سخنان رئیسجمهور درباره اختصاص بخشی از منابع نفت و گاز به معیشت مردم، در شرایطی مطرح میشود که فاصله میان ظرفیت تولید و درآمد واقعی دولت بسیار زیاد است؛ منابع عمدتاً صرف هزینههای جاری میشوند و زیرساختهای فرسوده انرژی همچنان فشار مضاعفی بر اقتصاد و زندگی خانوارها وارد میکنند.
به گزارش سرمایه فردا،سرمایهگذاری در ایران سالهاست با مجموعهای از چالشهای ساختاری و محیطی روبهروست که مانع جذب سرمایه داخلی و خارجی میشود. نبود ثبات اقتصادی و نوسانات شدید نرخ ارز، سرمایهگذاران را در معرض ریسکهای پیشبینیناپذیر قرار میدهد. تحریمهای بینالمللی و محدودیتهای بانکی، دسترسی به منابع مالی جهانی را دشوار کرده و امکان انتقال فناوری و همکاریهای بینالمللی را کاهش داده است. در کنار این عوامل، بوروکراسی پیچیده، قوانین متناقض، تغییرات مکرر مقررات و ضعف در اجرای قراردادها، فضای کسبوکار را ناامن و غیرشفاف جلوه میدهد.
از سوی دیگر، زیرساختهای فرسوده در حوزه انرژی، حملونقل و فناوری اطلاعات، هزینههای تولید و بهرهبرداری را بالا برده و بازدهی سرمایهگذاری را کاهش میدهد. فساد اداری و رانتجویی نیز اعتماد سرمایهگذاران را تضعیف کرده و رقابت سالم را از بین میبرد. در نتیجه، بسیاری از سرمایهها به جای ورود به بخشهای مولد، به بازارهای غیرمولد و سوداگرانه مانند ارز، طلا و مسکن هدایت میشوند.
این مجموعه مشکلات نشان میدهد که برای رونق سرمایهگذاری در ایران، تنها تزریق منابع مالی کافی نیست؛ بلکه نیاز به اصلاحات عمیق در سیاستگذاری اقتصادی، شفافسازی قوانین، حمایت از بخش خصوصی و ایجاد ثبات در فضای کلان اقتصادی وجود دارد.
مسعود پزشکیان رئیس جمهور دیروز در مراسم روز ملی بازار سرمایه گفت: « کشور حدود ۱۸۰ میلیارد دلار در سال از تولید نفت و گاز برخوردار است، اما سیاستگذاریهای غلط موجب بروز تورم و گرانی شده است. تصمیمگیریهای نادرست و مقررات ناکارآمد ما را از مسیر صحیح خارج کردهاند. آنچه دغدغه کنونی دولت است، کنترل تورم و فشاری است که بر معیشت مردم وارد میشود. اگر بتوانیم منابع را کنترل کنیم و حتی ۲۰ تا ۳۰ درصد آنها را در معیشت مردم سرمایهگذاری کنیم، نگرانیهای مردم را حل خواهیم کرد.»
سخنان رئیسجمهور درباره ضرورت اختصاص بخشی از منابع نفت و گاز به معیشت مردم، زمانی میتواند از سطح شعار فراتر رود که دولت پیش از هر چیز هزینههای جاری خود را کاهش دهد و با سرمایهگذاری در نوسازی زیرساختهای فرسوده، هدررفت گسترده آب، برق و انرژی را مهار کند. تنها در چنین شرایطی است که میتوان انتظار داشت مردم نیز با اصلاح الگوی مصرف و استفاده بهینه از انرژی، نقش مؤثری در کاهش فشار بر شبکههای حیاتی کشور ایفا کنند.
اگر ایران سالانه حدود ۱۸۰ میلیارد دلار نفت و گاز تولید میکند، بخش عمده ای از این تولید در داخل مصرف می شود و از طرف دیگر به دلیل تحریمهای صادراتی و محدودیتهای بانکی تنها بخشی از این ظرفیت به درآمد واقعی تبدیل میشود. برآوردها نشان میدهد صادرات نفت ایران در سالهای اخیر بین یک تا یکونیم میلیون بشکه در روز بوده که با قیمتهای جهانی درآمدی حدود ۴۰ تا ۶۰ میلیارد دلار ایجاد کرده یعنی کمت از یک سوم این منابع به صورت ارزی به خزانه وارد شده است. بخش بزرگی از تولید گاز نیز در داخل کشور مصرف میشود و به دلیل یارانههای سنگین، درآمد خالص دولت از فروش داخلی بسیار کمتر از ارزش واقعی آن است. بنابراین فاصله میان ظرفیت تولید ۱۸۰ میلیارد دلاری و درآمد واقعی دولت بسیار زیاد است.
درآمد نفتی به جای ذخیره سازی مصرف می شود
بخش قابل توجهی از درآمدهای نفتی به بودجه جاری دولت اختصاص مییابد و سهم سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز محدود باقی مانده است. گزارشهای تحلیلی نشان میدهد به دلیل کمبود سرمایهگذاری خارجی و محدودیت منابع داخلی، سالانه کمتر از ۱۰ تا ۱۵ میلیارد دلار در پروژههای توسعهای نفت و گاز سرمایهگذاری میشود. این میزان برای حفظ ظرفیت تولید و توسعه میادین جدید کافی نیست و خطر کاهش تولید در آینده را به همراه دارد.
همچنین رئیسجمهور تأکید کرده است که «اگر بتوان ۲۰ تا ۳۰ درصد منابع را به معیشت مردم اختصاص داد، بخش بزرگی از نگرانیها حل خواهد شد.» تحقق این هدف نیازمند اقداماتی در دو سطح است. در سطح دولت، کاهش هزینههای جاری و جلوگیری از هدررفت منابع در پروژههای غیرمولد، اصلاح یارانههای انرژی و هدفمند کردن آن برای حمایت مستقیم از خانوارها، افزایش شفافیت در تخصیص درآمدهای نفتی و جلوگیری از فساد و رانت، و سرمایهگذاری در زیرساختهای تولیدی و صنعتی به جای تزریق مستقیم پول به بازار مصرف ضروری است. البته پزشکیان سخنی نگفته چگونه قرار است در دولت صرفه جویی شود؟ چون در حال حاضر اعتبارات برای همایش های بی خودی و تخصیص بودجه به موسسه ه و نهادهای ناکارآمد ادامه دارد.
در سطح مردم نیز کاهش مصرف انرژی و همراهی با سیاستهای صرفهجویی در برق، گاز و سوخت، پرهیز از تقاضای کاذب در بازارهایی مانند ارز، و مشارکت در طرحهای تولیدی و سرمایهگذاریهای کوچک میتواند به حفظ منابع کمک کند.
اگر دولت بتواند ۱۰ درصد منابع نفت و گاز و برق را مدیریت کند، حدود ۲۰ میلیارد دلار در سال به معیشت مردم اختصاص خواهد یافت. این رقم میتواند بهصورت یارانه مستقیم، حمایت از تولید کالاهای اساسی، توسعه زیرساختهای درمان و آموزش و کنترل تورم به کار گرفته شود. در نتیجه فشار اقتصادی بر خانوارها کاهش یافته و اعتماد عمومی به سیاستهای اقتصادی دولت افزایش خواهد یافت.
از این رو باید گفت ایران با وجود ظرفیت عظیم تولید نفت و گاز، به دلیل تحریمها و سیاستگذاریهای ناکارآمد تنها بخشی از این ظرفیت را به درآمد واقعی تبدیل میکند. سرمایهگذاری ناکافی در صنعت نفت و گاز آینده تولید را تهدید میکند و بخش بزرگی از منابع در بودجه جاری مصرف میشود. اگر دولت بتواند با اصلاح سیاستها و صرفهجویی، ۳۰ درصد منابع را به معیشت مردم اختصاص دهد، میتوان فشار تورمی را کاهش داد و مسیر اقتصاد را به سمت ثبات و توسعه پایدار هدایت کرد.
وعده های رئیس جمهور محقق می شود؟
یکی از مهمترین عوامل مصرف بالای گاز در ایران به تجهیزات گرمایشی قدیمی و پرمصرف بازمیگردد. بخش بزرگی از آپارتمانها و حتی ساختمانهای دولتی همچنان از موتورخانههای سنتی و فرسوده استفاده میکنند که راندمان پایینی دارند و بخش قابل توجهی از انرژی تولیدی در آنها هدر میرود. این موضوع نه تنها هزینههای مصرفی خانوارها و سازمانها را افزایش داده، بلکه فشار سنگینی بر شبکه گاز کشور وارد کرده است.
واقعیت این است که تعویض این تجهیزات نیازمند سرمایهگذاری قابل توجهی است. بسیاری از خانوارها توان مالی لازم برای جایگزینی موتورخانهها یا خرید تجهیزات گرمایشی نوین و کممصرف را ندارند. در چنین شرایطی، دولت باید نقش حمایتی ایفا کند؛ یا از طریق ارائه تسهیلات کمبهره و یارانههای هدفمند، امکان نوسازی تجهیزات را برای مردم فراهم سازد، یا خود بهطور مستقیم در پروژههای نوسازی موتورخانههای عمومی و دولتی وارد عمل شود.
چند سال پیش طرحی برای نوسازی موتورخانههای دولتی مطرح شد، اما به دلیل کمبود منابع مالی و ضعف در اجرای سیاستها، این برنامه به نتیجه مطلوب نرسید. اکنون با افزایش مصرف گاز و فشار بر شبکه انرژی کشور، ضرورت بازنگری در این طرح بیش از گذشته احساس میشود. اگر دولت بتواند با مدیریت منابع نفت و گاز، بخشی از سرمایه را به نوسازی تجهیزات گرمایشی اختصاص دهد، هم مصرف انرژی کاهش مییابد و هم هزینههای خانوارها و سازمانها کمتر خواهد شد. البته همین مشکل در زمینه آب و برق نیز وجود دارد به طوری که گفته می شود ۳۰ درصد مصرف آب در کشور پرت می شود پس دولت اگر به دنبال بهینه سازی منابع است ابتدا باید نوسازی را از زیرساخت ها شروع کند.
قطعا مردم نیز باید در این مسیر همراهی کنند. کاهش مصرف انرژی تنها با تغییر تجهیزات امکانپذیر نیست، بلکه نیازمند فرهنگسازی در استفاده بهینه از انرژی است. اگر خانوارها در کنار نوسازی تجهیزات، الگوهای مصرف خود را اصلاح کنند، میتوان انتظار داشت که بخش قابل توجهی از مشکل مصرف بالای گاز در کشور برطرف شود.
در مجموع، حل بحران مصرف گاز در ایران بدون توجه به تجهیزات فرسوده گرمایشی و رمایشی امکانپذیر نیست. دولت باید با سیاستهای حمایتی و سرمایهگذاری هدفمند، زمینه نوسازی زیرساخت ها، موتورخانهها و جایگزینی تجهیزات کممصرف بخاری و کولر و …. را فراهم کند و مردم نیز با صرفهجویی و اصلاح الگوی مصرف، نقش خود را در کاهش فشار بر شبکه انرژی ایفا کنند. تنها در این صورت است که میتوان از منابع عظیم نفت و گاز کشور به شکلی پایدار و کارآمد بهرهبرداری کرد، در غیر این صورت سخنان رئیس جمهور تبدیل به یک شعار در مراسمی می شود که هر سال شعارهای مشابه را می بیند.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا