پزشکیان و آزمون صداقت

پزشکیان و آزمون صداقت

در روزگاری که هر واژه سیاسی می‌تواند به تیغ نقد بدل شود، مسعود پزشکیان با زبانی صریح و بی‌پرده در برابر جامعه‌ای خسته از شعار ایستاده است. اما آیا صداقت در بیان رنج‌ها، در زمانه‌ای که مردم به دنبال راه‌حل‌اند، می‌تواند راهی برای بازسازی اعتماد باشد یا تنها بر التهاب عمومی می‌افزاید؟

در فضای پرتنش سیاست ایران، جایی که هر جمله می‌تواند به حادثه‌ای رسانه‌ای تبدیل شود، رئیس‌جمهور مسعود پزشکیان با زبانی متفاوت وارد میدان شده است. او نه از موضع قدرت، بلکه از موضع همدردی سخن می‌گوید؛ نه با شعارهای مرسوم، بلکه با اعتراف به واقعیت‌های تلخ. اما همین صداقت، در جامعه‌ای که از بحران‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی فرسوده شده، گاه نه‌تنها شنیده نمی‌شود، بلکه به‌سرعت قضاوت می‌گردد. این گزارش، نگاهی تحلیلی دارد به چالش‌های گفتار سیاسی در زمانه بحران و آزمونی که پزشکیان ناگزیر از عبور آن است.

فضای سیاسی ایران بیش از هر زمان دیگری ملتهب است

در روزهایی که فضای سیاسی ایران بیش از هر زمان دیگری ملتهب و حساس شده، سخنان رئیس‌جمهور مسعود پزشکیان به‌سرعت به سوژه‌ای برای نقد، تفسیر و حتی تخریب بدل شده‌اند. از جمله‌اش درباره «گرسنگی مردم» تا دعوتش به «گفت‌وگو بدون دعوا»، هر واژه او با واکنش‌های تند از سوی رسانه‌ها و فعالان سیاسی مواجه شده است. برخی معتقدند رئیس‌جمهور باید راوی اقتدار ملی باشد، نه بازگوکننده رنج‌ها. برخی دیگر نیز او را به کم‌گویی یا حتی سکوت توصیه کرده‌اند.

اما واقعیت آن است که پزشکیان از نخستین روز ورود به پاستور، تلاش کرده با پرهیز از زبان رسمی و شعارهای کلیشه‌ای، با مردم به زبانی ساده و صادقانه سخن بگوید. زبانی که در فضای سیاست رسمی کمتر شنیده می‌شود و شاید همین تفاوت لحن، امروز بزرگ‌ترین چالش او شده است.

در شرایطی که کشور با مجموعه‌ای از بحران‌های تو‌در‌تو مواجه است—از تورم و رکود گرفته تا بحران آب و آسیب‌های اجتماعی—هر جمله مقام اجرایی می‌تواند بار سیاسی سنگینی داشته باشد. در چنین وضعیتی، افکار عمومی به‌شدت حساس و بی‌اعتماد شده‌اند و رسانه‌ها نیز در جست‌وجوی مقصر، هر حرکت و کلامی را به تیغ نقد می‌کشند. طبیعی است که رئیس‌جمهور، به‌عنوان نماد عملکرد دولت، بیش از هر فرد دیگری در تیررس باشد.

تجربه تاریخی نیز نشان داده که در دوره‌های بحران، جامعه به دنبال چهره‌ای مسئول می‌گردد تا بار نارضایتی‌ها را بر دوش او بگذارد. این الگو در همه دولت‌ها تکرار شده و اکنون نوبت پزشکیان است تا زیر فشار افکار عمومی، نقش «مقصر اصلی» را بازی کند.

اما بسیاری از جملات او، اگر در شرایط آرام‌تری بیان می‌شدند، احتمالاً نشانه‌ای از صداقت و شفافیت تلقی می‌شدند، نه ضعف. مشکل از کلام نیست؛ از شرایطی است که هر کلام را سیاسی می‌کند. در چنین فضایی، حتی سکوت نیز موضع‌گیری تلقی می‌شود و گاه بیش از سخن گفتن، حامل پیام است.

پزشکیان، که کوشیده با مردم بی‌پرده سخن بگوید، امروز در میانه تنگنایی ایستاده که در آن «نه گفتن» و «نه نگفتن» هیچ‌کدام چاره نیست. زیرا جامعه‌ای که در التهاب و بی‌اعتمادی به سر می‌برد، نه فقط به کلام سیاستمداران، بلکه به نیت پشت کلام نیز مشکوک است.

 

سیاست، ذاتاً میدان اختلاف و رقابت است

در این میان، باید پذیرفت که هیچ رئیس‌جمهوری در هیچ دوره‌ای نمی‌تواند همه را راضی کند. سیاست، ذاتاً میدان اختلاف و رقابت است و گفتار سیاستمداران همواره میان موافقت و مخالفت تقسیم می‌شود. حتی چهره‌هایی چون ماندلا و گاندی نیز در زمان خود با موجی از انتقادات روبه‌رو بوده‌اند.

اما تفاوت زمانی ایجاد می‌شود که نقد، از مرز انصاف عبور کرده و به تخریب بدل شود. نقد سازنده باید با نیت اصلاح و بهبود باشد، نه با هدف تضعیف جایگاه رئیس‌جمهور. در عین حال، برخی انتقادات به سخنان پزشکیان نیز بی‌راه نیستند. او باید مراقب وزن واژه‌ها و اثرگذاری آن‌ها بر روان عمومی جامعه باشد. گاه یک جمله درست، در زمان نادرست، می‌تواند پیام نادرست منتقل کند.

با این حال، نباید از پزشکیان انتظار داشت زبانش را ببندد یا فقط جملات خوشایند بگوید. اگر قرار است با مردم صادق باشد، ناگزیر است تلخی‌ها را هم بگوید. آنچه سیاست امروز ایران را نیازمند می‌سازد، گفت‌وگویی واقعی میان دولت، مردم و رسانه‌هاست؛ گفت‌وگویی که در آن، هر سخن رئیس‌جمهور صرفاً سوژه حمله نباشد، بلکه زمینه‌ای برای پرسشگری منطقی و پیشنهاد اصلاحی شود.

اگر پزشکیان بتواند این فضای گفت‌وگو را حفظ کند و از نقدهای منصفانه برای اصلاح رویکردهای دولت بهره بگیرد، شاید بتوان گفت که او در حال احیای «ادبیات تازه‌ای از سیاست» در ایران است؛ ادبیاتی که صداقت را جایگزین شعار می‌کند، هرچند پرهزینه‌تر است.

 

بازسازی اعتماد؛ فراتر از واژه‌ها

در نهایت، آنچه در پس هیاهوی نقدها و سوءتفاهم‌ها باقی می‌ماند، پرسشی بنیادین است: آیا می‌توان در فضای سیاست‌زده و بحران‌زده امروز، دوباره پلی میان دولت و مردم ساخت؟ پاسخ این پرسش نه در سکوت و نه در شعار، بلکه در بازتعریف رابطه قدرت و صداقت نهفته است.

پزشکیان، اگرچه در معرض شدیدترین واکنش‌ها قرار گرفته، اما در تلاش برای بازگرداندن زبان انسانی به سیاست، مسیری را آغاز کرده که شاید در کوتاه‌مدت پرهزینه باشد، اما در بلندمدت می‌تواند به احیای نوعی گفت‌وگوی ملی منجر شود. گفت‌وگویی که در آن، سیاستمدار نه فقط مدیر بحران، بلکه شنونده رنج‌ها و پاسخ‌گو به پرسش‌هاست.

برای تحقق چنین فضایی، لازم است رسانه‌ها نیز از منطق «واکنش فوری» فاصله بگیرند و به تحلیل‌های عمیق‌تر و منصفانه‌تر روی آورند. جامعه نیز باید بیاموزد که صداقت، هرچند تلخ، گاه مقدمه‌ای برای اصلاح است. و دولت، باید بداند که در عصر بی‌اعتمادی، هر واژه باید با کنش همراه باشد؛ زیرا مردم نه فقط به حرف، بلکه به عمل چشم دوخته‌اند.

اگر پزشکیان بتواند این مسیر را با ثبات، شجاعت و اصلاح‌پذیری ادامه دهد، شاید بتوان گفت که در میانه طوفان‌های سیاسی، او نه قربانی کلمات، بلکه معمار گفت‌وگویی تازه خواهد بود. گفت‌وگویی که در آن، سیاست دوباره به زبان مردم نزدیک می‌شود—نه برای فریب، بلکه برای فهم و تغییر.

دیدگاهتان را بنویسید