با توجه به اینکه ایران سالها به واسطه تحریم ها پیوستگی چندانی با سیاست تعرفهای و زنجیره تامین جهانی نداشته می تواند با اتکا به توان داخلی محصولاتی با هزینه پایین تر تولید کند.
به گزارش سرمایه فردا، سیاست تعرفهای تهاجمی ترامپ در سال ۲۰۲۵ یکی از بزرگترین بازگشتها به حمایتگرایی اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم محسوب میشود. این سیاست شامل اعمال تعرفه پایه ۱۰ درصد بر تمامی واردات و تعرفههایی تا ۵۰ درصد بر ۵۷ کشور با مازاد تجاری با آمریکا است. این رویکرد نهتنها ساختار تجارت جهانی را تغییر داده، بلکه تأثیرات گستردهای بر روابط آمریکا با متحدان و رقبا به همراه داشته و فرصتها و تهدیدهای مهمی برای ایران ایجاد کرده است. چراکه در شرایط کنونی بسیاری از رقبا برای بازار صنعتی و محصولات معدنی مجبور هستند تحت تاثیر تعرفه ها به دنبال بازار جدیدی باشند در غیر اینصورت باید با قیمت بالاتر محصولات خود را عرضه کنند و این مساله منجر می شود تا شرکت های ایرانی بتوانند راحت تر وراد بازارهای خارجی شوند. هرچند موفقیت این مساله منوط به دیپلماسی اقتصادی است که باید بستر آن از سوی وزارتخارجه و سفارتخانه ها فراهم شود.
در حال حاضر باید دید که سیاست تعرفه ای چقدر پایدار است و بر مبنای آن یک استراتژی توسعه بازار در نظر گرفت. به نظر می رسد که ترامپ اهداف متعددی را با این سیاستها دنبال میکند. اول، بازگرداندن تولید به داخل از طریق افزایش هزینه واردات و تشویق شرکتهای آمریکایی برای انتقال خطوط تولید به داخل کشور. دوم، کاهش کسری تجاری آمریکا بهویژه با کشورهایی مانند چین، اتحادیه اروپا و مکزیک. سوم، استفاده از تعرفه بهعنوان ابزاری برای امتیازگیری در مذاکرات تجاری. چهارم، آغاز فرآیند جداسازی اقتصادی بین آمریکا و چین برای کاهش وابستگی به زنجیره تأمین این کشور. نهایتاً، افزایش درآمد دولت فدرال از طریق مالیات وارداتی برای مقابله با کسری بودجه ۱٫۶ تریلیون دلاری.
این سیاستها پیامدهای جهانی مهمی داشته است. نخست، نظم تجاری جهانی آسیب دیده و میانگین تعرفه مؤثر آمریکا از ۲٫۵ درصد به بیش از ۲۲ درصد رسیده است؛ سطحی که در یک قرن اخیر بیسابقه بوده است. علاوه بر این، حجم تجارت تحت قواعد چندجانبه از ۸۰ درصد به ۷۴ درصد کاهش یافته است.
دوم، روابط آمریکا با متحدان سنتی نظیر اروپا، ژاپن و کانادا به دلیل اختلافات تجاری تضعیف شده است. اتحادیه اروپا و بریتانیا به سمت استقلال اقتصادی و مالی حرکت کردهاند و نشانههایی از فروپاشی اجماع غربی دیده میشود. سوم، فشارهای آمریکا، چین و روسیه را به سمت همکاری نزدیکتر سوق داده و تقویت نظامهای مالی و تجاری موازی با غرب آغاز شده است. در نهایت، کشورهای عربی و تولیدکنندگان نفت به دلیل سقوط قیمت نفت و کاهش تقاضا در بازار انرژی تحت فشار اقتصادی قرار گرفتهاند.
برای ایران، این سیاستها هم فرصت و هم تهدید به همراه دارند. فرصتهایی نظیر کاهش وابستگی جهانی به دلار و امکان تقویت همکاریهای منطقهای از یک سو، و تهدیدهایی نظیر کاهش تقاضای نفت به دلیل بحران در کشورهای نفتی است. البته این مساله باعث می شود که ایران همکاری بیشتری با کشورهای نفتی در راستای مدیریت بازار نفت داشته باشند. در نتیجه همکاری چند جانبه با کشورهای عربی را به همراه دارد. بنابراین این تغییرات برای ایران همزمان چالشها و فرصتهای قابل توجهی ایجاد میکند و نیازمند استراتژیهای هوشمندانه برای مدیریت این شرایط است.
این سیاستها تأثیر عمیقی بر نظم جهانی داشته و ساختار اقتصادی کشورها را تغییر داده است. بلوکبندیهای جدید، تقویت همکاریهای منطقهای و تغییر موازنه قدرت میان اقتصادهای جهانی، پیامدهایی هستند که نهتنها اقتصاد آمریکا بلکه اقتصاد جهانی و نقش ایران در آن را متحول کردهاند. به طور قطع این شرایط جدید باعث می شود کشورهای چین و روسیه بیشتر خواهان همکاری اقتصادی با ایران باشند. درواقع پیش از این شرکت های چینی و روسی به دلیل ارتباط گسترده با شرکت های غربی تمایل کمتری به همکاری با شرکت های ایرانی داشتند و به نوعی تحریم ها را بهانه می کردند، اما در مقطع کنونی وضعیت تغییر کرده است و معادله به نفع شرکت های ایرانی می تواند تغییر کند به شرط اینکه شرکت های ایرانی بتوانند با ارتقای توان خود حرفی برای گفتن داشته باشند.
با توجه به اینکه یکی از اهداف تعرفه ای ترامپ مهار قدرت چین و آغاز فرآیند جداسازی اقتصادی، است این مساله می تواند زنجیره تامین جهانی را دچار چالش جدی کند. به همین دلیل به طور قطع تورم در هزینه تولید برخی کالاها به شدت افزایش می یابد. حال با توجه به اینکه ایران سالها به واسطه تحریم ها پیوستگی چندانی با زنجیره تامین جهانی نداشته است می تواند با اتکا به توان داخلی محصولاتی با هزینه پایین تر تولید کند و از طریق راحت تر در بازارهای خارجی رقابت کند. از طرف دیگر این مساله باعث می شود تا سرمایه گذاران خارجی به فکر سرمایه گذاری در ایران بیفتند تا بتوانند با کمترین هزینه محصولاتی ارزان به بازارهای جهانی عرضه کنند.
سیاست تعرفه ها پیامدهای جهانی چشمگیری داشته است. یکی از آنها برهم خوردن نظم تجاری مبتنی بر WTO است. به طوری که میانگین تعرفه مؤثر آمریکا از ۲٫۵ درصد به بیش از ۲۲ درصد رسیده است، که بالاترین سطح در یک قرن اخیر است. حجم تجارت تحت قواعد چندجانبه نیز از ۸۰ درصد به ۷۴ درصد کاهش یافته است. حال با توجه به اینکه روابط آمریکا با متحدان سنتی نظیر اروپا، ژاپن و کانادا تغییر کرده است این کشورها به دنبال همکاری های جدید خواهند رفت. در این شرایط کشوری مانند ایران که تقریبا صنعت آن ظرفیت بالایی دارد و تشنبه سرمایه گذاری جدید است می تواند یکی از اهداف شرکت های خارجی باشد.
در چند سال اخیر ایران استراتژی توسعه همکاری اقتصادی با شرق را دنبال کرده است و توانسته در پیمان های بین المللی نیز همکاری های خوبی را آغاز کند. اما این مساله منجر نشده تا تمام ظرفیت های ایران بالفعل شود. یکی از این محدودیت ها عدم تمایل برخی از کشورها به بهانه تحریم ها بوده است. در حال حاضر که فشار تعرفه ها وجود دارد بسیاری از کشورهای که قبلا تمایل چندانی برای هماری نداشتند حالا می توانند با آغوشی باز تجار ایرانی را بپذیرند. به همین دلیل پیش بینی می شود اقتصاد ایران در سایه جنگ تعرفه ای بتواند توسعه قابل توجهی داشته باشد.
ایران در شرایط کنونی برای اینکه بتواند در توسعه روابط تجاری موفقیت کسب کند باید دیپلماسی فعال منطقهای و فرامنطقهای برای تقویت روابط اقتصادی اتخاذ کند، به ویژه اینکه چین، هند، روسیه و کشورهای بریکس، به دلیل همکاری های گذشته و همچنین تعریف کردیورهای حمل و نقلی باید در اولویت قرار بگیرند.
به طور قطع استفاده از فضای بیاعتمادی جهانی به آمریکا به بازتعریف نقش ایران در جهان کمک می کند. در این راستا همچنان مشارکت در طرحهای تسویه با ارزهای غیردلاری مانند یوان و روبل و عضویت در سیستمهای پرداخت جایگزین نظیر CIPS نیز از ابزارهایی هستند که میتوانند به کاهش وابستگی ایران به دلار کمک کنند. ایران باید تنوعبخشی به شرکای اقتصادی خود را از طریق جذب سرمایهگذاری شرقی و حضور در زنجیره تأمین آسیایی در دستور کار قرار دهد. همچنین پیگیری دیپلماسی گفتمانی در سازمانهای بینالمللی برای مشروعسازی مواضع ایران ضروری است.
بنابراین سیاست تعرفهای ۲۰۲۵ ترامپ اگرچه برای جهان چالشی عظیم است، اما فرصتی بیسابقه برای ایران به منظور بازتعریف نقش بینالمللی، تنوعبخشی روابط، و مقاومسازی اقتصاد در برابر شوکهای خارجی فراهم میکند. ایران میتواند از درون این بحران نظم جهانی، بهسوی تثبیت موقعیت راهبردی خود گام بردارد، مشروط بر اینکه سیاست خارجی، اقتصادی و امنیتی کشور هماهنگ و مبتنی بر آیندهنگری عمل کند. به طوری که هشیاری در برابر تهدیدهای بالقوه عمل کنند و همچنین سناریونویسی برای بازگشت احتمالی تمرکز آمریکا به خاورمیانه، را در دستور کار قرار دهند.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا