دلیل پیروزی از نگاه وینستون چرچیل

دلیل پیروزی از نگاه وینستون چرچیل

در جوامعی که قانون به‌عنوان معیار اصلی رفتار اجتماعی رعایت می‌شود، نظم و عدالت بر تصمیم‌گیری‌ها حاکم است. ماجرای وینستون چرچیل در بحبوحه جنگ جهانی دوم، نمونه‌ای بارز از این اصل است؛ حتی در شرایط اضطراری، هیچ فردی فراتر از قانون نبود. این درسی است که تفاوت چشمگیری میان جوامع قانون‌محور و سیستم‌هایی که مصونیت‌های غیررسمی بر آنها سایه افکنده، ایجاد می‌کند.

پسر ۲۷ ساله علی نیکزاد نماینده مجلس با ماشین پلاک شخصی در خط ویژه‌ی عبور ممنوع، یک سرهنگ پلیس راهور را به بدترین شکل، زیر گرفته و گازش را گرفته و رفته و با وجود چندین تخلف و حتی جرم، الان هم زیر چتر حمایتی پدرش آزاد است و به ریش یک ملت می‌خندد! این ماجرا فقط یک تصادف نیست؛ نشانه‌ای است از نوعی مصونیت نانوشته که آقازاده های مسئولان با پشتوانه قدرت پدرشان در خیابان‌ها می‌تازند و بعد با نفوذ فراقانونی پدران، از پاسخگویی می‌گریزند.
در حالی که در بسیاری از کشورهای دموکراتیک، مقام‌های ارشد به‌خاطر تخلفات خیلی جزئی‌تر فرزندانشان مجبور به استعفا می‌شوند، در ایران حتی به سختی یک «متأسفم» هم از زبان نماینده مجلس زیاد به نظر می‌رسد. این اتفاق یادآور ماجرایی از زندگی وینستون چرچیل نخست وزیر مقتدر انگلستان است که در کتاب “چرچیل قهرمان پیش بینی ناپذیر” آمده است.

در ایام جنگ جهانی دوم  از چرچیل پرسیدند که چگونه می‌دانستی فاتح جنگ خواهی شد؟ پاسخ داد با یک حادثه ساده پی بردم که باوجود ضعف نظامی، جنگ را خواهیم برد.

داستان وینستون چرچیل

وینستون چرچیل می گوید؛ در شرایط اضطراری جنگی قرار داشتیم و شرکت در جلسه‌ای بسیار مهم در راس ساعتی معین الزام‌آور شد. به علت اشتغال به چندین کار ضروری چند دقیقه مانده به جلسه به راننده‌ام گفتم مرا فوری به محل جلسه برساند. گویا راننده بدون هماهنگی با من مسیر کوتاه اما ورود ممنوع را انتخاب کرده بود. وسط خیابان ناگهان یک افسر در حین بمباران پیدا شد و دستور توقف داد. راننده گفت: « ایشان نخست‌وزیر انگلستان هستند و به جلسه اضطراری و محرمانه‌ای می‌روند و باید در راس ساعت به جلسه برسند و به همین دلیل من از خیابان ورود ممنوع استفاده کردم».

افسر با خونسردی گفت: «من هم ماشین و هم نخست‌وزیر و هم وظیفه‌ام را خوب می‌شناسم».

چرچیل از افسر می‌خواهد تا جریمه را به نام او بنویسد اما افسر می‌گوید: «جریمه متعلق به راننده خاطی است و باید نام وی نوشته ‌شود اما شما می‌توانید شخصا پرداخت قبض را بر عهده بگیرید».

با تسلیم قبض، وینستون چرچیل دستور دور زدن را به راننده داد چرا که نمی‌توانست اجازه دهد در خیابانی که ورود ممنوع است حتی پس از جریمه حرکت داشته ‌باشد، وقتی راننده مشغول دور زدن شد چرچیل با لبخندی خاص سیگار برگش را روشن کرد و با خوشحالی گفت: «قطعا ما جنگ را می‌بریم» راننده گفت: «قربان، جریمه شدیم، زیر بمباران ماندیم، به جلسه نمی‌رسیم، افسر راهنمایی اجازه نداد فقط چند قدم دیگر جلو برویم که به موقع به جلسه برسیم و شما از پیروزی می‌گویید؟!

چرچیل پاسخ می‌دهد: جنگ را می‌بریم، چون اینجا حتی در این شرایط سخت هم باز قانون حاکم است و خیابان‌های لندن به رغم بمباران سنگین دشمن با قانون اداره می‌شود. دلیلی بهتر از این برای پیروزی یک کشور وجود ندارد!

آیا قانون محوری باعث شد غرب پیشرفت کند؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *