در حالی که مناقشه اخیر بر سر «اسنپبک» با اظهارات لاوروف آغاز شد، واکنشها در تهران مسیر دیگری را پیمود. بهجای پاسخ به مداخله دیپلماتیک روسیه، تریبون مجلس به محلی برای حمله به ظریف و روحانی تبدیل شد؛ رفتاری که نه تنها توصیه شورای عالی امنیت ملی را نادیده گرفت، بلکه انسجام داخلی را نیز هدف قرار داد.
به گزارش سرمایه فردا، جلسه جنجالی مجلس شورای اسلامی در روز یکشنبه، بار دیگر نشان داد که چگونه سیاست خارجی میتواند به ابزاری برای رقابتهای جناحی بدل شود. در حالی که منشأ بحران اخیر، اظهارات غیرمنتظره وزیر خارجه روسیه درباره نقش ایران در مکانیسم اسنپبک بود، واکنشها در تهران بهجای تمرکز بر منافع ملی، به سمت حمله به چهرههای دیپلماسی پیشین کشور چرخید. نطق سیاسی رئیس مجلس، برخلاف توصیه شورای عالی امنیت ملی مبنی بر خویشتنداری، فضای پارلمان را ملتهب کرد و بهجای پاسخ به ادعاهای مسکو، سرمایههای ملی را نشانه گرفت. این گزارش، نگاهی تحلیلی دارد به ریشههای این بحران، پیامدهای آن برای انسجام داخلی و ضرورت بازتعریف مفهوم «راهبردی» در روابط خارجی ایران.
در این نشست، قالیباف در حالی از «لزوم وحدت در شرایط حساس کنونی» سخن گفت که بخش دیگر نطق او ناظر بر انتقاد صریح از مواضع اخیر روحانی و ظریف درباره روابط تهران و مسکو بود. او تصریح کرد: «در شرایطی که روابط جمهوری اسلامی ایران با روسیه در مسیر گسترش است، نباید با اظهارات نسنجیده، این روابط راهبردی را مخدوش کرد.»
دقایقی از این اظهارات نگذشته بود که امیر حسین ثابتی، حمید رسایی و محمد معتمدیزاده علیه رئیس جمهور و وزیر خارجه اسبق تاختند و در ادامه هم جمعی از نمایندگان تندرو با شعارهایی نظیر «محاکمه» و «مرگ بر فریدون» فضای مجلس را متشنج کردند. در نتیجه، نشست علنی بهارستان که باید به بررسی دستورهای اقتصادی و اجتماعی کشور میپرداخت، عملاً به میدان نزاع سیاسی داخلی بدل شد؛ نزاعی که ریشه آن نه در تهران، بلکه در مسکو نهفته بود.
برخلاف آنچه تندروهای داخلی میکوشند القا کنند، منشاء این جنجال نه در اظهارات ظریف بلکه در گفتوگوهای اخیر سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، بود. لاوروف در اظهاراتی غیرمنتظره و غیرمسئولانه مدعی شد که مفهوم «مکانیسم اسنپبک» ساخته و پرداخته محمدجواد ظریف بوده است. او در ادامه، با ادبیاتی تلویحی از «بیاعتمادی مسکو به تیم دیپلماسی پیشین ایران» سخن گفت؛ اظهاراتی که هم از نظر تاریخی نادرست و هم از نظر دیپلماتیک غیرقابل توجیه بود.
ظریف در واکنش به این ادعاها، صرفاً برای روشنگری و دفاع از حیثیت دستگاه سیاست خارجی کشور، روایت خود را از روند مذاکرات هستهای و تعاملات ایران و روسیه در آن دوران بازگو کرد. این موضعگیری در فضای داخلی ایران، به جای آنکه به عنوان دفاعی ملی تفسیر شود، از سوی جریانهای تندرو به مثابه «حمله به شریک راهبردی ایران» تعبیر شد.
واقعیت آن است که روسیه در سالهای گذشته، بارها از موضعی مبتنی بر منافع ملی خود با پرونده هستهای ایران برخورد کرده و در تمامی شش قطعنامه شورای امنیت علیه ایران، نقش تأییدکننده داشته است. با این حال، این کشور همواره تلاش کرده از روابط با تهران بهعنوان اهرم فشار در معادلات خود با غرب بهره ببرد. در چنین بستری، ادعاهای لاوروف بیش از هر چیز به نوعی تلاش برای بازتعریف نقش روسیه در معادلات جدید منطقه تعبیر شد.
با اینحال جریانهای داخلی در ایران، به جای آنکه از لاوروف پاسخ بخواهند، حملات خود را به سمت ظریف و روحانی گرفتند. این در حالی است که دولتهای یازدهم و دوازدهم روابط ایران و روسیه را در سطوح مختلف سیاسی، نظامی و اقتصادی گسترش دادند؛ از همکاری در بحران سوریه گرفته تا مشارکت در پروژههای انرژی و حملونقل بینالمللی.
در واقع، آغازگر بحران کنونی مسکو بود، اما شعلههای آن در تهران زبانه کشید؛ شعلههایی که به جای بازخواست از مداخله خارجی، متوجه سرمایههای دیپلماتیک داخلی شد.
در حالی که شورای عالی امنیت ملی از همه جریانها و چهرههای سیاسی خواسته بود تا برای حفظ ثبات سیاسی کشور از دامنزدن به اختلافات داخلی پرهیز کنند، آنچه در مجلس رخ داد درست در تضاد با این توصیه بود. شورای عالی امنیت ملی در هفتههای اخیر تأکید کرده بود که هرگونه مناقشه لفظی درباره پرونده روابط ایران و روسیه باید متوقف شود تا کشور بتواند در فضای آرام، با اولویتهای اقتصادی و امنیتی خود مواجه شود.
اما نهتنها این سکوت رعایت نشد، بلکه طیف رادیکال عملاً بر آتش اختلافات دمیدند. در این بین محمدباقر قالیباف که به عنوان رئیس مجلس و یکی از ارکان مدیریت نظام، انتظار میرفت نقش میاندار و آرامکننده را ایفا کند، ده روز پس از آغاز ماجرا با نطقی سیاسی وارد معرکه شد و آتش این بحران را شعلهورتر کرد.
از منظر سیاسی، این اقدام را میتوان نوعی موجسواری تاکتیکی دانست؛ تلاشی برای مدیریت فضای هیجانی از طریق همسویی با احساسات تندروها. اما در عمل، نتیجه معکوس داشت. فضای سیاسی کشور ملتهبتر شد و هیاهوی رسانهای پیرامون موضوعی که میتوانست با یک موضع منطقی پایان یابد، چندبرابر شد.
در واقع، اگر قالیباف به جای همصدایی با تندروها، مسیر گفتوگو و آرامش را برمیگزید، نه تنها شأن مجلس حفظ میشد، بلکه مانع بهرهبرداری خارجی از اختلافات داخلی میگردید؛ اینکه رئیس مجلس در بزنگاههای حساس، به جای ایفا کردن نقش میانجی، در جایگاه یکی از طرفهای منازعه قرار گیرد، معنایی جز تضعیف انسجام ملی ندارد. از این منظر، توصیه شورای عالی امنیت ملی به سکوت، بیش از هر چیز تلاشی برای کنترل فضای پرتنش داخلی بود؛ اما سکوت گزینشی و رفتار دوگانه برخی جریانها باعث شد که سیاست به ابزار رقابتهای درونجناحی بدل شود.
در کنار آنچه گفته شد باید به این نکته کلیدی بازگشت که اگر اظهارات یک وزیر پیشین میتواند بنیان روابط راهبردی میان دو کشور را متزلزل کند، پس تعریف از «راهبردی بودن» نیازمند بازنگری است. روابط راهبردی بر پایه منافع پایدار، احترام متقابل و اعتماد ساختاری شکل میگیرد، نه بر مبنای مواضع فردی یا مقطعی.
اگر سخنان ظریف درباره تاریخچه مذاکرات هستهای، میتواند چنین بحرانی بیافریند، بهوضوح نشان میدهد که پایههای این روابط بیش از آنکه بر واقعیتهای راهبردی استوار باشد، بر مصلحتهای موقتی و سیاسی تکیه دارد. این خود باید زنگ خطری برای دستگاه دیپلماسی ایران باشد تا وابستگی یکجانبه به هیچ کشور خارجی، حتی شریک سنتی چون روسیه را به عنوان راهبرد دائمی تعریف نکند.
در کنار این واقعیت، نباید همپوشانی خطرناک میان تندروهای داخلی و رسانههای معاند خارجی را نادیده گرفت. واکنشهای تند در مجلس و رسانههای وابسته، عملاً همان دستمایهای را فراهم کرد که رسانههای ضدایرانی برای تخریب چهره نظام و القای اختلافات داخلی به آن نیاز داشتند. این در حالی است که همین جریانهای تندرو، در گذشته هر سخن یا رفتاری را که موجب خرسندی دشمنان میشد، خط قرمز امنیتی میدانستند؛ اما امروز خود دقیقاً همان مسیر را میپیمایند.
در واقع، همزمانی حملات داخلی با خوشحالی رسانههای معاند، نشان میدهد که افراط سیاسی، خواه در تهران باشد یا در لندن و تلآویو، هدف مشترکی را دنبال میکند که آن هم تضعیف انسجام داخلی و کاهش قدرت دیپلماسی ایران است. در چنین شرایطی، ضرورت دارد که عقلانیت و انسجام جایگزین هیاهو و شعار شود. روابط راهبردی با روسیه یا هر کشور دیگری باید در چارچوب منافع پایدار ملی تعریف شود، نه بر مبنای ترجیح جناحی یا بهرهبرداری سیاسی. سیاست خارجی حوزه رقابت نیست، عرصه همکاری و همافزایی است.
حمله به ظریف و روحانی نه روابط ایران را تقویت میکند و نه دستاوردی برای کشور دارد؛ برعکس، این حملات پیام ضعف، تشتت و بیثباتی را به شرکای خارجی مخابره میکند. ایران، امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازگشت به عقلانیت، گفتوگوی ملی و تعریف مجدد از «منافع مشترک» است؛ منافعی که در هیاهوی شعارهای روز یکشنبه بهارستان، زیر خروارها التهاب و اتهام مدفون شد.
در تحلیل در ریشه ها و اهداف این بداخلاقی های سیاسی در مجلس، اسماعیل گرامیمقدم طی گفت وگویی که با هفت صبح دارد، با انتقاد از فضای حاکم بر آنچه در جلسه روز یکشنبه بهارستان گذشت، تأکید میکند که «کشور در شرایطی قرار دارد که بیش از هر زمان دیگری نیازمند انسجام، خویشتنداری و عقلانیت سیاسی است.» قائم مقام حزب اعتماد با بیان اینکه «طرح چنین مباحثی در این برهه حساس هیچ ارتباطی با دغدغههای واقعی مردم ندارد»، میگوید: «در شرایطی که جامعه با تورم، کاهش قدرت خرید، تحریمهای سنگین و تهدیدهای امنیتی مواجه است، اولویت مسئولان باید حفظ وحدت ملی و تقویت امید عمومی باشد، نه طرح سخنانی که شکافها را عمیقتر میکند.»
این فعال سیاسی ادامه میدهد که «نیروهای مسلح کشور در جنگ اخیر با رشادت از مرزها دفاع کردند و مردم نیز در کنار آنان با ایستادگی مثالزدنی از کشور پاسداری کردند. در چنین فضایی، انتظار این است که نمایندگان با حوصله و تدبیر سخن بگویند، نه اینکه تریبون رسمی مجلس را به محلی برای تسویهحسابهای جناحی تبدیل کنند.»
این چهره اصلاح طلب رفتار اخیر برخی نمایندگان را نشانهای از کاهش سطح گفتار سیاسی در مجلس میداند و تصریح می کند که «وقتی از پشت تریبون رسمی به چهرههایی چون ظریف یا روحانی توهین میشود، شأن مجلس و اعتبار نظام زیر سؤال میرود. این رفتارها بیشتر از آنکه نشانه اقتدار باشد، نشانه ضعف و ناتوانی در گفتوگوست.»
این عضو حزب اعتماد ملی در ادامه با اشاره به حملات لفظی علیه ظریف، اآن هم به بهانه و توجیه حمایت از روسیه، خاطرنشان می کند که «دفاع از منافع ملی، ایجاب نمیکند که برای خوشایند یک کشور خارجی، ولو روسیه به شخصیتهای ایرانی حمله شود.» گرامی مقدم به صراحت این رفتار را یادآور «دوران کاپیتولاسیون می داند؛ دورهای که امام خمینی برای مقابله با آن قیام کرد». این فعال حزبی اگرچه تاکید دارد که «ما باید روابطی متوازن با شرق و غرب و منم جمله روسیه و چین داشته باشیم، اما نباید اجازه دهیم این روابط با روس ها به قیمت از بین رفتن انسجام داخلی تمام شود.»
فعال سیاسی، ضمن اشاره به اظهارات اخیر سرگئی لاوروف درباره «اسنپبک» عنوان داشت که، «آغازگر این جنجال، نه ظریف بلکه وزیر خارجه روسیه بود و در این بین آقای ظریف تنها به یک ادعای نادرست لاوروف پاسخ داد، اما همین پاسخ بهانهای شد برای هجمههای داخلی». از این رو و به گفته کرامی مقدم، «اگر روسیه در مقاطعی از ما حمایت کرده، قابل تقدیر است، اما نباید تاریخ را فراموش کرد. روسیه در دوران تصویب شش قطعنامه علیه ایران نیز در کنار قدرتهای جهانی قرار داشت و هیچکدام را وتو نکرد و همه ان شش قطعنامه را هم امضا کرد. لذا اگر به نقد باشد باید به روس ها تاخت.»
گرامیمقدم سپس با نگاهی کلانتر به ساختار سیاسی کشور، ریشه بخشی از این رفتارها را در نبود احزاب قدرتمند و پاسخگو میداند و به هفت صبح می گوید که «در نظامهای حزبی، نقدها سازنده است و مسئولان در برابر تصمیمات خود پاسخگو هستند. اما در کشوری که احزاب ضعیفاند و انتخابات غیرحزبی برگزار میشود، مسئولان پس از شکست در رقابتها، کینهتوزی را جایگزین نقد میکنند. این همان چیزی است که امروز در رفتار برخی تندروها دیده میشود. پایداری ها بعد از شکست در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته کینه بدی از ظریف دارند و به هر قیمتی می خواهند انتقام بگیرند، حتی به قیمت حاشیه سازی برای نظام و انقلاب.»
قائم مقام حزب اعتماد با تأکید بر نقش نهادهای نظارتی، خواستار ورود قاطع قوه قضائیه به این ماجرا شد و متذکر شد که «اگر دستگاه قضایی خود را مرجع بالادستی و فراجناحی میداند، باید جلو اینگونه رفتارها را بگیرد. در غیر این صورت بداخلاقی ها سیاسی از این دست در آینده دیگر قابل کنترل و قابل مهار نخواهد بود.» فعال سیاسی اصلاح طلب ادامه داد که «تریبون مجلس نباید به ابزاری برای اتهامزنی و تخریب سرمایههای ملی، ان هم بدون هیچ سند و مدرکی تبدیل شود. حفظ حرمت اشخاص و نهادها، بخشی از مسئولیت حکمرانی است.»
گرامیمقدم در پایان گفتوگو، با لحنی هشدارآمیز اما امیدوارانه عنوان داشت که «جمهوری اسلامی برای بقا و پیشرفت، بیش از هر چیز به همدلی نیاز دارد. سیاست عرصه حذف نیست، عرصه مشارکت و پاسخگویی است. اگر اختلافات داخلی جای خرد جمعی را بگیرد، در واقع دشمنان خارجی را بینیاز از اقدام کردهایم. مردم از مسئولان انتظار دارند با عقلانیت، صداقت و فروتنی رفتار کنند، نه با هیاهو و اتهام. هر سخن نابجا از تریبون قدرت، هزینهای سنگین برای کشور دارد، هزینهای که بر دوش ملت سنگینی خواهد کرد.»
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا