چهارمین فیلم بلند آری آستر با عنوان «ادینگتون»، در قالب یک وسترن طنز تلخ، تصویری پارودیک از سیاست داخلی آمریکا در دوران پاندمی، اعتراضات ضدنژادپرستی و رقابتهای جناحی ارائه میدهد. این فیلم با بازی خواکین فینیکس و پدرو پاسکال، در شهری خیالی و منزوی، ماکتی از بحرانهای اجتماعی و سیاسی ایالات متحده را به نمایش میگذارد و نشان میدهد چگونه حتی دورافتادهترین نقاط کشور تحت تأثیر روایتهای ملی قرار میگیرند.
میلاد جلیلزاده: بهار سال ۲۰۲۰ میلادی است و در یک شهر کوچک و کمجمعیت و بیابانی به اسم ادینگتون، بابت پاندومی کرونا، طبق قوانین ایالتی، فاصلهگذاری اجتماعی و زدن ماسک اجباری شده است. تد گارسیا، شهردار اسپانیاییتبار این شهر خیلی کوچک، این مقررات را خیلی کامل و سفت و سخت اجرا میکند و همزمان برای دور جدید انتخابات شهرداری در حال آماده شدن است. جو کراس که ۷ سال پیش سمت کلانتر شهر را از پدرش به ارث برده، آسم دارد و ماسک اذیتش میکند. او حامی کسانی است که مثل خودش به هر دلیلی نمیتوانند ماسک بزنند. از طرف دیگر اخبار مربوط به قتل جورج فلوید سیاهپوست به دست نیروهای پلیس، به گوش عدهای از نوجوانهای ادینگتون هم رسیده و آنها بیاینکه اساساً در منطقه خودشان دچار موضوع نژادپرستی باشند، هر روز تظاهرات میکنند و کار کمکم به شکستن شیشه مغازهها و غارت اجناس میکشد. جو کلانتر، تصمیم میگیرد در انتخابات شهرداری کاندید بشود و ادینگتون به ماکت کوچک اما پارودیکی parodie از وضعیت سیاسی-اجتماعی کل آمریکا تبدیل میشود. مردم این شهر کوچک اصولاً رفت و آمد چندانی با جاهای دیگر ندارند و حتی یک مورد کرونا در اینجا گزارش نشده اما قواعد فاصلهگذاری و زدن ماسک، سختگیرانه اجرا میشوند. از طرف دیگر آنها نه پلیس خشنی دارند و نه مسئلهشان نژادپرستی است؛ اما حتی نوجوانهای سفیدپوست هم تظاهرات میکنند و علیه ستمگری سفیدپوستها شعار میدهند. یک نکته دیگر فیلم درباره شهر ادینگتون است که اساسا محلی کمآب است و نامزد سمت شهرداری به دروغ میگوید ما دچار خشکسالی شدهایم و برای رهایی از آن باید به انرژیهای سبز روی بیاوریم.
«ادینگتون» چهارمین فیلم بلند سینمایی از Ari Aster آری آستر ۳۹ ساله است که قبلا چند فیلم کوتاه مطرح هم ساخته بود و اولین کاری که میخواست کارگردانی کند، همین وسترن طنز تلخ بود، اما جلوی دوربین بردن آن مدتها طول کشید.
خواکین فینیکس در این فیلم نقش کلانتر جو کراس را بازی کرده و شبحی از شخصیت جوکر را با خودش به اینجا هم آورده و در مقابلش پدرو پاسکال، نقش رقیب انتخاباتیاش یعنی تد گارسیا را بازی میکند و اما استون نقش همسر روانپریش جو را بازی کرده. لوک گریمز، آستین باتلر، دیردری اوکانل، مایکل وارد و کلیفتن کالینز جونیور از جمله بازیگران دیگر فیلم هستند و داریوش خنجی فیلمبردار کار بوده است. از این فیلم اولین بار در جشنواره سیدنی رونمایی شد و نهایتاً در هجدهم ژوئیه امسال به اکران عمومی رسید. فروش گیشهای این فیلم به کمتر از ۱۲ میلیون دلار میرسد در حالی که بودجهاش ۲۵ میلیون دلار بود. البته این پروژه احتمالا بابت فیلمبرداری در ایالت نیومکزیکو تخفیف مالیاتی و یارانه قابل توجهی گرفته باشد.
نظر منتقدان جریان اصلی درباره این فیلم متوسط رو به بالاست. از ۲۴۶ نقدی که وبسایت راتنتومیتوز برای ادینگتون جمعآوری کرده، ۷۰ درصد مثبت بودند و متاکریتیک هم بر اساس ۴۹ نقد، امتیاز ۶۶ درصد را به فیلم داده است. مخاطبانی که از سالن بیرون میآمدند و سینمااسکور از آنها رضایتسنجی کرده هم در مقیاس A+ تا F ، به فیلم امتیاز متوسط C+ دادند.
میتوان به سادگی دریافت که با یک فیلم سیاسی طرف هستیم؛ نه صرفاً وسترنی تلخ و طنز و امروزی. در معرفی و عنوانبندی فیلم از عبارت وسترن استفاده شده اما این بیشتر از هر چیز به فضای جغرافیایی فیلم مرتبط است؛ مگر اینکه آمریکایی بودن مسئله آن را در نظر بگیریم. وسترنها عموماً چیزهایی را در کانون درام خود قرار میدادند که مسائلی بومی ایالات متحده بود و برای شناخت تاریخ نسبتاً کوتاه این کشور و درک چگونگی تکوین ساختار و فرهنگ آمریکایی میشد به آنها رجوع کرد. حالا هم با فیلمی طرفیم که در یک مقیاس کوچک و دورافتاده یعنی شهری به اسم ادینگتون، ماکتی از وضعیت کلی ایالات متحده را میشود دید. آری استر میخواست ادینگتون اولین فیلمش باشد که این اتفاق نیفتاد و حالا در ۲۰۲۵ آن را روی پرده فرستاده است. او اولین فیلمش را در سال ۲۰۱۶ ساخت، یعنی زمانی که پدیده دونالد ترامپ در حال ظهور بود و میشد فهمید که این درونمایه واکنشی، در آن مقطع چطور توانسته بود شکل بگیرد که همسو با دغدغههای امروزی فیلمساز هم باشد اما در سال ۲۰۱۶ نه چیزی به اسم ویروس کرونا وجود داشت و نه مسئله قتل جورج فلوید رخ داده بود. به عبارتی آن مسائل جزئی که به طور مشخص در انتخابات سال ۲۰۲۰ میلادی رخ دادند، همگی در بازنویسی بعدی به فیلمنامه اضافه شدهاند اما کلیت موضوع که رقابت دو شهروند آمریکایی در انتخابات است؛ آن هم با ویژگیهایی که یکی را به دموکراتها و دیگری را به جمهوریخواهان شبیه میکند، همچنان مسئلهای است که در این کشور وجود دارد. سینمای ایالات متحده در دهه گذشته بهشدت به سمت مسائل سیاست داخلی گردش کرده و مشخصاً عطف به رقابتهای جمهوریخواهان و دموکراتها موضع میگیرد.
این را از مقایسه فیلم وسترنی به نام ادینگتون با فیلمهای وسترنی که در دهههای پیش ساخته میشدند هم میتوان به وضوح فهمید. قبلا در آمریکا، هم فیلمهای سیاسی ساخته میشد و هم توجهاتی نسبت به مسائل اجتماعی وجود داشت اما مسائل سیاسی، به طور عمومی ناظر به سیاستهای کلان کشور بود و مسائل اجتماعی هم در چرخه منازعات جناحی قرار نمیگرفت، در حالی که از حدود یک دهه پیش سینمای آمریکا بهشدت درگیر مسائل داخلی و به طور مشخص جناحی آمریکا شده است در ادامه به بررسی تصویری که فیلم «ادینگتون» از وضعیت سیاست داخلی ایالات متحده نشان میدهد پرداخته شده و آن بستر کلی که چنین فیلمی در آن تولید میشود، یعنی گردش تیولداری هالیوود بین جناحهای داخلی آمریکا و رسیدن آن به دست دموکراتها هم توضیحاتی داده شده است. باید توجه داشت سینمای آمریکا تا زمانی که در دست جمهوریخواهان بود به این مسائل بسیار کمتر ورود میکرد. در پایان به عنوان نمونه چند فیلمی از سینمای آمریکا که در دهه اخیر وارد این نزاعهای جناحی شدهاند و نوع ورودشان به اختصار مورد شرح و اشاره قرار گرفتند تا سیمای وضعیتی که از آن صحبت میشود بهتر روشن شود.
در فیلم ادینگتون بستر و زمینه روایت با همدلی نسبت به کسانی که نمایندگان تفکر جمهوریخواه در آمریکا شناخته میشوند شروع میشود. جو، کلانتر شهر است، نمیخواهد ماسک بزند، مادرش بهشدت اهل توهم توطئه است و حامل اصلی و متعصب پرچم ایالات متحده در فیلم، اوست. از آن سو تد، اسپانیاییتبار است، طرفدار قواعد سختگیرانه فاصلهگذاری کرونایی است و پسر نوجوان او همراه باقی نوجوانهای شهر به مرگ جورج فلوید سیاهپوست اعتراض میکند. فیلم ادینگتون اگرچه با همدلی نسبت به جمهوریخواهان شروع میکند و ماجرا از چشمانداز آنها روایت میشود، اما در ادامه، کار به جایی میرسد که طرز به قدرت رسیدن این گروه هم زیر سوال میرود. انگار آری آستر میخواهد بگوید بعضی دغدغههای درک نشده، باعث شده که بخشی از جامعه به سمت جمهوریخواهی، آن هم در یک نوع افراطی مثل ترامپ گرایش پیدا کنند.
در سوی مقابل ما شبکه منسجم و بزرگی از رسانههای جریان اصلی را میبینیم که باعث شدهاند مردم شهر ادینگتون بی اینکه حتی یک مورد کرونا در این منطقه دورافتاده گزارش شده باشد، سختگیرانهترین قواعد فاصلهگذاری را رعایت میکنند و بیاینکه در آن منطقه بسیار کوچک مسئله نژادپرستی وجود داشته باشد، نوجوانهای سفیدپوست هم علیه نژادپرستی دست به تظاهرات میزنند و کار به شکستن شیشه مغازهها و غارت اجناس میرسد. این یکی از جدیترین مسائل مبتلابه جوامع در عصر حاضر است که رسانهها مسئله گروه کوچکی از مردم را تبدیل به مسئله تمام مردم میکنند. اینها همگی باعث همدلی اولیه با جو کراس یا همان بخش جمهوریخواه این جامعه کوچک میشود؛ اما آیا واکنشهایی که از جو دیده میشود درست و شرافتمندانه است؟ تقریبا اصلیترین نکتهای که فیلم ادینگتون درباره وضعیت سیاسی جامعه آمریکا میگوید همین است؛ واکنش بیش از اندازه و نامشروع نسبت به دغدغههای قابل درک، باعث بحران در جامعه ایالات متحده شده است.
سینمای آمریکا تا قبل از قرن ۲۱ در تیول جمهوریخواهان بود. در این دوره سینمای آمریکا نژادپرست، امپراتوریخواه و در عین حال مراعاتکننده یک سری اخلاقیات مذهبی بود؛ اما از قرن ۲۱ به بعد دموکراتها بر سینمای آمریکا تسلط پیدا کردند و رفتهرفته نه تنها نژادپرستی لااقل در ظاهر ممنوع شد، بلکه یک بالانس منفی گسترده به نفع رنگینپوستانی که جزو خود جامعه آمریکا هستند شکل گرفت، لحن امپریالیستی سینمای آمریکا نرم و رمزی و ظاهرالصلاح شد و اخلاقیات و مذهب به طور کل از این چرخه فرهنگی حذف شدند.
بدون شک دوران اوج هالیوود زمانی بود که تفکر جمهوریخواهان بر آن تسلط داشت و از جایی ببعد که دکوکراتها میدانداران اصلی صحنه شدند، زیادهروی در نقش بخشیدن به رنگینپوستان آمریکا و همچنین زنان و افراد منحرف جنسی از قبیل همجنسگرایان، باعث ریزش طیف قابل توجهی از مخاطبان شده است. البته اگر این گردش قدرت در هالیوود شکل نمیگرفت معلوم نبود این صنعت سینمایی بتواند در شرایط حال حاضر جهان هم با همان صراحتی که پیش از این ملتهای دیگر را تحقیر میکرد و حضور آمریکا در اقصی نقاط دنیا را عملی قهرمانان جلوه میداد، همچنان بتواند مسیرش را ادامه بدهد. با این حال اصرار سرسختانه هالیوود جدید روی یک سری اصول لیبرال مثل دفاع از همجنسگرایی و نقشبخشی سنتستیزانه به زنان، باعث ریزش مخاطبان آن شده است.
ادینگتون فیلمی است که در دوران اوج تسلط دموکراتها بر سینمای آمریکا ساخته شده و حتی اگر میخواهد چند کنایه ریز و درشت به دموکراتها و هوادارانشان بیندازد، حتماً باید در نقطه مقابل جمهوریخواهان را هم دیوانه و هیولا جلوه بدهد تا این انتقادات مجاز شوند. یکی از هوشمندیهای آری آستر این بود که در این فیلم از کنار مسئله همجنسبازی با چراغ خاموش عبور کرد وگرنه در وضعیت فعلی سینمای آمریکا، او به هیچوجه حق نداشت حتی کوچکترین شبههای در این نکته وارد کند که انتخاب گرایش نامتعارف جنسی، حق مسلم تکتک افراد است و اگر واکنشی منفی نسبت به آن صورت گرفته، شاید از بعضی جهات قابل درک و قابل فهم باشد.
از روزی که دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده شد، سینمای آمریکا هجمه تمامقد و واضحی را علیه او به راه انداخت که در تمام ۴ سال زمامداریاش ادامه داشت. در همان روز اولی که ترامپ قرار بود وارد کاخ سفید شود، سینماهای آمریکا در یک اقدام نمادین فیلم «۱۹۶۸» که بر اساس رمانی از جورج اورول ساخته شده بود را اکران کردند. فیلمی که موضوع آن رژیمهای خودکامه است و به این ترتیب ترامپ مورد طعنه قرار میگرفت. این رویکرد در سال ۲۰۱۹ که قرار بود منتهی به انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ باشد به حد اعلای خود رسید و حتی فیلمهایی نمایش داده شدند مثل «بامپ شل» که نمادسازی غیرمستقیم بر علیه رئیسجمهور را کنار گذاشتند و به طور علنی و واضحی به شخص خود او حمله کردند. سینمای آمریکا مخاطبان بینالمللی فراوانی دارد و چنین وضعی باعث شد میلیونها نفر در سراسر دنیا در جریان منازعات داخلی ایالات متحده قرار بگیرند. نکته عجیب اینجا بود که حتی یک فیلم سینمایی در حمایت از دونالد ترامپ ساخته نشد و میشود به قطعیت گفت که چنین وضعیتی بیسابقه است.
سال ۲۰۱۸ و در آستانه نودمین دوره از جوایز اسکار، یک نظرسنجی در آمریکا نشان داد که مردم این کشور هالیوود را از نظر سیاسی لیبرالتر از کل کشور میدانند و اختلافات عمیقی در مورد نقش صنعت ارتباطات و صنعت سرگرمی با مردم وجود دارد. در این نظرسنجی حداقل ۷۰ درصد از مردم آمریکا هالیوود را دموکرات میدانستند در حالی که جمعیت دموکراتهای آمریکا شامل ۷۰ درصد مردم آمریکا نمیشود. در ادامه، ۴۹درصد از پاسخدهندگان به این نظرسنجی گفتند که هالیوود از عموم مردم جداست، درحالی که ۴۰درصد گفتند این ارتباط همچنان متصل است. به عبارتی تنها ۴۰درصد از جامعه آمریکا، سینمای این کشور را بازتابدهنده مسائل واقعی خود میدانند و این ارتباط مستقیمی با گرایش جناحی هالیوود، بهخصوص در دوران اخیر دارد. یک نظرسنجی دیگر در آمریکا که اواخر سال ۲۰۱۹ نتایج آن اعلام شد، میگوید که دموکراتهای آمریکا دو برابر جمهوریخواهان این کشور به سینما میروند. این آماربخشی از یک نظرسنجی هفت ساله است که توسط سرویس نظرسنجی PostTrak منتشرشده است. میتوان به راحتی حدس زد که نظرات منفی نسبت به رفتار جانبدارانه هالیوود تا به امروز بیشتر هم شده است.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا