افزایش حوادث در پتروشیمیهای کشور هشداری جدی به سازمانهای مسئول است؛ جایی که فرسودگی تجهیزات، نقص در سامانههای ایمنی و ضعف بازرسیهای فنی به عنوان عوامل مشترک، بستر وقوع بحرانهای انسانی و زیستمحیطی را فراهم کردهاند.
در دل صنعتی که با مواد انفجاری و سمی سر و کار دارد، هر قطعه فرسوده یا آژیر خاموش میتواند جرقهای باشد برای فاجعهای بزرگ. حوادث پرتکرار در پتروشیمیهای ایران، نه تصادف، بلکه حاصل نادیده گرفتن زنگ خطرهاییست که سالهاست شنیده نمیشوند.
پتروشیمی، صنعتی استراتژیک و پرمخاطره که اشتباه در آن نهتنها به زیان مالی، بلکه به فاجعهای انسانی و زیستمحیطی منجر میشود. در سالهای اخیر، زنجیرهای از حوادث در مجتمعهای پتروشیمی ایران—از آبادان تا تبریز، و از فنآوران تا سایر واحدها—نگرانی عمیقی را در میان کارشناسان و بازرسان ایمنی برانگیخته است.
در میان این هشدارها، صدای حسین کهتری، مدیر بازرسی سایت و عملیات شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران، پررنگتر شنیده میشود. او، نه با زبان هشدار، بلکه با روایت علل، بر لزوم بازنگری بنیادین در نحوه مدیریت ایمنی تأکید میکند.
او میگوید:
«تحلیل حوادث اخیر نشان میدهد بسیاری از آنها ریشه در فرسودگی تجهیزات و خطوط لوله دارند. مجتمعهای پتروشیمی ایران عمدتاً بالای ۳۰ سال عمر دارند و بسیاری از زیرساختها هرگز بهروزرسانی اصولی نشدهاند.»
کهتری از نقص در سامانههای هشداردهنده نیز پرده برمیدارد. سیستمهایی که یا نصب نشدهاند یا سالهاست از کار افتادهاند، در برابر نشت مواد اشتعالزا عملاً بیاثر ماندهاند. بهگفته او، بخارات هیدروکربنی، گازهای خطرناک و مواد سمی در فضای تولیدی رها میشوند و کوچکترین جرقهای کافیست تا انفجار رخ دهد.
اما داستان فقط به تجهیزات برنمیگردد. کهتری با نگاهی واقعگرایانه، خطای انسانی را نیز یکی از عاملهای اصلی وقوع حوادث معرفی میکند. آموزش ناکافی، فقدان تمرینهای مقابله با بحران، و اجرای نادرست عملیات، همه در شکلگیری حوادث سهم دارند.
او در ادامه به پاشنهآشیل بازرسیهای فنی اشاره کرده و میافزاید:
«ضعف در انجام بازرسیهای دورهای، و بیتوجهی به مقررات HSE بهدلیل فقدان نظارت منسجم، تجهیزات تحت فشار، شیرآلات، اتصالات و مخازن را در وضعیتی خطرناک رها کرده است.»
در روایت کهتری، بازرسی فنی نه صرفاً یک فرآیند کنترلی، بلکه قلب تپنده ایمنی مجتمعهاست. اگر این قلب نطپد، تجهیزات فرسوده بدون هشدار میمیرند، و ما فقط از صحنهی حادثه، متوجه مرگ آنها میشویم.
او شرح میدهد که بازرسی اصولی شامل پایش خوردگی، ترک، نشت و تخریب ساختاری است. این پایش، با کمک آزمونهای غیر مخرب مانند اولتراسونیک، رادیوگرافی، ذرات مغناطیسی (MT) و آزمون نفوذپذیری رنگی (PT)، به شناسایی عیوب پنهان کمک میکند؛ عیوبی که در صورت غفلت، به انفجار یا نشت شیمیایی منجر میشوند.
کهتری همچنین به مقوله «صلاحیت ادامه بهرهبرداری» از تجهیزات فرسوده اشاره میکند. او ابزارهایی مانند آزمون Fitness For Service (FFS) را کلیدی برای تصمیمگیری درباره ادامه یا توقف بهرهبرداری معرفی کرده و معتقد است این تحلیلها باید بر پایه دادههای واقعی و آزمایشهای دقیق مکانیکی باشد.
در ادامهی روایت، او به نقش حیاتی بازرسی پس از وقوع حادثه نیز میپردازد. تیمهای فنی باید با تحلیل علل ریشهای (Root Cause Analysis)، و بررسی شواهد فیزیکی و عملیاتی، به منشأ بحران برسند تا از تکرار آن جلوگیری شود.
با ارزیابی دقیق خسارت، و طراحی برنامههای تعمیرات اضطراری، تلاش میشود تا زمان خاموشی واحد تولیدی به حداقل برسد. اما همه چیز به مرحله آخر منتهی میشود: بازرسی نهایی پیش از راهاندازی مجدد. تجهیزاتی که تعمیر شدهاند، باید دوباره بررسی شوند و تأییدیه فنی بگیرند تا بازگشت به مدار با کمترین ریسک ممکن صورت گیرد.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا