با تصویب ماده ۱۱ طرح «تقویت نظام آموزش و پرورش» در مجلس، سن ورود به آموزش رسمی از ۶ به ۵ سال کاهش یافت و پیشدبستانی بهصورت اجباری درآمد. طرحی که ابتدا با مخالفت آموزش و پرورش روبهرو بود، اما حالا این وزارتخانه نیز از مزایای آن سخن میگوید. آیا این تغییر ساختار، گامی رو به جلو در مسیر مهارتمحوری است ی
به گزارش سرمایه فردا، تصمیمی که در اواسط مهرماه از دل کمیسیون آموزش مجلس بیرون آمد، حالا به یکی از بحثبرانگیزترین تحولات نظام آموزشی کشور تبدیل شده است: کاهش سن ورود به آموزش رسمی از شش به پنج سال و اجباری شدن دوره پیشدبستانی. این تغییر، ساختار آموزشی را از مدل «۳-۳-۶» به «۳-۳-۵-۱» سوق میدهد و یک سال زودتر، دانشآموزان را وارد مسیر تحصیلی میکند.
در حالی که وزارت آموزش و پرورش تا پیش از تصویب این طرح، مخالفتهای جدی با آن داشت و کارشناسان از تبعات روانی و شناختی آن هشدار میدادند، حالا موضع رسمی تغییر کرده و از فرصتهای یادگیری زودهنگام سخن به میان آمده است. اما پرسشهای اساسی همچنان باقیست: آیا کودکان پنجساله آمادگی ورود به آموزش ساختاریافته را دارند؟ آیا این تغییر، به معنای حذف بازی و تجربههای آزاد کودکی نیست؟ و آیا زیرساختهای آموزشی کشور برای اجرای چنین طرحی آمادهاند؟
در این گزارش، ضمن بررسی ابعاد روانشناختی، اجتماعی و اقتصادی این تصمیم، نگاهی خواهیم داشت به تجربه کشورهای دیگر، دیدگاههای موافق و مخالف، و چالشهایی که اجرای این طرح در مسیر تربیت نسل آینده پیشروی نظام آموزشی ایران قرار میدهد.
، احسان عظیمیراد نماینده مردم مشهد و کلات در مجلس شورای اسلامی آن زمان خبر از تصویب ماده (۱۱) طرح «تقویت نظام آموزش و پرورش» داد. طرحی که براساس آن، سن لازم برای ورود به آموزش رسمی از ۶ سال به ۵ سال کاهش مییابد و دوره پیشدبستانی در این سن بهصورت اجباری برگزار خواهد شد. به این ترتیب، نظام آموزشی کشور که هماکنون به شکل «۳-۳-۶» اجرا میشود، بهتدریج به ساختار «۳-۳-۵-۱» تغییر خواهد یافت و در عوض یکسال زودتر تحصیلات به اتمام میرسد.
ابوالحسن مصطفوی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه در جزئیات این طرح، پیشنهاد شده است ساختار فعلی آموزش ابتدایی اصلاح شود، گفت: در این مدل دوره ابتدایی همان ۶ سال خواهد بود اما ۲ سال اول دانش آموز همان موضوعات دوره پیش دبستانی را آموخته و به انجام کارهای پرورشی و مهارتی خواهد پرداخت و به عبارتی دروس و محتوای درسی در ۴ سال بعدی آموزش داده خواهد شد.
به گفته وی، هدف این تغییر ساختار، حذف سرفصلهای مازاد و غیرضروری و تغییر رویکرد آموزشی از حافظهمحوری به مهارتمحوری است؛ در این جهتگیری، برنامههای درسی دوره ابتدایی باید با محوریت برنامههای پرورشی، هویتی و آموزش مهارتهای زندگی طراحی شوند و از روشهای متنوع و فعال مانند آموزشهای کارگاهی، بازیمحور و سرگرمیمحور بهره بگیرند.
این طرح اما در حالی به تصویب رسید که آموزش وپرورش مخالفت علنی خود با آن را بارها اعلام کرده بود. موسیالرضا کفاش معاون دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش اجرای چنین طرحی را به نفع آنها ندانست و گفت: نظر ما این است که سن ورود به پایه اول ابتدایی که هم اکنون شش سال تمام است، به نفع دانش آموزان بوده و تسریع تحصیلی را که بخواهد با پنج سال تمام صورت بگیرد را کارشناسان به صلاح نمیدانند.
اما آبا این کاهش سن در یادگیری دانش آموزان تاثیر منفی خواهد داشت یا خیر؟ سوالی که کفاش در پاسخ به آن می گوید: بسیاری از صاحبنظران معتقدند برای نوآموزان در سن آموزش باید فرصت بیشتری داشته باشند تا با فعالیتهای غیر آموزشی، مطالب را بیاموزند تا آمادگی لازم را برای ورود به دوره رسمی آموزش کسب کنند، لذا به نظر نمیرسد که بخواهیم آموزشهای رسمی که الان در دوره دبستان ارائه میشود را به سنین پایینتر کاهش دهیم و این که این امر به نفع دانش آموزان باشد، تحقیقات آن را نشان نداده است.
اما همانطور که حتما شنیده اید، سن آغاز تحصیل اجباری و ورود به مدرسه در کشورهای پیشرفته با توجه به نظام آموزشی هر کشور متفاوت است، گرچه عموماً آغاز تحصیل و آموزش بین ۵ تا ۷ سالگی قرار دارد. دلایل انتخاب سن شروع تحصیل اجباری در کشورهای پیشرفته، بر پایه مطالعات علمی، روانشناسی رشد کودک، و نیازهای اجتماعی-اقتصادی استوار است. با این همه مهمترین عوامل انتخاب این سن طبق پژوهشها و مطالعات پژوهشگران و دانشمندان «بلوغ شناختی و عصبی» است. به گفته آنها در ۵ تا ۷ سالگی، نواحی مغزی مرتبط با توجه، حافظه فعال و خودتنظیمی به سطحی از بلوغ میرسند که کودک توانایی یادگیری ساختاریافته را پیدا میکند. همچنین هماهنگی چشم و دست، درک نمادها (حروف و اعداد)، و مهارتهای زبانی در این سن به حدّ کافی توسعه یافته است.
از دیگر عوامل تاثیرگذار در سن ورود به مدرسه رشد اجتماعی و عاطفی دانشآموز است. کودکان در ۵ تا ۷ سالگی توانایی سازگاری با محیط جدید و تعامل با همسالان را دارند. توانایی پیروی از دستورالعملها و نظم کلاسی در این سن شکل میگیرد.
به اعتقاد کارشناسان، ورود زودتر (مثلاً ۳ سالگی) ممکن است باعث اضطراب جدایی شود، درحالیکه تأخیر بیشازحد (پس از ۷ سالگی) فرصتهای اجتماعی شدن را کاهش میدهد.
شاید جالب باشد که بدانید که شاخصه سنی برای تحصیل به وضعیت اقتصادی خانواده ها نیز وابسته است. براین اساس، امکان اشتغال والدین (بهویژه مادران) با ورود کودک به مدرسه فراهم میشود. تحقیقات نشان میدهد آموزش باکیفیت در این سن، بازده اقتصادی بلندمدت (مانند افزایش درآمد فرد و کاهش هزینههای رفاهی) را به دنبال دارد.
در این میان کارشناسان وروانشناسان معتقدند که شروع آموزش ساختاریافته پیش از ۵ سالگی ممکن است به دلیل عدم بلوغ عصبی، باعث استرس، بیزاری از یادگیری، یا کاهش خلاقیت شود. به گفته آنها مثلا برخی کودکان (بهویژه پسران) در ۵ سالگی ممکن است به بلوغ حرکتی-کلامی نرسیده باشند؛ لذا کشورهایی مانند سوئد با انتخاب سن ۷ سال، این شکاف را کاهش میدهند.
همچنین پژوهشها نشان میدهد رشد پیشپیشانی مغز (مسئول برنامهریزی و تصمیمگیری) تا ۷ سالگی به اوج نمیرسد.
نگاهی به برنامه های نظام آموزشی کشورهای مختلف نشان می دهد که در ایالات متحده آمریکا سن شروع اجباری تحصیلی ۵ تا ۶ سالگی، در کانادا؛ ۶ سالگی، در آلمان؛ ۶ سالگی، در سوئد ؛ ۷ سالگی.، در ایتالیا؛ ۶ سالگی، درانگلستان؛ ۵ سالگی، در فرانسه ؛ ۳ سالگی ودر استرالیا این سن ۵–۶ سال است.
با تمام این تفاصیل به نظر می رسد آموزش و پرورش نیزحالا در برابر مصوبه مجلس تسلیم شده و به دنبال راهکاری است برای اجرای این طرح، آنهم با کمترین تبعات منفی برای دانش آموزان.
در همین زمینه، مهدی نوید مشاور وزیر آموزش و پرورش با تأکید بر لزوم کاهش سن یادگیری کودکان گفت: باید پیش از ورود به دوره رسمی آموزش، فرصتهای یادگیری مؤثر برای کودکان فراهم شود تا ذهن آنان در دوران مدرسه آمادگی بیشتری برای درک و یادگیری عمیق داشته باشند. با توجه به تحولات محیطی و پایین آمدن سن یادگیری، باید تدابیری اتخاذ کنیم که دانش آموزان قبل از ورود به کلاس اول از فرصت یادگیری برخوردار باشند.
وی با بیان اینکه این موضوع فرصتی است که باید از آن در قالب آموزشهای رسمی پیش دبستانی ( ۴ و یا ۵ سال سن) یا آموزشهای غیر رسمی استفاده کنیم ادامه داد: در این سنین شرایط روحی و روانی و جسمی بچهها کاملاً آماده یادگیری است.
وی حالا به نمایندگی از آموزش وپرورش مدعی است که در مجموع محاسن این طرح به معایب آن میچربد اما اولا قطعاً بچهها باید قالب یادگیریشان با یادگیری عادی متفاوت باشد، یعنی نباید پشت میز بنشینند و یاد بگیرند بلکه در قالب بازی و تفریح آموزش ببینند و ضمن آنکه باید به روی روشهای یادگیری که با آموزش رسمی متفاوت است، کار شود. در برخی استانها آموزش غیررسمی شروع شده، به نظر من فرصت خیلی خوبی است و نباید این سن بچهها را از دست داد.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا