در آستانه نشست مجمع عمومی سازمان ملل، سفر رئیسجمهور ایران به نیویورک با موجی از محدودیتهای سیاسی، روایتسازیهای رسانهای و شرطیسازیهای داخلی مواجه شده است. از اخلال در صدور ویزا تا شایعهسازی درباره دیدار با ترامپ، این سفر نهتنها تحت فشار خارجی، بلکه در معرض بازیهای داخلی قرار گرفته، در حالی که متن سخنرانیها و دیدارهای دیپلماتیک از اتقان و پختگی برخوردارند، روایتسازی ضعیف رسانهای دولت، افکار عمومی را در برابر هجمههای بیامان فضای مجازی بیپناه گذاشته است.
به گزارش سرمایه فردا، از دو هفته پیش شیپور جنگ نواخته شد. از همان ساعتی که آسوشیتدپرس اعلام کرد به اسنادی دست یافته که وزارت امور خارجه در تردد هیئت ایرانی شرکتکننده در نشست مجمع عمومی سازمان ملل محدودیتهایی ایجاد خواهد کرد. مثل سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۹، سال آخر ریاست جمهوری محمود احمدینژاد و سال آخر ریاست جمهوری حسن روحانی. بهانه این بار، محدودیت در خرید از فروشگاه کاسکو و سَمزکلاب بود که نه کالای نظامی میفروخت و نه جنسی مرتبط با صنعت هستهای. زمزمههای اخلال در سفر تیم ملی فوتبال برای حضور در جام جهانی سال ۲۰۲۶ که تیرماه سال آینده در سه کشور آمریکا و مکزیک و کانادا برگزار میشود، نیز دوباره بلند شد. سید عباس موسوی، معاون تشریفات دفتر ریاست جمهوری در گفتگویی از این موضوع سخن گفت که این اخلال غیر از تردد در موضوع صدور ویزاها نیز رخ داده. در واکنش سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ضمن تأیید ضمنی موضوع در بیانی گستاخانه اظهار کرد وزارت خارجه آمریکا در فرایند صدور ویزا باید اطمینان کسب کند بازدیدکنندگان خارجی در ایالات متحده تهدیدی برای امنیت ملی یا امنیت عمومی ایالات متحده ایجاد نکنند.
این اظهارنظر وزارت خارجه آمریکا همزمان با سفر محمد الجولانی، رئیس گروه شورشی سوریه که اکنون کنترل دولت در سوریه را بر عهده دارد، لطیفه جذاب جدیدی ساخته است. مثل ماجرای جایزه ده میلیون دلاری دولت آمریکا به کسی که اطلاعاتی از محل اختفای محمد الجولانی ارائه کند. آخر آذرماه سال گذشته، بیست و چهار ساعت پس از آنکه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا تصریح کرد این جایزه همچنان پابرجاست، یک هیئت آمریکایی با سرکرده تحریر الشام دیدار کرد و وزارت خارجه آمریکا مجبور شد اعلام کند این جایزه را حذف کند. اعمال محدودیت برای حضور تیم ایرانی در نشست مجمع عمومی با استقبال گسترده رسانههای ضدانقلاب روبرو شده. حالا آنها پس از یک ناکامی تلخ به دلیل قهرمانی تیمهای کشتی آزاد و فرنگی در جهان، فرصتی یافتهاند تا دوباره ماجرای نشست را به سوژهای برای تخریب رئیسجمهور و تحقیر مانور سیاسی ایران در خبرسازترین رویداد دیپلماتیک جهان تبدیل کنند.
کاری که در پنج سال اخیر با اعزام پرتعداد خبرنگار و تلاش برای اخلال در تردد هیئت یا منحرفسازی مخاطبین از اصل رویداد و محتوای ملاقاتهای دوجانبه انجام میدادند. همراه با این خبرنگاران، گروههایی از منافقین مقابل ساختمان یا در خیابانهای اطراف، سعی داشتند با راهاندازی کمپینهای شرمساری، روایتهای فرعی انحرافی بسازند یا زدوخورد راه بیندازند تا سخنرانی رئیسجمهور به دایره محدودی از افراد در داخل یا خارج کشور برسد. یک سال با تمرکز روی اتفاقات ۱۴۰۱، سالی دیگر با تمرکز بر تعداد افراد هیئت اعزامی، سالی دیگر با شایعهسازی در مورد دیدار مقامات ایرانی و آمریکا. این آخری در ایران هم خریدار جدی داشته است. در سه روز اخیر، برخی رسانهها و چهرههای سیاسی در پی القاء این مطلب بودهاند که دیدار رؤسای جمهور ایران و آمریکا، حتی به شکل اتفاقی یا تصادفی میتواند از نظر اقتصادی گشایشی ایجاد کند یا فشارها برای فعالسازی مکانیسم ماشه را کاهش دهد. تیتر برخی روزنامهها یا توییت و محتوای برخی کاربران مطرح در شبکههای اجتماعی نشان از ساخت دوگانه «موفقیت-شکست» سفر رئیسجمهور دارد.
موفقیت در صورت دیدار با ترامپ و شکست در صورتی که سفر مانند سالهای گذشته به سخنرانی در مجمع عمومی و برگزاری دیدارهای دوجانبه یا چندجانبه طی شود؛ هر اندازه هم سخنرانی یا دیدارها از نظر دیپلماتیک فایده داشته باشند. اضافه کنید بغرنج بودن وضعیت اقتصادی و قرار گرفتن ایران در آستانه فعال شدن مکانیسم ماشه به مجموع مقتضیات و مختصات سفر به آمریکای رئیسجمهور که این سفر را به یک سفر استثنایی و پیچیده تبدیل میکند. میل فزاینده برخی سیاسیون و اهالی رسانه به شرطیسازی هر اقدام ساده دیپلماتیک مانند دیدارهای معمول وزیر خارجه با همتایان اروپایی خود در کنار تلاش رسانههای بیگانه به منظور بنبستنمایی و نگهداشت سایه جنگ بالای سر کشور که زندگی عادی را از مردم دریغ میکند، دو لبه یک قیچیاند. در واقع، سفر نیویورک رئیسجمهور یک سفر معمولی نیست اما یک سفر ویژه هم نیست. نه آخرین فرصت برای ممانعت از فعال شدن مکانیسم ماشه است و نه البته در فعال نشدن این سیاست تحمیلی بیتأثیر است.
مرور سفرهای خارجی رئیسجمهور به ویژه آنها که مرتبط با حضور او در یک اجلاس بینالمللی بوده است، نشان میدهد متن سخنرانی و متن گفتگوها از پختگی و اتقان لازم برخوردار است. اما برخی حواشی و به ویژه کماعتنایی تیم رسانهای مسعود پزشکیان در روایتسازی سفر مبتنی بر یک دال یا نقطه مرکزی، سبب شده افکار عمومی در بمباران عجیب و بیرحمانه پیامها و دروغهایی که در فضای مجازی یله و رهای ایران مرتباً پمپاژ میشود، احساس بیپناهی کنند. این احساس اتفاقاً با میل به کنارهگیری از رویدادهای سیاسی که در مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته نیز خود را نشان داد، نسبت دارد. آنچه مهم است، حضور بیشتر و مؤثرتر رسانهایهای دولت در بسترهایی است که مردم حضور دارند.
به ویژه نباید از یاد برد سخنگویان غیررسمی دولت و راویان معتبر در رسانههای اجتماعی که میتوانند ائتلافهای موقت با دولت داشته باشند، میتوانند سهم بالاتری از سبد معمول مصرف رسانهای موجود را به خود جلب کنند. علاوه بر این، تبیین ساده موضوعات به صورت شفاهی و کوشش برای سخن گفتن از بسترهای کلاسیک مانند تلویزیون چیزی است که نباید کاملاً به رئیسجمهور سپرد. سخن گفتن رئیسجمهور وقتی تکرار شود، خود او و حضورش و کلامش و پیامش تکراری خواهد شد و این تکراری شدن، اثر و عمق و نفوذ بیان و کلامش را کم خواهد کرد. در نهایت، توجه به روندهای جهانی که تمامی کشورها با آن مواجهند، مانند مسأله به رسمیت شناختن فلسطین، جنگ تعرفهها، و حتی مسائل اقلیمی برد پیام و اثر حضور رئیسجمهور در نشست مجمع عمومی سازمان ملل را بالاتر خواهد برد.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا