تمدن نوین یا پروژه شخصی؟ حزب تازه جبرائیلی در سایه سیاست فصلی

تمدن نوین یا پروژه شخصی؟ حزب تازه جبرائیلی در سایه سیاست فصلی

تأسیس حزب جدید توسط یاسر جبرائیلی، چهره رسانه‌ای اصولگرا، در حالی صورت می‌گیرد که جریان راست با انشقاق‌های درونی و بحران هویتی مواجه است. حزبی که با شعار بازگشت به مردم و اصول انقلاب آغاز شده، اما بیش از آنکه نشانه‌ای از نهادسازی سیاسی باشد، به نظر می‌رسد ادامه یک مسیر فردی برای تثبیت جایگاه در معادلات قدرت باشد.

به گزارش سرمایه فردا، در فضای سیاست ایران که تحزب اغلب به موسم انتخابات محدود می‌شود، تشکیل حزب «تمدن نوین اسلامی» از سوی یاسر جبرائیلی، بیش از آنکه نویدبخش نوسازی گفتمان اصولگرایی باشد، بازتابی از تکرار الگوی آشنای حزب‌سازی‌های فصلی است. جبرائیلی که در سال‌های اخیر با مواضع تند و انتقادی نسبت به دولت‌های اصلاح‌طلب شناخته شده، اکنون با راه‌اندازی حزبی تازه، تلاش دارد خود را به‌عنوان چهره‌ای منتقد و اصلاح‌گر از درون معرفی کند.

اما ترکیب چهره‌های حاضر در مجمع عمومی حزب، شعارهای تکراری و فقدان ساختار تشکیلاتی منسجم، این پرسش را به‌میان می‌آورد که آیا این حزب قرار است به نهادی ماندگار در سپهر سیاسی ایران تبدیل شود یا صرفاً ابزاری برای حضور پررنگ‌تر در رسانه‌ها و رقابت‌های انتخاباتی آینده است؟ در شرایطی که اصولگرایی با پراکندگی شدید و بحران انسجام مواجه است، حزب جبرائیلی می‌تواند یا به فرصتی برای بازتعریف مشارکت سیاسی بدل شود یا به یکی دیگر از احزاب فصلی که در آرشیو خبرها محو می‌شوند.

 

تشکیل حزب جدید از سوی یاسر جبرائیلی، چهره رسانه‌ای و سیاسی شناخته‌شده جریان اصولگرا، یکی از تازه‌ترین خبرهای فضای سیاسی ایران است. جبرائیلی که در سال‌های اخیر با مواضع تند و گاه انتقادی نسبت به عملکرد دولت‌های اصلاح شناخته شده، در توییتی اعلام کرد: «زمان آن رسیده که برای اصلاح ساختار قدرت از مسیر مردم و گفتمان انقلابی اقدام کنیم. حزب ما برآمده از ضرورت بازگشت به اصول انقلاب و مردم است، نه سهم‌خواهی از قدرت.»

این توییت آغاز رسمی فعالیت حزبی او بود و بلافاصله با برگزاری اولین مجمع عمومی حزب «تمدن نوین اسلامی» در پنج شنبه گذشته همراه شد؛ نشستی که ترکیب حاضران و سخنرانان آن، جهت‌گیری سیاسی این تشکل را آشکارتر کرد. در میان حاضران، شماری از چهره‌های رسانه‌ای جوان، فعالان دانشجویی سابق، برخی نمایندگان پیشین مجلس و مدیران نزدیک به نهادهای فرهنگی اصولگرا و مشخصا علیرضا پناهیان حضور داشتند. سخنران اصلی نشست، خود جبرائیلی بود که بر «لزوم بازسازی گفتمان انقلاب در عرصه حکمرانی» تأکید کرد و از «بی‌عملی احزاب رسمی اصولگرا» انتقاد نمود.

با نگاهی به پیشینه سیاسی و فکری یاسر جبرائیلی، می‌توان دریافت که تأسیس حزب برای او صرفاً یک اقدام تشکیلاتی نیست؛ بلکه بخشی از پروژه شخصی اش برای تثبیت چهره‌ای اپوزیسیون‌گونه در مقابل دولت چهاردهم است. جبرائیلی که سابقه فعالیت در حوزه رسانه و تحلیل‌های صریح نسبت به دولت فعلی دارد، طی یک سال اخیر کوشیده تا خود را به‌عنوان صدای منتقد معرفی کند

اما همین ترکیب و شعارها به‌روشنی نشان می‌دهد که حزب تازه‌تأسیس او، بیش از آنکه به‌دنبال ساختاری سازمان‌یافته برای نهادینه‌کردن مشارکت سیاسی باشد، بر مدار رسانه‌گرایی و گفتمان انتقادی از درون اردوگاه اصولگرایی شکل گرفته است. این حزب، در ظاهر با هدف «احیای مردم‌محوری انقلاب» معرفی شده، اما در واقع پاسخی است به خلأ هویتی و گفتمانی که جریان راست در ایران طی سال‌های اخیر با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند.

 

حزب‌سازی بی‌کارکرد؛ فصلی‌بودن سیاست در ایران

تعدد و تکثر احزاب در ایران به‌ویژه در سال‌های اخیر، بیش از آنکه نشانه پویایی سیاسی باشد و تحزب در جامعه باشد، بازتابی از فصلی‌بودن سیاست است. تجربه نشان داده که با نزدیک شدن به انتخابات‌های مهم از ریاست‌جمهوری تا مجلس موجی از احزاب و تشکل‌های به صحنه سیاست وارد می‌شود، اما به‌محض عبور از موعد رأی‌گیری، بسیاری از آن‌ها عملاً به حاشیه می‌روند و فعالیتشان محدود به بیانیه و حضور رسانه‌ای معدود می‌شود.

نمونه تازه آن، حزب جبرائیلی است که هرچند در ظاهر بر پایه ضرورت «اصلاح از درون» تأسیس شده، اما از همان ابتدا بیشتر رنگ‌وبوی یک پروژه سیاسی کوتاه‌مدت دارد تا یک تشکل نهادمند و پایدار. چنین اقداماتی نه به تقویت تحزب، بلکه به تضعیف بیشتر مفهوم حزب در ایران منجر می‌شود؛ چراکه در افکار عمومی، حزب دیگر به معنای نهادی پاسخ‌گو و برنامه‌محور نیست، بلکه بیشتر به شکل ابزاری برای نمایش حضور در عرصه قدرت دیده می‌شود.

از سوی دیگر، قوانین و ساختارهای سیاسی کشور نیز به شکلی طراحی شده‌اند که احزاب نتوانند نقشی واقعی در تصمیم‌سازی‌ها و سیاست‌گذاری‌ها ایفا کنند. در چنین بستری، طبیعی است که حزب‌سازی‌های جدید، کارکردی محدود و موسمی پیدا کنند. نگاهی به فهرست احزاب ثبت‌شده در وزارت کشور نشان می‌دهد که بسیاری از آن‌ها حتی دفتر فعال، پایگاه اجتماعی یا منشور رسمی ندارند. به همین دلیل، تشکیل حزب جدید از سوی جبرائیلی هرچند در ظاهر حرکتی تازه است، در عمق خود نشانه‌ای از همان تکرار چرخه «سیاست فصلی» است که بیش از دو دهه است ادامه دارد.

 

اصولگرایی در وضعیت هزار جزیره

یکی از نکات مهم در تحلیل اقدام جبرائیلی، جایگاه آن در درون جریان اصولگرا است. واقعیت آن است که جریان راست در ایران پس از انتخابات‌های اخیر ریاست‌جمهوری و مجلس، وارد دوره‌ای از چنددستگی و انشقاق جدی شده است. در انتخابات ریاست‌جمهوری سال گذشته، حضور چند نامزد از اردوگاه اصولگرایان و رقابت درون‌جناحی آنان، تصویری آشکار از این شکاف‌ها به‌دست داد. اختلاف میان گروه‌های نزدیک به جبهه پایداری، نیروهای تحول‌خواه انقلابی و بدنه سنتی اصولگرایی چنان عمیق بود که حتی بعد از انتخابات نیز به وحدت نرسید.

اکنون این جریان، به‌تعبیر برخی تحلیلگران، در وضعیت «هزار جزیره» قرار گرفته است؛ جزیره‌هایی که هرکدام خود را وارث گفتمان انقلاب می‌دانند، اما با دیگری مرزبندی سختی دارند. حزب جبرائیلی نیز در همین بستر متکثر شکل گرفته است؛ تلاشی برای تمایز از اصولگرایان سنتی و کسب جایگاهی مستقل در میان نیروهای جوان و معترض به ساختار رسمی قدرت.

اما در عمل، این تعدد احزاب کوچک و شخص‌محور نه تنها به تقویت جبهه راست منجر نشده، بلکه قدرت چانه‌زنی سیاسی آن را کاهش داده است. هر حزب تازه‌تأسیس، سهمی کوچک از بدنه اجتماعی اصولگرایی را جذب می‌کند و به جای ایجاد انسجام، بر پراکندگی می‌افزاید. در نتیجه، همان مشکلی که جریان اصلاح‌طلب طی سال‌های اخیر با آن مواجه بوده و هست، یعنی فاصله میان تشکل و جامعه، اکنون در اردوگاه راست نیز دیده می‌شود.

 

جبرائیلی و پیگیری پروژه «انتقادی» از دولت چهاردهم

با نگاهی به پیشینه سیاسی و فکری یاسر جبرائیلی، می‌توان دریافت که تأسیس حزب برای او صرفاً یک اقدام تشکیلاتی نیست؛ بلکه بخشی از پروژه شخصی اش برای تثبیت چهره‌ای اپوزیسیون‌گونه در مقابل دولت چهاردهم است. جبرائیلی که سابقه فعالیت در حوزه رسانه و تحلیل‌های صریح نسبت به دولت فعلی دارد، طی یک سال اخیر کوشیده تا خود را به‌عنوان صدای منتقد معرفی کند.

تجربه سیاسی ایران نشان داده است که چنین احزاب فردمحور و رسانه‌پایه‌ای، عمر طولانی ندارند. بدون بدنه اجتماعی واقعی، بدون تشکیلات منسجم و بدون توان ورود به فرآیندهای تصمیم‌گیری رسمی، این احزاب به‌سرعت از متن به حاشیه رانده می‌شوند

اکنون با تأسیس حزب، او عملاً به دنبال موج‌سواری سیاسی و رسانه‌ای است تا از ظرفیت انتقاد برای تثبیت جایگاه آینده‌اش بهره ببرد. مواضع اخیر او درباره ناکارآمدی نهادهای اقتصادی، لزوم بازسازی نظام مدیریتی و نقد برخی تصمیم‌های دولت، نشان می‌دهد که قصد دارد در افکار عمومی، به‌ویژه میان نسل جوان اصولگرا، تصویری از خود به‌عنوان «اصلاح‌گر از درون» بسازد.

تجربه سیاسی ایران نشان داده است که چنین احزاب فردمحور و رسانه‌پایه‌ای، عمر طولانی ندارند. بدون بدنه اجتماعی واقعی، بدون تشکیلات منسجم و بدون توان ورود به فرآیندهای تصمیم‌گیری رسمی، این احزاب به‌سرعت از متن به حاشیه رانده می‌شوند. اگر حزب جبرائیلی نتواند از سطح شعارهای انتقادی فراتر رود و برنامه‌ای منسجم برای مشارکت در انتخابات آینده یا تربیت نیروهای سیاسی ارائه دهد، به‌زودی در زمره همان احزاب فصلی قرار خواهد گرفت که تنها ردپای‌شان در آرشیو خبرها باقی می‌ماند.

 

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید