به گزارش سرمایه فردا، هدف اصلی دولت آمریکا در سرکوب قیمتها بیشک حمایت از اقشار آسیبپذیر اقدامی برای مقابله با طمع شرکتها و حمایت از مصرفکنندگان مطرح شده است.
محمد مهدی وکیلی: کامالا هریس، نامزد دموکرات ریاستجمهوری آمریکا، در یکی از کمپینهای انتخاباتی خود، پیشنهادی برای ممنوعیت فدرال گرانفروشی( سرکوب قیمتها )در صنایع غذایی و خواربارفروشی ارائه کرد. هدف آن مقابله با هزینههای بالای مواد غذایی عنوان شده، با این حال، جزئیات چندانی از این طرح در دست نیست. به همین دلیل به تفاسیر مختلفی منجر شده است. در حالی که پیشنهاد او بهعنوان اقدامی برای مقابله با طمع شرکتها و حمایت از مصرفکنندگان مطرح شده است. احتمالاً تأثیری فوری بر قیمت مواد غذایی نخواهد داشت.
هرچند به نظر میرسد که این ممنوعیت بهطور محدود اجرا شده و شبیه به قوانین موجود در ایالتها خواهد بود و احتمالاً فقط در شرایط اضطراری و نه بهعنوان یک طرح گسترده برای کنترل قیمتها اعمال خواهد شد.
فارغ از اینکه طرح سرکوب قیمتها توسط هریس آنهم زمانی که نامزد رقیبش یعنی دونالد ترامپ او را کمونیست خطاب میکند، ممکن است خطایی استراتژیک باشد. همین حرف میتواند برای ما ایرانیهای فرسنگها دورتر از آمریکا هم گران تمام شود. شاید بپرسید چه ربطی به ما دارد؟ نکته اینجاست که اقتصاد ایران قریب به پنج دهه است که با گسستی همه جانبه از علم اقتصاد و با رویکردی التقاطی از آموزههایچپ، پوپولیسم و نوعی از سرمایهداری موسوم به رفاقتی اداره میشود که قیمتگذاری دستوری و عدم توجه به مکانیسم بازار با هدف توزیع گسترده رانت در راس همه اقدامات قرار دارد.
در سالهای نخستین پیروزی انقلاب، هدف اصلی دولت در سرکوب قیمتها بیشک مدیریت شرایط بحرانی و البته حمایت از اقشار آسیبپذیر بود. هرچند که اندیشه اقتصادی غالب آن دوران هم چیزی جز مقابله با روند بازار به عنوان نماد امپریالیسم نبود. شهید محمدعلی رجایی، دومین رئیسجمهور ایران پس از انقلاب اسلامی در اوایل دهه شصت بیان داشت که: «مساله عرضه و تقاضا در تعیین قیمتها یک سیستم غربی است». نگاهی که تا همین امروز هم در بین سیاستمداران ایرانی وجود داشته و چیزی شبیه این است که فردی جاذبه زمین را چون کاشف آن اروپایی بوده مردود بداند!
خطر اصلی اما چیز دیگری است. مغالطهای به نام توسل به مرجعیت (appeal to authority) دستاویزی است که اتفاقاً سیاستمداران ایرانی در استفاده از آن برای توجیه اقدامات غلط خود تبحر دارند. به بیان ساده، این مغالطه به این صورت است که مثلاً چون فلان برنده جایزه نوبل یا فلان شخصیت برجسته مطلبی را عنوان کرده یا فلان کشور پیشرفته اقدامی را انجام داده پس حتماً آن کار درست است.
چپها و پوپولیستهای ایرانی هم با عشق سرشار خود به سرکوب قیمتها و دشمنی با بازار، حتماً در بوق و کرنا خواهند کرد که ببینید آمریکا به عنوان مهد آزادی اقتصادی هم قیمتها را کنترل میکند و همین میشود بلای جان ما ایرانیها و مثل خوره به جان تن رنجور اقتصاد ایران میافتد.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا