تلویزیون اسنوا زیر تیغ شرکت چینی

تلویزیون اسنوا زیر تیغ شرکت چینی

در حالی که صنعت لوازم خانگی ایران در تلاش است با اتکا به توان داخلی و تعامل با شرکای خارجی مسیر توسعه را هموار کند، اختلال گسترده در تلویزیون‌های هوشمند اسنوا و دوو نشان داد که ضعف در مدیریت روابط بین‌المللی می‌تواند زیرساخت‌های فناورانه را به خطر اندازد. ارسال یک آپدیت مخرب از سوی شریک چینی، نتیجه‌ی قطع همکاری بدون توافق روشن و ناهماهنگی‌های مالی ناشی از تحریم‌ها بود؛ بحرانی که حالا اعتماد عمومی به برندهای داخلی را نیز تحت‌الشعاع قرار داده است.

در روزهایی که صنعت لوازم خانگی ایران تلاش می‌کند با تکیه بر توان داخلی و تعامل با شرکای خارجی مسیر توسعه را هموار کند، بحران تلویزیون‌های اسنوا و دوو نشان داد که ضعف در مدیریت روابط بین‌المللی می‌تواند فناوری را به گروگان بگیرد.

ماجرا از آن‌جا آغاز شد که شرکت اسنوا، زیرمجموعه‌ی گروه انتخاب، در تعامل با شریک چینی خود، شرکت KTC، عملکردی ضعیف از خود نشان داد. این ضعف نه‌تنها در قطع همکاری بدون توافق روشن بلکه در عدم پیش‌بینی واکنش طرف مقابل نیز مشهود بود. در نتیجه  شرکت چینی با ارسال آپدیتی به‌جای ارتقاء، تلویزیون‌های هوشمند ایرانی را از کار انداخت.

بر اساس گزارش‌های منتشرشده، شرکت KTC که تأمین‌کننده‌ی قطعات و نرم‌افزار تلویزیون‌های اسنوا و دوو بوده، در واکنش به قطع همکاری و عدم تسویه‌حساب مالی، تصمیم گرفت از مسیر فنی وارد شود. آپدیتی حاوی بدافزار برای لانچرهای قدیمی ارسال شد و کاربران ایرانی با صفحه‌ای سیاه یا آبی روی نمایشگرهای خود مواجه شدند. این اقدام، به‌نوعی گروگان‌گیری دیجیتال بود؛ پیامی واضح از سوی شریک خارجی برای دریافت طلب خود.

این اتفاق فراتر از یک اختلاف تجاری ساده است. در شرایطی که ایران با محدودیت‌های بین‌المللی و تحریم‌های گسترده مواجه است، حفظ روابط سازنده با شرکای خارجی اهمیت دوچندانی دارد. شرکت‌های ایرانی باید با حداکثر حسن‌نیت و شفافیت در تعاملات خود عمل کنند تا بتوانند ضمن حفظ امنیت فناوری، مسیر توسعه را نیز هموار سازند.

در دنیای امروز، فناوری نه‌تنها در سخت‌افزار بلکه در نرم‌افزار، پلتفرم و مالکیت داده معنا پیدا می‌کند. اگر کشوری نتواند در این حوزه‌ها استقلال نسبی داشته باشد، هر لحظه ممکن است زیرساخت‌هایش با یک آپدیت ساده از کار بیفتد.

گروه انتخاب در تلاش بود با توسعه‌ی لانچر داخلی، کنترل بیشتری بر داده‌های کاربران داشته باشد؛ اقدامی درست در جهت حفظ امنیت اطلاعات. اما این تصمیم بدون درنظر گرفتن تبعات تجاری و فنی، به اختلافی گسترده منجر شد. شرکت چینی که پیش‌تر تأمین‌کننده‌ی نرم‌افزار و قطعات بود، با ارسال آپدیت مخرب، تلویزیون‌های ایرانی را از دسترس خارج کرد.

احسان فدایی، کارشناس حوزه لوازم خانگی، در این‌باره گفته بود «ساخت لانچر داخلی اقدامی ضروری بود، اما نبود پروتکل مدیریت بحران و ضعف در پیش‌بینی واکنش شریک خارجی، باعث شد این اقدام ملی به چالشی بزرگ بدل شود.»

پیامدها برای سایر برندهای ایرانی

نگرانی‌ها تنها به اسنوا و دوو محدود نمی‌شود. شرکت KTC تأمین‌کننده‌ی قطعات بسیاری از برندهای ایرانی است و در صورت ادامه‌ی تنش‌ها، سایر تلویزیون‌ها نیز ممکن است در معرض خطر قرار گیرند.

این بحران نشان داد که در عصر اقتصاد داده، استقلال صنعتی تنها با تولید سخت‌افزار محقق نمی‌شود. کشورهایی که به دنبال توسعه پایدار هستند، باید در حوزه‌ی نرم‌افزار، مالکیت داده و زیرساخت‌های ارتباطی نیز سرمایه‌گذاری کنند. تعامل با شرکای خارجی باید با دقت، شفافیت و پیش‌بینی‌پذیری همراه باشد؛ چراکه در بزنگاه‌ها، ضعف در مدیریت روابط می‌تواند کل یک صنعت را فلج کند.

بعد از ابدیت شرکت چینی برخی دستگاه‌ها پس از آپدیت، به‌طور کامل فکتوری‌ریست شده‌اند، داده‌ها پاک شده و تصویر نمایشگر به حالت سیاه یا آبی ثابت درآمده است. در این میان، گروه انتخاب در بیانیه‌ای اعلام کرده که مشکل «فنی» بوده است. در میان نگرانی‌ها، برخی مصرف‌کنندگان درباره‌ی سایر محصولات اسنوا و دوو مانند یخچال‌ها نیز ابراز نگرانی کرده‌اند. اما کارشناسان تأکید می‌کنند که این اختلال صرفاً مربوط به تلویزیون‌هاست و سایر لوازم خانگی تحت تأثیر قرار نگرفته‌اند. اگر مشکلی در یخچال‌ها دیده شود، احتمالاً ناشی از نوسانات برق است، نه بدافزار یا آپدیت خارجی.

با این حال، آن‌چه آسیب دیده، اعتماد عمومی به برندهای داخلی است. کاربران حالا با تردید بیشتری به محصولات ایرانی نگاه می‌کنند، به‌ویژه وقتی می‌دانند که زیرساخت نرم‌افزاری آن‌ها در اختیار شرکت‌هایی خارج از مرزهاست.

محمدرضا شهیدی دبیر انجمن تولیدکنندگان لوازم در توجیه این اتفاق اعلام کرده است : «در شرایط فعلی، خریدهای ما از شرکت‌های خارجی، حتی شرکت‌های چینی، عمدتاً به‌صورت مستقیم انجام نمی‌شود. تحریم‌های بین‌المللی، به‌ویژه تحریم‌های بانکی، موجب شده‌اند که فرآیند تأمین کالا و پرداخت‌ها از مسیرهای غیرمستقیم و با واسطه صورت گیرد. این واسطه‌گری ناگزیر، پیچیدگی‌هایی را در هماهنگی‌های مالی و لجستیکی ایجاد می‌کند. به‌عنوان مثال، زمانی که قصد پرداخت وجه داریم، این پرداخت باید از چندین مسیر و واسطه عبور کند تا به مقصد برسد. همچنین، کالای خریداری‌شده نیز پس از عبور از چندین مرحله و واسطه، نهایتاً به دست ما می‌رسد. طبیعی است که در چنین فرآیندی، احتمال بروز ناهماهنگی بسیار بالا خواهد بود.»

وی افزود: »این ناهماهنگی‌ها در تعامل با طرف‌های خارجی، همواره وجود داشته‌اند و در برخی موارد، مانند بحران اخیر تلویزیون‌های هوشمند، به شکل ملموس‌تری بروز کرده‌اند. در این مورد خاص، علاوه بر مسائل فنی، مشکلات مالی نیز به بحران دامن زده‌اند. نه به این معنا که وجه پرداخت نشده، بلکه به‌دلیل اختلال در سیستم‌های بانکی و صرافی‌های داخلی، وجه مورد نظر به‌موقع به واسطه‌ی خارجی منتقل نشده و همین مسئله موجب بروز تنش شده است. در واقع، ریشه‌ی بسیاری از این مشکلات، عدم امکان همکاری مستقیم با شرکت‌های خارجی است. زمانی که ارتباط از طریق واسطه انجام می‌شود، حتی یک مشکل کوچک که در شرایط عادی ظرف چند ساعت قابل حل است، می‌تواند به یک بحران پیچیده تبدیل شود و اختلالات جدی ایجاد کند.»

شهیدی تاکید کرده است : «در مورد تلویزیون‌های آسیب‌دیده نیز، تنها آن دسته از دستگاه‌هایی دچار مشکل شدند که به‌روزرسانی نرم‌افزاری را دریافت کرده بودند. تلویزیون‌هایی که به‌روزرسانی نکرده‌اند، همچنان بدون مشکل به کار خود ادامه می‌دهند. این مسئله نشان می‌دهد که اختلال، مستقیماً به آپدیت ارسال‌شده مرتبط بوده و نه به سخت‌افزار یا کیفیت ساخت دستگاه‌ها.»

با وجود توجهیات گفته شده این بحران می‌تواند نقطه‌ی ضعفی در سیاست‌گذاری صنعتی ایران باشد. از یک‌سو، توسعه‌ی لانچر بومی و تلاش برای استقلال نرم‌افزاری اقدامی قابل تاکید است؛ از سوی دیگر، قطع همکاری با شرکای خارجی بدون برنامه‌ریزی دقیق و بدون جایگزین مطمئن، می‌تواند به بحران‌های مشابه دامن بزند.

در شرایط تحریم، شرکت‌های ایرانی باید با تعامل بیشتری شریک خارجی را حفظ کنند. البته  شرکت‌هایی که حاضر به همکاری با ایران هستند، معمولاً از زنجیره‌ی تأمین جهانی خارج شده‌اند و ممکن است استانداردهای حرفه‌ای لازم را نداشته باشند. همان‌طور که احسان فدایی می‌گوید: «شرکتی که حاضر می‌شود تحریم‌ها را به جان بخرد، معمولاً تأمین‌کننده‌ی مجموعه‌های معتبر دنیا نیست.»

در نهایت، این ماجرا نشان داد که استقلال صنعتی تنها با تولید پنل و قاب تلویزیون محقق نمی‌شود. اگر ایران می‌خواهد در حوزه‌ی فناوری حرفی برای گفتن داشته باشد، باید در مالکیت داده، توسعه‌ی نرم‌افزار، و زیرساخت‌های ارتباطی نیز سرمایه‌گذاری کند. بدون این مؤلفه‌ها، هر آپدیت خارجی می‌تواند به بحرانی داخلی تبدیل شود. این بحران شاید تلخ باشد، اما می‌تواند نقطه‌ی شروعی برای بازنگری در سیاست‌های صنعتی، تقویت زیرساخت‌های نرم‌افزاری، و تدوین پروتکل‌های مدیریت بحران در همکاری‌های بین‌المللی باشد. اگر از آن درس گرفته شود، شاید بتواند به فرصتی برای بلوغ فناورانه بدل شود.

google is broken

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *