ابزارهای کنترل در جهان
ابزارهای کنترل در جهان

ابزارهای کنترل در جهان شامل مذهب، سیاست و پول هستند که از طریق ایجاد انسجام در جامعه، ایجاد تعامل و … افراد را کنترل می‌کنند.

به گزارش سرمایه فردا، مذهب، سیاست و پول منفی‌ترین تا مثبت‌ترین تأثیرگذاری را دارند. گروه‌های خاص سیاستگذاری مانند مافیای کابالا، خزریان و بنیادهای فکری و برنامه‌ریزی از همین ابزارهای کنترل و برده‌داری سیستماتیک استفاده می‌کنند. بیایید به طور دقیق‌تر و با استفاده از واژگان تخصصی و معادل‌های انگلیسی، نقش مذهب (Religion)، سیاست (Politics)، و پول (Economy/Finance) را در مدیریت جوامع بررسی کنیم:

مذهب یکی از ابزارهای کنترل در جهان(Religion)

در ایران، حکومت اسلامی (Islamic government) یک نمونه بارز از نظامی است که در آن مذهب و دولت (State) به طور کامل در هم تنیده شده‌اند. قوانین شرعی (Sharia law) بر قوانین مدنی (Civil law) اولویت دارند. تصمیم‌گیری‌های سیاسی غالباً با مشاوره و هماهنگی رهبران مذهبی (Religious leaders) انجام می‌شود. این امر نشان‌دهنده ترکیب مذهب و سیاست در سطح حکومتی است.
مطالعات جامعه‌شناسی (Sociology) نشان می‌دهند که مذهب از ابزارهای کنترل در جهان است که می‌تواند به عنوان یک نیروی هم‌بستگی اجتماعی (Social Cohesion) عمل کند. برای مثال، نظریه کارکردگرایی (Functionalism) در جامعه‌شناسی، مطرح می‌کند که مذهب از طریق ایجاد هنجارهای مشترک (Shared Norms) و ارزش‌ها (Values) به استحکام ساختار اجتماعی (Social Structure) کمک می‌کند و انسجام اجتماعی (Social Integration) را افزایش می‌دهد.

نقش سیاست در کنترل جامعه (Politics)

مثال شهودی: در طول جنگ سرد (Cold War)، سیاست بین‌المللی (International Politics) به شدت تحت تأثیر نظریه واقع‌گرایی (Realism) در روابط بین‌الملل (International Relations) بود. این نظریه می‌گوید که دولت‌ها (States) به عنوان بازیگران اصلی (Primary Actors) در نظام بین‌المللی (International System) به دنبال حفظ و افزایش قدرت (Power) و امنیت (Security) خود هستند. تقسیم جهان به بلوک‌های سرمایه‌داری (Capitalist Bloc) و کمونیستی (Communist Bloc) نشان‌دهنده تأثیر شدید سیاست در توازن قدرت (Balance of Power) جهانی است.
مثال علمی: در علوم سیاسی (Political Science)، نظریات مختلفی وجود دارد که توضیح می‌دهند چگونه سیاست‌های داخلی و خارجی (Domestic and Foreign Policies) می‌توانند به شکل‌گیری اتحادها (Alliances) و درگیری‌ها (Conflicts) منجر شوند. برای مثال، نظریه وابستگی متقابل پیچیده (Complex Interdependence Theory) به بررسی این می‌پردازد که چگونه تعاملات اقتصادی و سیاسی بین‌المللی می‌تواند به جلوگیری از جنگ و ترویج صلح (Peace) کمک کند.

پول از ابزارهای کنترل در جهان(Economy/Finance):

مثال شهودی: در بحران مالی ۲۰۰۸ (Financial Crisis of 2008)، سقوط سیستم بانکی (Banking System Collapse) و رکود اقتصادی (Economic Recession) باعث ناآرامی‌های اجتماعی (Social Unrest) و تغییرات سیاسی در بسیاری از کشورها شد. این بحران نشان داد که چگونه بی‌ثباتی مالی (Financial Instability) می‌تواند به سرعت به بحران‌های اجتماعی و سیاسی منجر شود.

مثال علمی: نظریه‌های اقتصادی (Economic Theories) مانند نظریه کینزی (Keynesian Theory) به بررسی نقش دولت (Government) در تثبیت اقتصادی (Economic Stabilization) می‌پردازند. کینز استدلال می‌کرد که در دوران رکود (Recession)، دولت باید با افزایش هزینه‌های عمومی (Public Spending) و سیاست‌های پولی انبساطی (Expansionary Monetary Policies) اقتصاد را تحریک کند. این نظریه‌ها نشان می‌دهند که چگونه سیاست‌های مالی (Fiscal Policies) و پولی (Monetary Policies) می‌توانند به مدیریت نوسانات اقتصادی (Economic Fluctuations) کمک کنند.
این مثال‌ها نشان می‌دهند که مذهب، سیاست، و پول چگونه می‌توانند به صورت مجزا و در تعامل با یکدیگر، بر مدیریت جوامع تأثیر بگذارند. هر یک از این نیروها، با استفاده از چارچوب‌ها و نظریه‌های تخصصی خود، نقش مهمی در شکل‌دهی به ساختارهای اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی دارند.

پول، سیاست و مذهب

جنگ‌های ساختگی و درگیری‌های بین‌المللی از ابزارهای کنترل جهان است. همچون مواردی که میان اسرائیل و ایران، روسیه و اوکراین، هند و پاکستان، و عراق و … رخ داده‌اند، اغلب نه تنها به دلیل اختلافات ایدئولوژیک و مذهبی بلکه به دلیل سودجویی‌های اقتصادی و منافع سیاسی برخی از نخبگان و کانون‌های تصمیم‌گیری به وجود می‌آیند. این جنگ‌ها و نسل‌کشی‌ها به طور سیستماتیک از سه ابزار اصلی: دین، سیاست، و پول بهره می‌برند تا اهداف خاصی را دنبال کنند. در ادامه به بررسی دقیق‌تر این موارد می‌پردازیم.

جنگ‌های ساختگی و نقش دین، سیاست و پول

زمینه‌سازی مذهبی و ایدئولوژیک: مذهب و ایدئولوژی در اسرائیل به‌عنوان یک دولت یهودی با مسلمانان اغلب خود را در تضاد ایدئولوژیک می‌یابند. رهبران انجا از مذهب به عنوان ابزاری برای بسیج کردن مردم و توجیه سیاست‌های تهاجمی استفاده می‌کنند. برای مثال، اسرائیل سعی دارد نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد و خود را به‌عنوان نگهبان قوم یهود معرفی کند.

سیاست و بازی‌های ژئوپلیتیک:

کنترل منطقه: هر دو کشور به دنبال نفوذ بیشتر در خاورمیانه و افزایش قدرت منطقه‌ای خود هستند. این رقابت سیاسی منجر به افزایش تنش‌ها و درگیری‌ها شده است. علاوه بر این، سیاست‌های خارجی هر دو کشور تحت تأثیر متحدان بین‌المللی آن‌ها (مانند ایالات متحده برای اسرائیل و روسیه و چین برای ایران) قرار دارد، که به پیچیدگی اوضاع افزوده است.
صنعت تسلیحات و انرژی ابزارهای کنترل جهان: جنگ‌های ساختگی و تنش‌ها در خاورمیانه، به‌طور مستقیم به سود صنایع تسلیحاتی و نظامی ختم می‌شوند. فروش تسلیحات به کشورهای منطقه و حمایت از طرف‌های درگیر در این تنش‌ها، یکی از راه‌های اصلی تأمین مالی قدرت‌های بزرگ است.
زمینه‌سازی ایدئولوژیک: ناسیونالیسم و هویت قومی مانند درگیری بین روسیه و اوکراین اغلب با استفاده از ناسیونالیسم و هویت‌های قومی و زبانی تشدید شده است. روسیه از ناسیونالیسم روسی برای حمایت از اقدامات خود در اوکراین استفاده می‌کند، در حالی که اوکراین نیز با تأکید بر هویت ملی و تمایل به غرب، مقاومت می‌کند.

سیاست‌های ژئوپلیتیکی و اقتصاد

گسترش نفوذ از ابزارهای کنترل جهان: این درگیری بیشتر به دلیل تلاش‌های روسیه برای جلوگیری از نفوذ ناتو و اتحادیه اروپا در مرزهای خود و تلاش اوکراین برای حفظ استقلال و گسترش روابط خود با غرب شکل گرفته است. این تضاد منجر به وقوع جنگ و درگیری‌های مسلحانه شده است.
کنترل منابع طبیعی و خطوط انتقال انرژی: منطقه دونباس در اوکراین، یکی از منابع مهم زغال‌سنگ و دیگر مواد معدنی است. همچنین، کنترل بر خطوط لوله انتقال گاز طبیعی که از اوکراین عبور می‌کنند، یکی از اهداف مهم روسیه بوده است. این منافع اقتصادی باعث شده‌اند که درگیری‌ها فراتر از یک نزاع ساده قومی یا ایدئولوژیک باشند.

زمینه‌سازی مذهبی و ایدئولوژیک

تقسیمات مذهبی: درگیری‌های میان هند و پاکستان از تقسیم شبه‌قاره هند به دو کشور با پایه‌های مذهبی متفاوت (هند سکولار و پاکستان اسلامی) نشأت گرفته است. مناقشه بر سر کشمیر یکی از نشانه‌های بارز این تقسیمات مذهبی و قومی است.
سیاست‌های ژئوپلیتیکی: قدرت‌نمایی و توازن منطقه‌ای: هر دو کشور سعی دارند تا نفوذ خود را در جنوب آسیا افزایش دهند و توازن قدرت منطقه‌ای را به نفع خود تغییر دهند. رقابت نظامی و مسابقه تسلیحاتی از جمله پیامدهای این سیاست‌ها بوده است.
منفعت اقتصادی: بازار تسلیحات هر دو کشور برای افزایش توان نظامی خود به خرید تسلیحات از قدرت‌های بزرگ متوسل شده‌اند. این بازار پرسود برای تولیدکنندگان تسلیحات، به ویژه از کشورهای غربی، یک فرصت اقتصادی مهم به شمار می‌آید.
زمینه‌سازی مذهبی و ایدئولوژیک:‌ در جنگ ایران و عراق تا حد زیادی به دلیل تضادهای مذهبی و ایدئولوژیک میان دو کشور آغاز شد. رژیم بعث عراق که یک دولت سکولار با رهبری سنی بود، خود را در تقابل با جمهوری اسلامی شیعه ایران می‌دید.

سیاست‌های ژئوپلیتیکی

-حفظ و گسترش قدرت: عراق به دنبال جلوگیری از صدور انقلاب اسلامی ایران به کشورهای همسایه و حفظ قدرت خود در منطقه بود، در حالی که ایران به دنبال گسترش نفوذ خود در میان جوامع شیعه منطقه بود.
منفعت اقتصادی: کنترل منابع نفتی و تجارت تسلیحات: این جنگ برای قدرت‌های بزرگ نیز فرصتی برای فروش تسلیحات و تجهیزات نظامی به طرف‌های درگیر بود. همچنین، کنترل منابع نفتی و دسترسی به بازارهای انرژی منطقه، از دیگر اهداف اقتصادی این جنگ بود.