ماهیت اقتصاد سیاسی
ماهیت اقتصاد سیاسی

اقتصاد سیاسی باید به عنوان یک علم استنتاجی بر اساس استدلال منطقی در نظر گرفته شود، نه یک علم تجربی یا مبتنی بر روش‌های ریاضی.

محمد مهدی وکیلی معتقد است که جان الیوت کرنز (۱۸۷۵-۱۸۲۳) اقتصاددان برجسته ایرلندی و یکی از چهره‌های مهم در مکتب کلاسیک اقتصاد سیاسی است. کرنز بیشتر به دلیل مشارکت‌هایش در نظریه اقتصادی به ویژه در مورد ماهیت اقتصاد سیاسی و محدودیت‌های استفاده از ریاضیات در تحلیل‌های اقتصادی شناخته می‌شود. او یک طرفدار سرسخت مکتب کلاسیک اقتصاد بود و در سنت فکری دیوید ریکاردو و جان استوارت میل قرار داشت.

از مهم‌ترین آثار او می‌توان به «سرشت و روش منطقی اقتصاد سیاسی» (۱۸۶۹) و «برخی اصول اصلی اقتصاد سیاسی تازه شرح داده شده» (۱۸۷۴) اشاره کرد. کرنز به مسائل روش‌شناسی در اقتصاد علاقه ویژه داشت. معتقد بود که اقتصاد سیاسی باید به عنوان یک علم استنتاجی بر اساس استدلال منطقی در نظر گرفته شود، نه یک علم تجربی یا مبتنی بر روش‌های ریاضی.

مکتب نئوکلاسیک با روش‌های ریاضی

وکیلی ادامه داد: کرنز بیش از هر چیز، به دلیل تکیه مکتب نوظهور نئوکلاسیک بر روش‌های ریاضی برای استخراج اصول اقتصادی، منتقد این مکتب بود. او معتقد بود که پدیده‌های اقتصادی ریشه در رفتار انسانی و فرآیندهای ذهنی دارند که همیشه قابل اندازه‌گیری یا بیان به صورت دقیق و کمّی نیستند.

انتقاد او عمدتاً به اقتصاددانانی مانند ویلیام استنلی جوونز بود که از رویکرد ریاضی‌محور در اقتصاد حمایت می‌کردند. اگرچه کرنز اذعان داشت که ریاضیات می‌تواند در توضیح اصول اقتصادی مفید باشد. اما ایده‌ای که ریاضیات بتواند به عنوان ابزار اصلی کشف حقیقت‌های اقتصادی به کار رود را رد می‌کرد. بنابراین، کرنز را می‌توان به عنوان یک منتقد مکتب نئوکلاسیک به ویژه در زمینه تغییر روش‌شناسی آن به سوی ریاضی‌گرایی دانست.

نظریه ماهیت اقتصاد سیاسی جوونز

همچنین وکیلی گفت: در ارتباط با روش منطقی، اخیراً بحث‌های زیادی در مورد موضوعی که هنگام انتشار کتاب اولین بار چندان به گوش نرسیده بود، صورت گرفته است. منظورم به کارگیری ریاضیات در توسعه دکترین اقتصادی است. در آن زمان، این نظر مطرح بود که با توجه به مبانی‌ که اقتصاد سیاسی مبانی خود را از آنها دریافت می‌کند، این علم نمی‌تواند تحت روش ریاضی قرار گیرد. از آن زمان، دوست من، پروفسور جوونز، اثری قوی منتشر کرده (نظریه اقتصاد سیاسی) که در آن نظری مخالف مطرح شده است. و بیش از یک نفر، هم در اینجا و هم در قاره اروپا، راه او را دنبال کرده‌اند.

من پس از مطالعه دقیق استدلال پروفسور جوونز به بهترین نحو ممکن و تا جایی که برای کسی که با ریاضیات آشنا نیست ممکن است، هنوز به دیدگاه اصلی خود پایبند هستم. تا جایی که می‌توانم ببینم، حقایق اقتصادی از طریق ابزار ریاضیات کشف نمی‌شوند. اگر این نظر نادرست باشد، راه آسانی برای رد آن وجود دارد. تولید یک حقیقت اقتصادی که قبلاً شناخته نشده بود و از طریق این روش به دست آمده است.

قوانین اقتصاد سیاسی


او تصریح کرد:  با در نظر گرفتن این موضع، قصد ندارم انکار کنم که ممکن است بتوان از نمودارهای هندسی یا فرمول‌های ریاضی برای ارائه اصول اقتصادی که از مسیرهای دیگر به دست آمده‌اند استفاده کرد. شاید برای برخی افراد این روش ارائه مزایایی نیز داشته باشد.
در ادامه وکیلی تاکید کرد: آنچه که من رد می‌کنم، نظریه‌ای است که پروفسور جوونز و دیگران مطرح کرده‌اند.– این‌که دانش اقتصادی از طریق این روش‌ها قابل دستیابی است.

اینکه ریاضیات می‌تواند برای ارائه حقیقت اقتصادی به کار رود، همانطور که برای ارائه حقایق مکانیکی و فیزیکی به کار رفته است. تا زمانی که نتوان نشان داد که احساسات ذهنی می‌توانند به صورت دقیق به شکل‌های کمّی بیان شوند.
از طرف دیگر، پدیده‌های اقتصادی به احساسات ذهنی وابسته نیستند، نمی‌توانم ببینم که چگونه می‌توان از این نتیجه‌گیری اجتناب کرد. جوونز در کتاب «قوانین اقتصاد سیاسی» می‌گوید: “[قوانین اقتصاد سیاسی] باید عمدتاً ریاضی باشند. زیرا آنها با کمیت‌ها و روابط کمّی سر و کار دارند.” اگر اشتباه نکنم، چیزی بیشتر از این برای حمایت از موضع جوونز نیاز است.