برنامه‌سازی در عصر جدید

برنامه‌سازی در عصر جدید

در دهه‌ای که رسانه‌های سنتی ایران با بحران اعتماد و محدودیت‌های محتوایی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، یوتیوب به سکوی تازه‌ای برای گفت‌وگو، تحلیل و روایت تبدیل شده است؛ بستری که نه‌تنها مرجعیت رسانه‌ای را از صداوسیما و شبکه‌های ماهواره‌ای گرفته، بلکه چهره‌های شناخته‌شده را به مهاجرت رسانه‌ای و بازتعریف ارتباط با مخاطب واداشته است. این تحول، نقطه عطفی در تاریخ رسانه‌ای ایران است؛ جایی که مخاطب دیگر صرفاً بیننده نیست، بلکه شریک تولید محتواست.

به گزارش سرمایه فردا، در یک دهه گذشته، رسانه‌های ایران شاهد تحولی عمیق و بی‌سابقه بوده‌اند که نه‌تنها ساختار تولید و مصرف محتوا را تغییر داده، بلکه مرجعیت رسانه‌ای را از نهادهای سنتی مانند صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران و شبکه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور به پلتفرم‌های دیجیتال، به‌ویژه یوتیوب، منتقل کرده است. این روند که از اوایل دهه نود و با موفقیت سریال‌هایی مانند «شهرزاد» در شبکه نمایش خانگی آغاز شد، اکنون در سال ۱۴۰۴ به نقطه اوج خود رسیده و نشان‌دهنده تغییر پارادایم در نحوه تعامل مخاطبان با رسانه است. برنامه‌های گفت‌وگو محور که زمانی تحت سیطره صداوسیما و شبکه‌های ماهواره‌ای بودند، حالا در یوتیوب، با تنوع و آزادی بی‌سابقه‌ای، مخاطبان میلیونی را جذب کرده‌اند. در این نوشتار در پی آن هستیم تا به بررسی این تحول، عوامل شکل‌گیری آن، دلایل موفقیت یوتیوب، چالش‌ها و فرصت‌های پیش‌رو و پیامدهای آن برای آینده رسانه در ایران بپردازیم و در پایان به این پرسش پاسخ دهیم که آیا این روند لزوماً به زوال کامل تلویزیون منجر خواهد شد؟

 

داستان از کجا آغاز شد؟

صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران برای دهه‌ها تنها مرجع رسمی تولید و پخش برنامه‌های تلویزیونی در کشور بود. برنامه‌های گفت‌وگو محور این نهاد، از گفت‌وگوهای «بعد از خبر» در دهه هفتاد تا برنامه‌هایی مانند «هفت» و «نود» با اجرای عادل فردوسی‌پور، زمانی مخاطبان گسترده‌ای داشتند. بااین‌حال، از اواسط دهه نود، عواملی مانند محدودیت‌های محتوایی، رویکرد بعضا یک‌جانبه در روایت مسائل، کاهش کیفیت برنامه‌سازی و ناتوانی در پاسخ به نیازهای مخاطبان امروزی، به‌تدریج اعتبار این نهاد را تضعیف کرد. به یک معنا اندک‌اندک صداوسیما و شبکه‌های فارسی‌زبان خارجی مرجعیت خود را از دست داده‌اند و مردم اخبار و تحلیل‌های این رسانه‌ها را چندان پیگیری نمی‌کنند. این بحران با افزایش دسترسی به اینترنت و گسترش شبکه‌های اجتماعی تشدید شد، زیرا مخاطبان به دنبال منابع جایگزینی برای دریافت اطلاعات و سرگرمی بودند. همزمان، شبکه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور مانند «بی‌بی‌سی فارسی»، «من و تو» و «ایران‌اینترنشنال» تلاش کردند تا خلأهای صداوسیما را پر کنند. این شبکه‌ها با ارائه برنامه‌های گفت‌وگومحور که گاه به موضوعات حساس سیاسی و اجتماعی می‌پرداختند، در ابتدا توانستند بخشی از مخاطبان ایرانی را جذب کنند.

بااین‌حال، این شبکه‌ها نیز به دلایلی مانند جهت‌گیری‌های سیاسی آشکار، وابستگی به دولت‌های خارجی و عدم شفافیت در منابع مالی، نتوانستند اعتماد پایدار مخاطبان را جلب کنند. بیانیه‌ای که در سال ۱۴۰۴ توسط بیش از ۴۵۰ فعال رسانه‌ای، اجتماعی و سیاسی منتشر شد، از روزنامه‌نگاران خواست همکاری با شبکه‌هایی مانند ایران‌اینترنشنال را متوقف کنند، زیرا این شبکه‌ها به «ایران‌ستیزی» متهم شده بودند. این انتقادات، همراه با محدودیت‌های دسترسی به شبکه‌های ماهواره‌ای در برخی مناطق، باعث شد مخاطبان به سمت پلتفرم‌های دیجیتال روی آورند. در این میان، یوتیوب به‌عنوان یک پلتفرم جهانی، آزاد و قابل‌دسترس، به گزینه‌ای ایده‌آل برای تولیدکنندگان محتوای ایرانی تبدیل شد. این پلتفرم نه‌تنها امکان تولید محتوا بدون محدودیت‌های صداوسیما را فراهم کرد، بلکه با قابلیت‌های تعاملی مانند نظرات، لایک‌ها و اشتراک‌گذاری، ارتباط مستقیمی بین تولیدکنندگان و مخاطبان ایجاد نمود. یوتیوب، برخلاف تلویزیون که ارتباطی یک‌طرفه با مخاطب دارد، فضایی پویا و دوسویه ارائه داد که در آن مخاطبان نه‌تنها مصرف‌کننده، بلکه بخشی از فرآیند تولید محتوا هستند.

 

چهره ها به یوتیوب مهاجرت کردند

از اواخر دهه نود، چهره‌های شناخته‌شده‌ای که پیش‌تر در صداوسیما یا شبکه‌های ماهواره‌ای فعالیت داشتند، به یوتیوب مهاجرت کردند و برنامه‌های گفت‌وگو محور خود را در این پلتفرم راه‌اندازی نمودند. نمونه‌های برجسته‌ای مانند «باضیا» با اجرای علی ضیا، «۳۶۰» با اجرای عادل فردوسی‌پور، «مدرسه آزاد فکری»، «جدال» با اجرای علی علیزاده، کانال یوتیوبی روزنامه همشهری، «SNN» و «رسانه تصویری آن» نشان‌دهنده این روند هستند. این برنامه‌ها با تمرکز بر موضوعات متنوع، از تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی گرفته تا سرگرمی، ورزش و فرهنگ، توانسته‌اند مخاطبان گسترده‌ای را جذب کنند. برنامه «باضیا» با اجرای علی ضیا، که پیش‌تر در صداوسیما برنامه‌های پرمخاطبی مانند «ویتامین ۳» را اجرا کرده بود، نمونه‌ای از این مهاجرت موفق است. ضیا با استفاده از تجربه خود در اجرا و شناخت نیازهای مخاطب، برنامه‌ای تولید کرد که ترکیبی از گفت‌وگوهای صمیمی، طنز و موضوعات روزمره است. این برنامه با استقبال گسترده‌ای مواجه شده و نشان داده که چگونه یک چهره رسانه‌ای می‌تواند با تغییر بستر، مخاطبان خود را حفظ کند و حتی گسترش دهد. به‌طور مشابه، «۳۶۰» با اجرای عادل فردوسی‌پور، که پس از توقف برنامه «نود» در صداوسیما به یوتیوب مهاجرت کرد، به یکی از پرمخاطب‌ترین برنامه‌های گفت‌وگو محور ایرانی تبدیل شده است. فردوسی‌پور در این برنامه با چهره‌های ورزشی، فرهنگی و حتی سیاسی گفت‌وگوهایی انجام می‌دهد که در صداوسیما امکان‌پذیر نبود.

برنامه‌هایی مانند «جدال» با اجرای علی علیزاده نیز به تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی عمیق و بی‌پروا می‌پردازند که خلأ گفت‌وگوهای انتقادی را در فضای رسانه‌ای ایران پر کرده‌اند. این برنامه با دعوت از تحلیلگران و صاحب‌نظران، فضایی برای بحث‌های چالشی فراهم کرده که در صداوسیما یا شبکه‌های ماهواره‌ای کمتر دیده می‌شود. همچنین، کانال‌های یوتیوبی مانند روزنامه همشهری و «SNN» با تولید محتوای گفت‌وگو محور در حوزه‌های خبری و اجتماعی، نشان داده‌اند که حتی رسانه‌های سنتی نیز به اهمیت یوتیوب پی برده‌اند و در تلاش‌اند تا با این پلتفرم همگام شوند.

 

یوتیوب چگونه به موفقیت رسید؟

یوتیوب به دلایل متعددی توانسته مرجعیت برنامه‌های گفت‌وگو محور را از صداوسیما و شبکه‌های ماهواره‌ای به خود اختصاص دهد. دسترسی‌پذیری آسان از طریق گوشی‌های هوشمند و اینترنت، به‌ویژه در میان نسل جوان که بخش بزرگی از جمعیت ایران را تشکیل می‌دهند، یوتیوب را به رسانه‌ای فراگیر تبدیل کرده است. برخلاف شبکه‌های ماهواره‌ای که نیاز به تجهیزات خاص دارند یا صداوسیما که با محدودیت‌ها و ملاحظات محتوایی مواجه است، یوتیوب با یک کلیک در دسترس همه قرار دارد. این پلتفرم با قابلیت‌های تعاملی مانند امکان درج نظر، لایک و اشتراک‌گذاری، حس مشارکت را در مخاطبان تقویت می‌کند و به تولیدکنندگان محتوا اجازه می‌دهد بازخوردهای لحظه‌ای دریافت کنند و محتوای خود را بهبود بخشند. تنوع محتوایی در یوتیوب نیز بی‌نظیر است؛ از گفت‌وگوهای سیاسی و اجتماعی گرفته تا برنامه‌های سرگرمی‌محور و ورزشی، این پلتفرم توانسته سلایق مختلف را پوشش دهد و مخاطبان را از گروه‌های سنی و اجتماعی گوناگون جذب کند.

استقلال مالی و محتوایی نیز عامل کلیدی دیگری است؛ بسیاری از یوتیوبرهای ایرانی با استفاده از قابلیت‌های درآمدزایی یوتیوب، مانند تبلیغات، سوپرچت و حمایت‌های مالی مستقیم از مخاطبان، توانسته‌اند مستقل از نهادهای دولتی یا خارجی فعالیت کنند. این استقلال به آن‌ها امکان داده تا بدون ترس از سانسور یا فشارهای سیاسی، محتوای موردنظر خود را تولید کنند. فناوری‌های هوش مصنوعی مانند نرم‌افزارهای تبدیل گفتار به متن (مانند فارس‌آوا) و تبدیل متن به گفتار (مانند آواشو) نیز تولید محتوا را آسان‌تر کرده‌اند. این ابزارها به‌ویژه برای تولید زیرنویس، پادکست‌های صوتی و محتوای چندزبانه که در برنامه‌های گفت‌وگو محور بسیار پرکاربردند، نقش مهمی ایفا می‌کنند. در مجموع، ترکیبی از دسترسی‌پذیری، تعامل، تنوع، استقلال و فناوری‌های نوین، یوتیوب را به بستری بی‌رقیب برای برنامه‌های گفت‌وگو محور تبدیل کرده است.

 

چالش‌ها و فرصت‌ها

با وجود موفقیت‌های چشمگیر، انتقال مرجعیت به یوتیوب با چالش‌هایی نیز همراه است. تحریم‌های بین‌المللی و مشکلات مربوط به نقد کردن درآمد یوتیوب در ایران، تولیدکنندگان محتوا را به استفاده از واسطه‌ها یا حساب‌های بانکی خارجی مجبور کرده است. این موضوع هزینه‌ها و پیچیدگی‌های مالی را افزایش می‌دهد و می‌تواند مانعی برای تولیدکنندگان نوپا باشد. همچنین، رقابت فزاینده در یوتیوب نیازمند تولید محتوای باکیفیت و جذب مخاطبان بین‌المللی است تا درآمدزایی پایدار باشد. برخی تولیدکنندگان، همان‌طور که در منابع ذکر شده، مجبورند لوکیشن کانال خود را به کشورهای پردرآمد تبلیغاتی مانند آمریکا تغییر دهند تا درآمد بیشتری کسب کنند، که این خود نیازمند دانش فنی و مدیریت پیچیده است.

از سوی دیگر، این روند فرصت‌های بی‌سابقه‌ای را نیز ایجاد کرده است. یوتیوب به‌عنوان یک پلتفرم جهانی، به تولیدکنندگان ایرانی امکان داده تا صدای خود را به مخاطبان بین‌المللی برسانند و در صحنه جهانی رقابت کنند. این امر به‌ویژه برای برنامه‌های گفت‌وگو محور که به موضوعات جهانی مانند سیاست، فرهنگ و ورزش می‌پردازند، فرصتی استثنایی است. علاوه بر این، ابزارهای هوش مصنوعی و فناوری‌های جدید، مانند نرم‌افزارهای ویرایش ویدئو و تولید محتوای خودکار، هزینه‌های تولید را کاهش داده و امکان رقابت با تولیدکنندگان حرفه‌ای را فراهم کرده‌اند. همچنین، یوتیوب به‌عنوان بستری برای نوآوری، به تولیدکنندگان اجازه داده تا قالب‌های جدیدی از برنامه‌سازی را آزمایش کنند، از جمله گفت‌وگوهای زنده، پادکست‌های ویدیویی و محتوای تعاملی که در رسانه‌های سنتی کمتر دیده می‌شود.

 

آیا یوتیوب آینده را خریده است؟

انتقال مرجعیت برنامه‌های گفت‌وگو محور به یوتیوب، نشانه‌ای از تغییر عمیق در الگوهای مصرف رسانه‌ای در ایران است. این روند نه‌تنها می‌تواند صداوسیما را در حوزه سریال‌سازی و برنامه‌سازی به حاشیه براند، بلکه شبکه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور را نیز با چالش جدی مواجه کرده است. صداوسیما که زمانی مرجع اصلی برنامه‌های گفت‌وگو محور بود، اکنون با انتقاداتی مانند «عملکرد شبیه یک ارگان حزبی» و «ضعف در برنامه‌سازی» مواجه است. شبکه‌های ماهواره‌ای نیز به دلیل اتهامات سیاسی و عدم اعتماد مخاطبان، نتوانسته‌اند جایگزین مناسبی باشند. در مقابل، یوتیوب با ارائه فضایی آزاد، تعاملی و متنوع، به بستری برای صداهای مستقل و خلاق تبدیل شده است. در آینده، انتظار می‌رود این روند با گسترش دسترسی به اینترنت پرسرعت و ظهور فناوری‌های جدید شتاب بیشتری بگیرد. افزایش پهنای باند اینترنت در ایران، به‌ویژه با توسعه شبکه‌های 5G، دسترسی به یوتیوب را آسان‌تر خواهد کرد و مخاطبان بیشتری را به این پلتفرم جذب می‌کند. بااین‌حال، برای حفظ این مرجعیت، تولیدکنندگان محتوا باید به کیفیت، اصالت و تعامل با مخاطب توجه بیشتری داشته باشند. رقابت در یوتیوب روزبه‌روز سخت‌تر می‌شود و تنها کانال‌هایی موفق خواهند بود که بتوانند محتوای منحصربه‌فرد و جذاب ارائه دهند.

 

آیا باید تلویزیون را دچار مرگ قطعی بدانیم؟

با وجود تحولات چشمگیر در حوزه رسانه‌های دیجیتال، نمی‌توان به‌طور قطعی ادعا کرد که این روند به زوال کامل تلویزیون منجر خواهد شد. تلویزیون، به‌ویژه صداوسیما، همچنان در برخی مناطق ایران، به‌ویژه در شهرهای کوچک و روستاها که دسترسی به اینترنت محدود است، مخاطبان خود را حفظ کرده است. همچنین، تلویزیون به دلیل قدمت و نفوذ فرهنگی، همچنان برای گروه‌های سنی بالاتر و افرادی که به رسانه‌های سنتی عادت دارند، جذابیت دارد. برنامه‌های زنده مانند اخبار، رویدادهای ورزشی و مراسم‌های ملی که نیاز به پخش همزمان دارند، همچنان از نقاط قوت تلویزیون هستند. بااین‌حال، صداوسیما برای رقابت با یوتیوب و حفظ مخاطبان خود، نیازمند بازنگری اساسی در سیاست‌های محتوایی، کاهش محدودیت‌ها و بهبود کیفیت برنامه‌سازی است. اگر صداوسیما بتواند با بهره‌گیری از فناوری‌های جدید و تولید محتوای متنوع و جذاب، خود را با نیازهای مخاطبان امروزی هماهنگ کند، می‌تواند بخشی از مرجعیت ازدست‌رفته را بازگرداند. در غیر این صورت، با گسترش دسترسی به اینترنت و افزایش نفوذ پلتفرم‌هایی مانند یوتیوب، تلویزیون به‌تدریج به رسانه‌ای حاشیه‌ای تبدیل خواهد شد. از سوی دیگر، شبکه‌های ماهواره‌ای نیز برای بقا باید به سمت تولید محتوای بی‌طرفانه‌تر و شفاف‌تر حرکت کنند، هرچند رقابت با یوتیوب برای آن‌ها دشوارتر است.

در نهایت، آینده رسانه در ایران به تعادل بین رسانه‌های سنتی و دیجیتال بستگی دارد، اما در حال حاضر، یوتیوب با سرعت بیشتری در حال تسخیر فضای رسانه‌ای است. انتقال مرجعیت برنامه‌های گفت‌وگو محور به یوتیوب نتیجه طبیعی تحولات فناوری، تغییر نیازهای مخاطبان و ناکارآمدی رسانه‌های سنتی است. برنامه‌هایی مانند «باضیا»، «۳۶۰»، «جدال» و دیگر کانال‌های یوتیوبی نه‌تنها خلأهای رسانه‌ای ایران را پر کرده‌اند، بلکه با ایجاد فضایی آزاد و تعاملی، الگوی جدیدی از ارتباط رسانه‌ای را معرفی کرده‌اند. این تحول، هم چالشی برای صداوسیما و شبکه‌های ماهواره‌ای است و هم فرصتی برای تولیدکنندگان محتوای خلاق تا در صحنه جهانی بدرخشند. بااین‌حال، زوال کامل تلویزیون قطعی نیست و بستگی به توانایی این رسانه برای انطباق با تغییرات دارد. آنچه مسلم است، این است که یوتیوب در حال بازتعریف رسانه در ایران است و این روند، آینده‌ای پویا و رقابتی را برای رسانه‌های دیجیتال نوید می‌دهد.

نویسنده: آراز مطلب‌زاده

دیدگاهتان را بنویسید