در شرایطی که هیچیک از پارامترهای کلان اقتصادی یا سیاسی تغییر نکردهاند، بازار سرمایه ایران با واکنش مثبت به کف قیمتی خود، نشانههایی از بازگشت خریداران را بروز داده است. این رشد، نه حاصل خوشبینی به مذاکرات یا اصلاح سیاستهای پولی، بلکه نتیجه تخلیه فشار فروش و تثبیت قیمتها در محدودهای قابل پذیرش برای سرمایهگذاران است. در همین حال، رکود در اقتصاد خرد، تورم بالا، و نرخ بهره سنگین، چشمانداز کلی اقتصاد را تیره کردهاند. با این حال، صنایع ریالی با قدرت چانهزنی در قیمتگذاری، میتوانند در این فضای تورمی، فرصتهایی برای بازدهی فراهم کنند.
به گزارش سرمایه فردا، در روزهای اخیر، بازار سرمایه ایران با رشدهای محدود و محتاطانهای مواجه شده که برخلاف ترندهای قدرتمند گذشته، فاقد پشتوانه سیاسی یا اقتصادی است. نه نرخ بهره کاهش یافته، نه نرخ ارز توافقی اصلاح شده، و نه چشمانداز مذاکرات روشنتر شده است. با این حال، بازار به کف قیمتی رسیده که خریداران حاضر به ورود شدهاند—اتفاقی که میتواند زمینهساز بازگشت تدریجی اعتماد باشد.
این واکنش مثبت، در غیاب محرکهای کلان، نشاندهنده بلوغ نسبی بازار و حساسیت آن به گزارشهای مالی شرکتهاست. گزارشهای ماهانه و فصلی برخی شرکتها با استقبال مواجه شدهاند و بازار به آنها واکنش نشان داده است. این تغییر رفتار، هرچند شکننده، میتواند زمینهساز حرکتهای نوسانی در کوتاهمدت باشد.
در سطح کلان، اقتصاد ایران همچنان با رکودی جدی مواجه است. بنگاههای خرد، کسبوکارهای کوچک، و بخش مصرفی، درگیر کاهش تقاضا و افت درآمد هستند. دادههای تراکنشهای شاپرک نیز نشان میدهند که فعالیت اقتصادی در سطح عمومی کاهش یافته است. در مقابل، شرکتهای بورسی بهعنوان حلقههای بالادستی زنجیره تولید، کمتر از این رکود آسیب دیدهاند و نمیتوان آنها را معیار وضعیت عمومی اقتصاد دانست.
تورم بالا، یکی از اصلیترین چالشهای اقتصادی کشور است. رشد سالانه نرخ ارز، که گاه تا ۳۰ تا ۴۰ درصد میرسد، در کنار عدم تناسب افزایش حقوق و دستمزد، موجب کاهش قدرت خرید و تعمیق رکود شده است. نرخ بهره بالا نیز سرمایهگذاری را محدود کرده و جذابیت بازارهای مولد را کاهش داده است. حل این مسائل، بیش از آنکه اقتصادی باشد، نیازمند گشایشهای سیاسی و اصلاحات ساختاری است—امری که فعلاً چشمانداز روشنی ندارد.
در چنین فضایی، برخی صنایع ریالی که توانایی چانهزنی در قیمتگذاری دارند و از تورم منتفع میشوند، میتوانند گزینههای مناسبی برای سرمایهگذاری باشند. صنایعی مانند سیمان، شویندهها، لاستیکیها، غذاییها و داروییها، با افزایش نرخ فروش، توانستهاند بخشی از فشار تورمی را جذب کنند. این صنایع، بهدلیل عدم وابستگی مستقیم به دلار توافقی و نبود نرخگذاری دستوری، انعطاف بیشتری در مواجهه با تورم دارند.
در مقابل، صنایع دلاری مانند فلزات اساسی و پتروشیمیها، بهدلیل وابستگی به نرخ ارز توافقی و سیاستهای صادراتی، در شرایط فعلی با محدودیتهایی مواجهاند. تا زمانی که نرخ ارز توافقی اصلاح نشود، این صنایع نمیتوانند از رشد نرخ ارز آزاد بهرهمند شوند و سودآوری آنها تحت فشار باقی خواهد ماند.
بازار سرمایه ایران در حال عبور از یک فاز تثبیت است که با کفسازی قیمتی و بازگشت تدریجی خریداران همراه شده است. در غیاب محرکهای کلان، این رشد شکننده و نوسانی خواهد بود. در چنین شرایطی، تمرکز بر صنایع ریالی با قدرت قیمتگذاری، میتواند استراتژی مناسبی برای مدیریت ریسک و بهرهبرداری از فضای تورمی باشد.
سرمایهگذاران باید با احتیاط، تحلیل دقیق، و ترکیب متوازن داراییها، مسیر خود را در این بازار نیمهشفاف ترسیم کنند. تا زمانی که اصلاحات سیاسی و اقتصادی رخ ندهد، بازار سرمایه بیش از هر چیز به رفتارهای خرد، گزارشهای مالی، و واکنشهای روانی وابسته خواهد بود.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا