دو ترور ناصرالدین‌شاه؛ از گلوله بابی تا قلم روشنفکران

دو ترور ناصرالدین‌شاه؛ از گلوله بابی تا قلم روشنفکران

در تاریخ معاصر ایران، ناصرالدین‌شاه قاجار نه‌تنها قربانی گلوله‌ای در حرم شاه‌عبدالعظیم شد، بلکه سال‌ها بعد، هدف ترور فکری روشنفکرانی قرار گرفت که با تحریف تاریخ، چهره‌ای کاریکاتوری از او ساختند. این دو ترور، یکی جسم پادشاه را نشانه رفت و دیگری روح تاریخی او را، و نتیجه آن، فروپاشی تعادل قدرت و آغاز مسیر پرآشوبی بود که به استبداد رضاخانی ختم شد.

به گزارش سرمایه فردا، در تاریخ ایران، ناصرالدین‌شاه قاجار قربانی دو ترور شد؛ یکی فیزیکی، با گلوله‌ای از سوی میرزا رضا کرمانی در آستانه حرم شاه‌عبدالعظیم، و دیگری فکری، با قلم روشنفکرانی که روایت سلطنت او را به نفع گفتمان تجدد تحریف کردند. ترور نخست، پایان حیات پادشاهی بود که ستون نظم سنتی ایران را نگه می‌داشت؛ ترور دوم، آغاز تخریب هویتی بود که او در تاریخ بر جای گذاشته بود.

پس از مرگ شاه، گروهی از تاریخ‌نویسان مدرن‌نما، متأثر از جریان‌های بابی‌گری، ازلیت و بعدها پادویان پهلوی، تصویری مخدوش از ناصرالدین‌شاه ارائه دادند. او را مستبد، زن‌باره، و وطن‌فروش خواندند؛ بی‌آنکه به اقدامات اصلاح‌طلبانه‌اش توجه کنند. این در حالی بود که ناصرالدین‌شاه نخستین ساختارهای مشورتی، عدالت‌محور و آموزشی را در ایران بنیان گذاشت: از تأسیس مجلس مشورت و صندوق‌های شکایات مردمی گرفته تا حمایت از مطبوعات و ادامه پروژه‌های امیرکبیر.

برخلاف تصویر رایج، شاه نه دشمن غرب بود و نه دچار پارانویای سیاسی. او با احتیاط اما جسارت، مفاهیم نوسازی را وارد کشور کرد، سفرهای اروپایی رفت، و در تعامل با جهان، به دنبال تقویت ایران بود. احترام روحانیت و مردم به او، گواهی بر جایگاه اجتماعی‌اش بود؛ نه آن‌گونه که برخی روایت کرده‌اند، که مردم از مرگش شاد شدند. در واقع، از تهران تا تبریز، مردم عزادار شدند و او را «شهید» نامیدند.

ترور ناصرالدین‌شاه، آغاز فروپاشی تعادل سنتی قدرت در ایران بود. پس از او، سلطنت تضعیف شد، روحانیت به حاشیه رفت، و مشروطه‌خواهی به ابزاری برای حذف سنت و سلطنت بدل شد. مسیر سقوط به استبداد رضاخانی، از همان روزی آغاز شد که آخرین شاه مقتدر سنتی ایران، با گلوله‌ای از تفنگ بابیان و سکوت روشنفکران، از پای درآمد.

به تعبیر اتابک اعظم، ناصرالدین‌شاه «میخ میان آسمان و زمین» ایران بود؛ اما تاریخ‌نگاری مدرن‌نما، با تحریف و تخریب، او را از ستون عدالت و گفت‌وگو به هیولای تاریکی تقلیل داد. این ترور دوم، همچنان در ذهن تاریخ ایران زنده است.

دیدگاهتان را بنویسید