌هایی برای مبارزه با فساد انجام گرفت و تعهداتی برای مبارزه با فساد را اعلام شد. چندین مورد برجسته تحت تحقیق قرار گرفت. با این حال، منتقدان معتقدند که این تلاش‌ها اغلب به دلایل سیاسی انجام می‌شود و هدف آن‌ها افرادی هستند که از دایره خودی‌ها خارج شده‌اند (به جای اینکه به علل اصلی فساد بپردازند).
نتیجه‌گیری: فساد سیستمی در ایران به شدت با قدرت سیاسی، ساختارهای اقتصادی و تأثیر خودی‌های قدرتمند مانند سپاه پاسداران درهم‌آمیخته است. هرچند تلاش‌هایی برای مقابله با این مسأله صورت گرفته است، اما کمبود شفافیت، پاسخگویی و اراده سیاسی باعث شده است که ریشه‌کن کردن فساد دشوار باشد. بدون اصلاحات معنادار که به این مشکلات ساختاری بپردازد، فساد احتمالاً به عنوان مانعی عمده برای توسعه اقتصادی و ثبات سیاسی ایران باقی خواهد ماند.

رانت در استخدام‌های ایران

سالها دروسی را به نام فساد اداری با نظارت سازمان برنامه و بودجه کشور در دانشگاه ها و ادارات کل استان های شمالی و برای مدیران میانی و گاهی نیز در مدیریت دولتی تهران ، تدریس می شد. مثل دوره دروس شایسته سالاری ، در همان زمان هم شاهد ویژه خواری مدیران کلان و رانت خواری بی امان و اختلاس همگان در صورت امکان بودیم.
یعنی یک مدیر سالم نمی بینیم اما در آینده حتما اوضاع بسوی بهبود می رود ، هرگز مدیری سالم و شایسته که بدون رابطه و توصیه گزینش شده باشد وجود ندارد. سالها هرگز ندیدم یک مدیر بدون رابطه بازی و دخالت و فضولی انواع نماینده ها و دخالت نیروهای امنیتی حتی یک مدیر که بر مبنای آن معیارهای درسی و رسمی گزینش شده باشد. رانت جمعی و خروج از شایسته سالاری و افتادن در فساد اخلاقی و به طبع آن بنیاد نهادن هر نوع بیداد ، همه محصول انقلاب روستازادگان پایتخت نشین بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *