دامنه نوسان محدود: بحران نقدشوندگی در صندوق‌های طلا

دامنه نوسان محدود: بحران نقدشوندگی در صندوق‌های طلا

محدودیت دامنه نوسان گواهی شمش و سکه به‌عنوان دارایی‌های صندوق‌های طلا، به بحران نقدشوندگی و صف‌های فروش طولانی منجر شده است. این چالش نه‌تنها موجب کاهش اعتماد سرمایه‌گذاران شده، بلکه حباب قیمتی را تشدید کرده و بازارگردانی مؤثر را مختل کرده است. آیا زمان اصلاح زیرساخت‌های بازار فرا رسیده است؟

به گزارش سرمایه فردا، این روزها با وجود فشار فروش بالا و حباب قابل توجه، بازارگردان‌های صندوق‌های طلا قادر به کاهش حباب از طریق ابطال واحدها نیستند. اگرچه برخی این عدم‌ابطال را به تلاش برای جلوگیری از کوچک شدن صندوق‌ها نسبت می‌دهند، اما دلیل اصلی به محدودیت‌های دامنه نوسان شمش و سکه برمی‌گردد.

فرایند ابطال و چالش‌های آن:

بازارگردان‌ها معمولاً با خرید واحدها از روی تابلو و ابطال آن‌ها، قیمت را به NAV (خالص ارزش دارایی‌ها) نزدیک می‌کنند که علاوه بر کاهش حباب، فشار فروش را نیز کمتر می‌کند. با وجود این، دو مشکل بزرگ مانع انجام این فرآیند می‌شوند:

  1. محدودیت دامنه نوسان شمش و سکه: در حالی که صندوق‌های طلا با دامنه نوسان ۱۰ درصد معامله می‌شوند، دارایی‌های این صندوق‌ها (یعنی شمش و سکه) تنها ۵ درصد دامنه نوسان دارند. این محدودیت باعث شده است که حتی با کاهش ۱۰ درصدی دلار، شمش و سکه بیش از ۵ درصد کاهش نیابند و همین مسئله، صف فروش را در این دارایی‌ها ایجاد کرده است. در حال حاضر، گواهی شمش بورس کالا با قیمت ۹,۲۹۲,۶۱۰ تومان صف فروش دارد، در حالی که قیمت فیزیکی شمش ۹,۰۶۶,۰۰۰ تومان است. وضعیت مشابهی نیز در سکه دیده می‌شود.
  2. صف فروش گواهی و محاسبه نادرست NAV: به دلیل صف فروش در گواهی‌ها، NAV فعلی صندوق نادرست محاسبه می‌شود و بازارگردان مبنای دقیق و درستی برای ابطال واحدها ندارد. این موضوع فرآیند نقدشوندگی را پیچیده‌تر می‌کند.

پیامدها و پیشنهاد‌ها:

این محدودیت‌ها نه‌تنها به عدم نقدشوندگی صندوق‌های طلا منجر شده، بلکه اعتماد سرمایه‌گذاران را نسبت به این بازار متزلزل کرده است. با توجه به اهمیت شفافیت و نقدشوندگی در معاملات طلا، نیاز است که نهادهای ناظر سازمان بورس و مدیریت بورس کالا به افزایش دامنه نوسان گواهی شمش و سکه اقدام کنند. این تغییر می‌تواند چالش‌های فعلی را برطرف کرده و نقدشوندگی را بهبود بخشد.

در نهایت، اصلاح زیرساخت‌ها برای ایجاد تعادل در بازار، اولویتی اساسی محسوب می‌شود؛ زیرا اقدامات سطحی مانند افزایش ساعات معاملاتی بدون حل مشکلات بنیادی، تأثیر چندانی نخواهد داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *