در سایه تحولات ژئوپلیتیکی پس از جنگ اوکراین، تنشها میان چین و تایوان به نقطهای رسیدهاند که رسانههای غربی از وقوع جنگ قریبالوقوع سخن میگویند؛ اما واقعیت میدان نشان میدهد چین نه در پی اشغال نظامی فوری، بلکه در حال ترسیم سناریویی پیچیده برای تسلط تدریجی بر تایوان است—از طریق فشار اقتصادی، حملات سایبری، و محاصره دریایی. این تقابل نه با صدای گلوله، بلکه در منطقه خاکستری قدرت در حال رقم خوردن است.
«بیشتر متخصصان معتقدند چین در آستانهی حمله به تایوان نیست.» این جمله را نشریه دیپلمات درباره بحرانی مینویسد که پس از جنگ اوکراین شدت گرفته است. علیرغم نظر کارشناسان، رسانههای غربی صحنه را طور دیگری به تصویر میکشند. تایوان، جزیرهای در شرق آسیا، از سوی جمهوری خلق چین بخشی جداییناپذیر از سرزمین مادری تلقی میشود، در حالی که خود را کشوری مستقل میداند. ریشه این اختلاف به دوران پس از جنگ جهانی دوم بازمیگردد؛ زمانی که انقلاب کمونیستی به رهبری مائو تسهتونگ، چین را دگرگون کرد و دولت ملیگرای چین در سال ۱۹۴۹ به تایوان گریخت و در آنجا دولتی مستقل تشکیل داد.
سالها تایوان نماینده رسمی چین در سازمان ملل بود و حتی کرسی دائم شورای امنیت را در اختیار داشت، اما با آغاز روابط رسمی آمریکا و جمهوری خلق چین، جایگاه دیپلماتیک تایوان تضعیف شد. با این وجود، تنشهای میان دو طرف تا حد زیادی تحت کنترل بود—تا زمانی که تسای اینگ-ون در تایوان به قدرت رسید و از پذیرش توافق ۱۹۹۲ با چین سر باز زد. در کنار این، دیدار مقامات آمریکایی با رهبران تایوان، حساسیت پکن را افزایش داد و سطح تحمل چین در قبال «جداییطلبی تایوان» را به نقطه آستانه رساند.
پس از جنگ اوکراین، رسانههای غربی بهطور مداوم این پرسش را مطرح کردند که «چین چه زمانی به تایوان حمله خواهد کرد؟» گویی تهاجم امری حتمی بوده و تنها زمان وقوع آن نامشخص مانده است. اما آیا واقعاً چین آماده اشغال تایوان است؟ دلایل متعددی نشان میدهند که دستکم در آینده نزدیک، چین به اقدام نظامی علیه تایوان دست نخواهد زد.
تایوان یکی از قطبهای بزرگ فناوری جهان است و در قلب این صنعت، تولید نیمههادیها قرار دارد. شرکت تایوانی TSMC تقریباً ۹۲ درصد از پیشرفتهترین ریزتراشههای جهان را تأمین میکند. این صنعت نهتنها ستون فقرات اقتصاد تایوان، بلکه عاملی کلیدی در اقتصاد جهانی است. هرگونه اختلال در این زنجیره تأمین، بنا بر گزارش وزارت خارجه آمریکا، میتواند ۲.۵ تریلیون دلار خسارت اقتصادی به بار آورد.
ایده «سپر سیلیکونی» بدین معناست که وابستگی جهانی به نیمههادیهای تایوان، بهنوعی از این جزیره در برابر تهاجم نظامی محافظت میکند. چین بهخوبی میداند که یک حمله تمامعیار به تایوان، نهتنها زنجیره تأمین فناوری جهان را مختل میکند، بلکه اقتصاد خود این کشور را نیز به خطر میاندازد.
علاوه بر این، تایوان یک جزیره است و حمله به آن مستلزم عملیات آبی-خاکی بسیار پیچیدهای خواهد بود. حملات دریایی از دشوارترین عملیاتهای نظامی محسوب میشوند، زیرا نیازمند هماهنگی دقیق بین نیروهای زمینی، دریایی و هوایی هستند. افزون بر این، جغرافیای تایوان نیز بهنفع مدافعان است؛ کوهستانهای بلند، جنگلهای انبوه و سواحل ناهموار، همه موانعی طبیعی برای هرگونه حمله گسترده محسوب میشوند.
اما مهمترین دلیل این است که اگر چین به تایوان حمله کند، واشنگتن ممکن است مداخله کند و درگیری را به سطح یک جنگ جهانی بکشاند. آمریکا رسماً متعهد به دفاع از تایوان نیست، اما سیاست ابهام استراتژیک خود را حفظ کرده و حمایت تسلیحاتی گستردهای از تایوان به عمل میآورد. افزون بر این، ائتلافهایی نظیر کوآد (QUAD) و آکس (AUKUS) نیز در صورت وقوع جنگ ممکن است به نفع تایوان وارد عمل شوند. برای چین که اولویت نخستش توسعه اقتصادی است، درگیر شدن در یک جنگ بزرگ با آمریکا و متحدانش، ریسکی غیرقابلپذیرش خواهد بود.
با این حال، برای چین، تایوان یک مسئله هویتی و وجودی است. چین همواره تأکید کرده که جزیره تایوان بخشی از سرزمین اصلی است و ادغام آن را «یک سرنوشت اجتنابناپذیر تاریخی» میداند. مانورهای نظامی اخیر چین در اطراف تایوان نیز نشان میدهد که پکن از این مطالبه عقبنشینی نخواهد کرد. اما تا زمانی که تایوان «رسماً» اعلام استقلال نکند، احتمال اشغال نظامی همچنان ضعیف است.
اکثر تحلیلها درباره جنگ احتمالی چین و تایوان، آن را مشابه حمله روسیه به اوکراین تصویر میکنند. در چنین شرایطی، اگر واشنگتن مستقیماً وارد جنگ شود، ایالات متحده ممکن است با تلفات سنگینی مواجه شود که از زمان جنگ جهانی دوم بیسابقه خواهد بود. اما سناریوی محتملتر این است که چین بدون نیاز به شلیک یک گلوله، تایوان را تحت کنترل درآورد—از طریق استراتژیهایی که در چارچوب “عملیات منطقه خاکستری” قرار میگیرند.
چین میتواند با اجرای محاصره دریایی، تایوان را از تجارت جهانی قطع کند و این جزیره را در انزوای اقتصادی قرار دهد. برخلاف اوکراین که میتواند از طریق کشورهای همسایه کمکهای نظامی و اقتصادی دریافت کند، تایوان جزیرهای منزوی است و مسیرهای تأمین آن کاملاً وابسته به راههای دریایی است. اگر چین خطوط کشتیرانی تایوان را مسدود کند، این کشور با بحران فوری مواد غذایی و انرژی مواجه خواهد شد.
تایوان بهشدت به ارتباطات دیجیتالی وابسته است. چین میتواند از حملات سایبری پیشرفته و اختلال در کابلهای زیردریایی اینترنت برای فلج کردن سیستمهای مالی، اطلاعاتی و دفاعی تایوان استفاده کند. در چنین شرایطی، این کشور بدون نیاز به حمله نظامی، میتواند توان عملیاتی تایوان را کاهش داده و آن را بهتدریج به پذیرش شرایط پکن وادار کند.
هرچند رسانههای غربی از تهاجم قریبالوقوع چین به تایوان سخن میگویند، اما شواهد نشان میدهند که پکن نیازی به ورود به یک جنگ پرهزینه ندارد. همانطور که فارن افرز مینویسد:
“چین بهجای یک حمله مستقیم، احتمالاً فعالیتهای تدریجی خود را تشدید خواهد کرد؛ از افزایش حضور نظامی در آبهای تایوان گرفته تا فشارهای اقتصادی و سایبری. جهان باید انتظار عملیات منطقه خاکستری بیشتری را داشته باشد—اقداماتی که کمتر از جنگ هستند، اما بیش از یک رقابت عادی.”
اگرچه این روشها فوراً به الحاق تایوان منجر نمیشوند، اما در بلندمدت میتوانند این کشور را بهشدت تحت فشار قرار دهند و مجبور به تسلیم کنند، آنهم بدون اینکه آمریکا دلیل قانعکنندهای برای مداخله نظامی علیه چین داشته باشد.
چیزی که روشن است، این است که احتمال حمله نظامی چین به تایوان در آینده نزدیک اندک است. اما احتمال آنکه چین تایوان را از طریق محاصره، جنگ اقتصادی و عملیات سایبری کنترل کند، بهشدت بالاست. در نهایت، همانطور که وکس مینویسد: “چین میتواند تایوان را بدون شلیک حتی یک گلوله، خفه کند.”
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا