رقیق‌سازی دارایی صندوق‌ها؛ تخلف پنهان با پیامدهای سنگین

رقیق‌سازی دارایی صندوق‌ها؛ تخلف پنهان با پیامدهای سنگین

رقیق کردن دارایی‌های صندوق، یکی از تخلفات کمتر دیده‌شده در بازار سرمایه است که با صدور واحدهای جدید و جذب نقدینگی تازه، ترکیب دارایی پایه صندوق را تغییر می‌دهد و سود دارندگان قدیمی را کاهش می‌دهد. این اقدام نه‌تنها زیان مستقیم برای سرمایه‌گذاران به همراه دارد، بلکه اعتبار صندوق‌ها را در بلندمدت از بین می‌برد. کارشناسان تأکید دارند مطالعه امیدنامه صندوق‌ها، شفافیت عملکرد مدیران و نظارت جدی نهادهای مالی، تنها راهکارهای عملی برای مقابله با این تخلف و حفظ سلامت بازار سرمایه است.

به گزارش سرمایه فردا، رقیق کردن دارایی‌های صندوق یکی از تخلفاتی است که هرچند تعداد محدودی از صندوق‌های فعال در بازار سرمایه به آن دست می‌زنند، اما اثرات زیان‌بار آن بر دارندگان واحدهای قدیمی صندوق بسیار جدی است. در این روش، مدیر صندوق با صدور واحدهای جدید و جذب نقدینگی تازه، عملاً ترکیب دارایی‌های صندوق را تغییر می‌دهد و سهم دارایی پایه (مثلاً سهام یا طلا) در مقایسه با کل ارزش صندوق کاهش می‌یابد. نتیجه این اقدام آن است که رشد بازار به‌طور کامل به دارندگان قدیمی صندوق اصابت نمی‌کند و سود آن‌ها رقیق می‌شود، در حالی که مدیر صندوق با بزرگ‌تر کردن صندوق، کارمزد بیشتری دریافت می‌کند.

برای روشن شدن موضوع، فرض کنید صندوقی سهامی با ارزش هزار میلیارد تومان دارید که تمام دارایی آن سهام است. در روزی که بازار سهام سه درصد رشد می‌کند، ارزش صندوق نیز باید به همان میزان افزایش یابد. اما اگر مدیر صندوق در همان روز صدور جدید بزند و هزار میلیارد تومان نقدینگی تازه وارد کند، ترکیب صندوق تغییر می‌کند: نیمی سهام و نیمی نقد. در نتیجه، روز بعد که بازار دوباره سه درصد رشد کند، صندوق تنها حدود یک و نیم درصد رشد خواهد داشت. این یعنی دارندگان قدیمی صندوق بخشی از سود خود را از دست می‌دهند و عملاً زیان می‌بینند. اگر این روند ادامه یابد و صندوق بارها صدور جدید بزند، سهم سهام در کل دارایی صندوق کمتر و کمتر می‌شود و رشد بازار دیگر به‌طور کامل به صندوق منتقل نمی‌گردد.

این پدیده محدود به صندوق‌های سهامی نیست. در صندوق‌های کالایی مانند زعفران یا طلا نیز دیده شده است. برای مثال، در دوره‌ای که قیمت زعفران ۵۰ درصد رشد کرد، برخی صندوق‌های زعفران به دلیل صدورهای متعدد و ناتوانی در خرید کالای پایه، هیچ رشدی نکردند. یا در صندوق‌های طلا، وقتی بازار در صف خرید است و امکان خرید طلا وجود ندارد، صدورهای جدید باعث می‌شود صندوق به‌جای صندوق طلا، بیشتر شبیه صندوق درآمد ثابت شود؛ زیرا نقدینگی تازه به‌جای خرید طلا در سپرده بانکی باقی می‌ماند.

راه تشخیص این تخلف، بررسی امیدنامه صندوق‌هاست. هر صندوق موظف است حداقل درصدی از دارایی‌های خود را در دارایی پایه نگه دارد: برای صندوق‌های سهامی معمولاً ۷۰ درصد، برای صندوق‌های کالایی حدود ۷۰ درصد و برای صندوق‌های درآمد ثابت نزدیک به ۹۰ درصد. اگر این کف رعایت نشود و سهم دارایی پایه کاهش یابد، نشانه‌ای از رقیق شدن دارایی‌هاست.

در نهایت باید توجه داشت که چنین اقداماتی نه‌تنها غیراخلاقی و غیرقانونی است، بلکه اعتبار صندوق را نیز در بلندمدت از بین می‌برد. سرمایه‌گذاران بازار به‌سرعت صندوق‌های متخلف را شناسایی می‌کنند و اعتماد به آن‌ها از دست می‌رود. بنابراین، مدیران صندوق‌ها اگر به دنبال بقای بلندمدت هستند، باید سالم و شفاف کار کنند، به سود منطقی قانع باشند و از طمع برای بزرگ‌نمایی کوتاه‌مدت پرهیز کنند.

برای سرمایه‌گذاران نیز توصیه می‌شود پیش از خرید واحدهای صندوق، امیدنامه آن را مطالعه کنند و ترکیب دارایی‌ها را بررسی نمایند تا گرفتار رقیق شدن دارایی‌ها نشوند. هرچه بازار سرمایه شفاف‌تر و کاراتر عمل کند، سود آن به همه فعالان خواهد رسید. هدف از طرح این مباحث نیز کمک به ارتقای کیفیت بازار و کاهش تخلفات است تا روزی برسد که چنین مواردی دیگر در بازار مشاهده نشود.

پیامدها و راهکارهای عملی سازوکار رقیق‌سازی دارایی‌ها

در بخش دوم بحث، نگاه ما از توضیح سازوکار رقیق‌سازی دارایی‌ها به سمت پیامدها و راهکارهای عملی تغییر می‌کند. آنچه اهمیت دارد این است که سرمایه‌گذار بتواند پیش از ورود به هر صندوق، نشانه‌های تخلف را تشخیص دهد و از زیان احتمالی جلوگیری کند.

وقتی مدیر صندوق با صدورهای متعدد، ترکیب دارایی پایه را کاهش می‌دهد، عملاً صندوق از ماهیت اصلی خود فاصله می‌گیرد. صندوق سهامی به جای آنکه عمده دارایی‌اش سهام باشد، به تدریج به صندوقی با نقدینگی بالا یا سپرده بانکی تبدیل می‌شود. همین اتفاق در صندوق‌های کالایی مانند زعفران یا طلا نیز رخ داده است؛ جایی که رشد شدید قیمت کالا به دارندگان واحدها منتقل نشده، زیرا مدیر صندوق نتوانسته با نقدینگی تازه، دارایی پایه را خریداری کند.

راهکار اصلی برای سرمایه‌گذاران، مطالعه امیدنامه صندوق‌ها است. در امیدنامه مشخص می‌شود کف دارایی پایه هر صندوق چه میزان باید باشد: برای صندوق‌های سهامی معمولاً ۷۰ درصد، برای صندوق‌های کالایی حدود ۷۰ درصد و برای صندوق‌های درآمد ثابت نزدیک به ۹۰ درصد. اگر در عمل این کف رعایت نشود، نشانه‌ای از رقیق شدن دارایی‌هاست.

از سوی دیگر، بازار سرمایه در بلندمدت صندوق‌های متخلف را کنار می‌زند. اعتبار این صندوق‌ها به سرعت از بین می‌رود، زیرا سرمایه‌گذاران تجربه زیان خود را منتقل می‌کنند و اعتماد عمومی کاهش می‌یابد. بنابراین، مدیران صندوق‌ها اگر به دنبال بقای پایدار هستند، باید شفاف و سالم کار کنند، به سود منطقی قانع باشند و از طمع برای بزرگ‌نمایی کوتاه‌مدت پرهیز کنند.

برای فعالان بازار، شناخت این تخلف و پرهیز از ورود به صندوق‌های مشکوک، یک ابزار دفاعی حیاتی است. هرچه آگاهی عمومی بیشتر شود، تخلفات کمتر خواهد شد و بازار کاراتر عمل خواهد کرد. در نهایت، سلامت صندوق‌ها نه‌تنها به سود سرمایه‌گذاران، بلکه به سود کل بازار سرمایه است؛ بازاری که اگر قوانین و نظارت‌ها جدی‌تر شوند، می‌تواند به جایگاه واقعی خود در اقتصاد برسد.

به این ترتیب، ادامه بحث نشان می‌دهد که رقیق‌سازی دارایی‌ها تنها یک تخلف فنی نیست، بلکه تهدیدی برای اعتماد عمومی و کارایی بازار است. راه‌حل، ترکیبی از آگاهی سرمایه‌گذاران، شفافیت مدیران صندوق و نظارت جدی نهادهای مالی است؛ مسیری که اگر طی شود، می‌تواند آینده‌ای سالم‌تر و پایدارتر برای بازار سرمایه رقم بزند.

تخلف تنها یک مسئله فنی در ترکیب دارایی‌ها نیست

لازم است به ابعاد گسترده‌تر موضوع رقیق‌سازی دارایی‌های صندوق‌ها پرداخته شود؛ چرا که این تخلف تنها یک مسئله فنی در ترکیب دارایی‌ها نیست، بلکه پیامدهای مستقیم بر اعتماد عمومی، سلامت بازار سرمایه و حتی سیاست‌گذاری‌های کلان اقتصادی دارد.

وقتی صندوقی با صدورهای متعدد و بدون خرید دارایی پایه، عملاً ترکیب خود را تغییر می‌دهد، نه‌تنها دارندگان قدیمی واحدها متضرر می‌شوند، بلکه ماهیت صندوق نیز از هدف اولیه‌اش فاصله می‌گیرد. صندوق سهامی که باید عمده دارایی‌اش سهام باشد، به تدریج به صندوقی با نقدینگی بالا یا سپرده بانکی تبدیل می‌شود؛ صندوق کالایی که باید بر پایه زعفران یا طلا شکل گرفته باشد، به دلیل ناتوانی در خرید دارایی پایه، به صندوقی شبه‌درآمد ثابت بدل می‌شود. این تغییر ماهیت، اعتماد سرمایه‌گذاران را خدشه‌دار می‌کند و کارایی بازار را کاهش می‌دهد.

پیامدهای این تخلف تنها به زیان مالی محدود نمی‌شود. در بلندمدت، صندوق‌های متخلف اعتبار خود را از دست می‌دهند و سرمایه‌گذاران با انتقال تجربه‌های منفی، مانع رشد آن‌ها می‌شوند. این روند به کاهش اعتماد عمومی نسبت به کل بازار سرمایه منجر می‌شود و حتی صندوق‌های سالم نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرند. بنابراین، رقیق‌سازی دارایی‌ها تهدیدی برای کل اکوسیستم مالی است.

راهکار عملی برای مقابله با این تخلف، ترکیبی از سه محور اصلی است:

  • آگاهی سرمایه‌گذاران: مطالعه امیدنامه صندوق‌ها و بررسی کف دارایی پایه پیش از خرید واحدها، نخستین گام برای جلوگیری از زیان است.
  • شفافیت مدیران صندوق: مدیران باید به سود منطقی قانع باشند و از طمع برای بزرگ‌نمایی کوتاه‌مدت پرهیز کنند. تنها با عملکرد سالم و شفاف می‌توان اعتماد بلندمدت سرمایه‌گذاران را حفظ کرد.
  • نظارت نهادهای مالی: سازمان‌های ناظر باید با دقت بیشتری بر صدورهای صندوق‌ها و رعایت کف دارایی پایه نظارت کنند و در صورت مشاهده تخلف، برخورد جدی داشته باشند.

به این ترتیب، رقیق‌سازی دارایی‌ها نه‌تنها یک تخلف فنی، بلکه تهدیدی برای اعتماد عمومی و کارایی بازار سرمایه است. اگر سرمایه‌گذاران هوشیار باشند، مدیران صندوق‌ها شفاف عمل کنند و نهادهای ناظر نظارت جدی‌تری داشته باشند، می‌توان آینده‌ای سالم‌تر و پایدارتر برای بازار سرمایه رقم زد؛ آینده‌ای که در آن صندوق‌ها به جای ابزارهای پرریسک و بی‌اعتماد، به عنوان گزینه‌های مطمئن و کارآمد برای سرمایه‌گذاری شناخته شوند.

دیدگاهتان را بنویسید