ایالات متحده برای جلوگیری از پیشروی طرح چین و کمرنگ کردننقش ایران اقدامات مختلفی همچون گروههای تروریستی انجام داده است.
به گزارش سرمایه فردا، اعضای گروه تروریستی تحریرالشام مستقر در استان ادلب سوریه از شامگاه چهارشنبه گذشته، ساعاتی پس از برقراری آتشبس در لبنان، از ادلب به سوی حلب حرکت کردند. ادلب از سال ۲۰۱۹ در کنترل گروههای تروریستی معارض در سوریه است و آخرین لانه تروریستها در این کشور شمرده میشود. پیشروی غافلگیرانه تروریستهای تحریرالشام طی روزهای گذشته، تردد در بزرگراه بینالمللی ام – فایو (M5) میان دمشق – حلب و چهار راه میان این بزرگراه با بزرگراه شماره چهار ام فور (M4) که دمشق را به بندر لاذقیه متصل میکند، مسدود کرده است.
ایران، سوریه و عراق یک کریدور مهم شرقی غربی را تشکیل میدهند که دسترسی به اروپا را فراهم میکند. تلاشهای ایران در تحقق بخشیدن به دستاوردهای ترانزیت شرق به غرب با حفاظت از امنیت این مسیر، آینده ایران را در قلب طرح“ کمربند و جاده” چین تأمین خواهد کرد.
چین از سال ۲۰۱۳ با طرح «کمربند و جاده» به دنبال ایجاد شبکهای گسترده از زیرساختهای حملونقل، تجاری و انرژی است که کشورهای آسیا، اروپا و آفریقا را به یکدیگر متصل کند. این طرح به عنوان یک پروژه بلندپروازانه، توسط چین با هدف تقویت همکاریها و ارتقا ارتباطات جهانی اجرا شده است. در این میان، آمریکا در تقابل با این طرح تلاش دارد تا با ناامنسازی کریدورهای استراتژیک، مانع از تحقق کامل این پروژه و رسیدن ایران به اهداف تجاری خود شود.
اتصال ترانزیتی ایران به مدیترانه از مهمترین سیاستهای منطقهای ایران است. این اتصال، ضمن خنثیسازی تحریمها، نفوذ منطقهای ایران را جایگزین حضور آمریکا در غرب آسیا میکند. به همین دلیل، آمریکا و متحدانش به هر دستاویزی از جنگ تا استفاده از گروه های تروریستی برای ناامنی متوسل میشوند تا مانع از تحقق این هدف شوند.
آمریکا با حمایت از ناآرامیها در مناطق آسیای میانه، غرب آسیا و شرق اروپا که در مسیر کریدور شرق به غرب قرار دارند، تلاش دارد تا رقبای خود را تضعیف کند. همچنین، تشویق به سرمایهگذاری در پروژههای رقیب و ارائه جایگزینهایی برای طرح چین از دیگر اقدامات آمریکا در این زمینه است. یکی از این پروژهها، پروژه آی مک (کریدور هند به اروپا) است که گفته میشود با جنگ غزه تعلیق شده زیرا قرار بود از سرزمینهای اشغالی هم بگذرد.
این کریدور نقش مهمی در ارتقا همکاریهای ترانزیتی و تجاری ایران با کشورهای منطقه و اروپا دارد. با ایجاد این کریدور، ایران به عنوان یک هاب ترانزیتی مهم در منطقه شناخته میشود که میتواند نقش مؤثری در تسهیل تجارت و حملونقل بینالمللی ایفا کند.
اقتصاد از دیرباز یکی از علل اصلی هجمه کشورهای قدرتمند به سرزمینهای دیگر بوده است. این کشورها برای حفظ برتری خود به ورود مداوم مواد اولیه و انرژی و حفظ زیرساختهای صنعتی نیاز داشتهاند. آمریکا و استرالیا بهدلیل مصون ماندن از جنگهای جهانی، نمونهای از کشورهایی هستند که با توجه به این موضوع رشدهای خوبی را در اقتصاد برای خود رقم زده اند.
در مقابل، جلوگیری از رشد سرزمینهایی با منابع زیاد و نیروی کار ارزان که در مسیر انتقال منابع قرار داشتهاند همیشه برای کشورهای استعمارگر از اهمیت زیادی برخوردار بوده، کشورهای آفریقایی و هند بهدلیل منابع و نیروی کار ارزان، و کشورهای جنوب غرب آسیا بهدلیل منابع انرژی و قرار داشتن در مسیر انتقال از آسیا به اروپا از جمله این سرزمینها هستند.
کنار هم قرار دادن قطعات این پازل، درک بهتری از علت وقوع بسیاری از کشتارها در طول تاریخ را نشان میدهد. از جمله این نمونههای تاریخی میتوان به قحطی سالهای ۱۲۹۶ تا ۱۲۹۸ ایران در بحبوحه جنگ جهانی اول اشاره کرد. در آن دوره، ایران بیطرفی خود را در جنگ جهانی اول اعلام کرد، اما موقعیت مهم ایران باعث شد علیرغم بیطرفی، کشور توسط سربازان انگلیسی اشغال شود. در پی این اشغال، کمبود شدید مواد غذایی و شیوع بیماریهایی چون وبا، تقریباً نیمی از جمعیت ایران را از بین برد.
کشتار بومیان قاره آمریکا: کشتار گسترده بومیان قاره آمریکا توسط کشورهایی چون پرتغال، انگلیس و فرانسه، کوچ اجباری بومیان در نیمه دوم قرن ۱۹، آتش زدن مزارع، کشتار وسیع بوفالوها و اسیر کردن بومیان این قاره نیز در همین چهارچوب میگنجد. در برخی گزارشها از کشتار سرخپوستان به عنوان بزرگترین نسلکشی تاریخ یاد میشود.
اقدامات استعماری انگلستان در هند: اقدامات استعماری انگلستان در هند با هدف تأمین نیروی کار ارزان و پیادهنظام بود. انگلستان به طور رسمی ۴۰ سال در هند اقدامات استعماری انجام داد که نتیجه آن از بین رفتن نزدیک به ۱۰۰ میلیون هندی به دلیل قحطی، بیماری، کار بیش از حد و قتل بود.
کشتار بومیان استرالیا: کشته شدن نزدیک به ۷۰ درصد از بومیان استرالیا به دلیل کشورگشاییهای انگلستان در اواخر قرن ۱۸ نیز برگ سیاه دیگری در تاریخ است.
کشتار مردم الجزایر توسط فرانسه: کشتار نیم میلیون نفر از مردم الجزایر توسط فرانسه به دلیل مخالفت با وقوع انقلاب در این کشور نیز در تاریخ ثبت شده است. فرانسه حتی در این کشور دست به آزمایش سلاحهای میکروبی و شیمیایی خود زد و از این طریق ۴۰ هزار الجزایری را کشت.
در حالی که کشورهای قدرتمند همچنان برای رسیدن به اهداف اقتصادی خود از تکرار کشتارها ابایی ندارند، بررسی تحولات اخیر بهویژه در منطقه خاورمیانه، میتواند نشاندهنده جریان داشتن نبردهایی در حوزه ترانزیت انرژی باشد. نمونههای این نبردها در جنگ خطوط و مسیرهای انتقال انرژی مانند گاز به وضوح آشکار است.
مسیر نورد-استریم و اهمیت آن: مجموعه خطوط لوله نورد-استریم یکی از مسیرهایی است که با گذر از دریای بالتیک، گاز روسیه را به آلمان میرساند. این مسیر ۱۲۰۰ کیلومتری در سال ۲۰۱۱ به بهرهبرداری رسید تا تأمین کننده انرژی صنعت به شدت وابسته به گاز آلمان باشد. وابستگی مستقیم و غیرمستقیم کشورهای اروپایی به گاز روسیه، باعث افزایش قدرت چانهزنی و نفوذ روسیه در اروپا شده بود.
تلاشهای آمریکا و قطر: برای جلوگیری از نفوذ بیشتر روسیه در اروپا، آمریکا و انگلیس به ارزیابی قطر برای جایگزین کردن مبدأ انرژی قاره سبز پرداختند. پس از اینکه قطر قدرت تأمین گاز اروپا را اثبات کرد، موضوع ترانزیت و انتقال گاز از قطر به اروپا مطرح شد. بهترین مسیر برای کاهش وابستگی اروپا به گاز روسیه، مسیر سوریه-سرزمینهای اشغالی-یونان-اروپا بود.
حمله داعش به سوریه: با توجه به نزدیکی سوریه و روسیه، این مسیر در حالت عادی به سرانجام نمیرسید. در اینجا آمریکا با طراحی گروه تروریستی داعش، تلاش کرد با ساقط کردن دولت سوریه و فراهم کردن شرایط اجرای این مسیر، تأمین گاز اروپا از سمت قطر و تضعیف روسیه را به انجام برساند.
مسیر آیمک و اهداف آن: مسیر آیمِک از بنادر هند آغاز و با طی مسیر دریایی به امارات و با مسیر ریلی و جادهای از عربستان سعودی، اردن، سرزمینهای اشغالی گذشته و از طریق بندر عسقلان (به عبری اَشکِلون) به دریا و سپس با رسیدن به یونان به اروپا متصل میشود. یکی از اهداف اصلی اجرای این مسیر، تضعیف چین و ایران بود که با نقشآفرینی کشوری چون یمن و ورود حزبالله به شکست انجامید. نقشههایی که نتانیاهو در سازمان ملل نشان داد به همین مسیر آیمک که مورد نظر رژیم صهیونیستی است، اشاره داشت.
با توجه به پیشزمینهای که ارائه شد، میتوان ناآرامیهای اخیر در سوریه را بهتر درک کرد. سوریه یکی از کشورهای کلیدی در مسیر ترانزیت گاز قطر به اروپا است. همچنین، این کشور یکی از پشتیبانان اصلی جبهه مقاومت و یکی از دلایل ناکامی رژیم صهیونیستی در لبنان است. از دست رفتن سوریه و موفقیت مسیر مذکور، اقتصاد ایران را تحت فشار شدیدی قرار خواهد داد. روسیه نیز در صورت عدم مدیریت این موضوع با چالشهای اقتصادی جدیتری مواجه خواهد شد. چین هم برای جلوگیری از معضل آیمک تمایلی به تغییرات اساسی در سوریه ندارد.
ادامه دفاع از سوریه برای ایران بسیار حیاتی است. این وضعیت جبهه جدیدی است که علیه ایران، جبهه مقاومت، روسیه و حتی چین باز شده است. رژیم صهیونیستی و آمریکا برای رسیدن به اهداف خود قطعاً نگران تعداد بالای تلفات در سوریه نخواهند بود.
بررسی اقدامات رژیم صهیونیستی علیه مصر در کانال سوئز میتواند به درک اهمیت ترانزیت و نقش آن در جنگها و نبردهای بینالمللی کمک کند. این اقدامات نشاندهنده اهمیت استراتژیک مسیرهای ترانزیتی و تأثیر آنها بر تحولات منطقهای و جهانی است.
ترانزیت نقش مهمی در جنگها و نبردهای بینالمللی ایفا میکند. مسیرهای ترانزیتی مانند کانال سوئز و مسیرهای انتقال انرژی از جمله عوامل کلیدی در تعیین نتایج جنگها و تحولات منطقهای هستند. این مسیرها میتوانند تأثیرات اقتصادی و سیاسی بزرگی بر کشورهای مختلف داشته باشند و به همین دلیل همواره مورد توجه گروههای تروریستی قرار دارد.
حلب یکی از مهمترین مراکز اقتصادی و صنعتی سوریه است و اهمیت آن برای دولت سوریه به دلایل زیر قابل توجه است:
بازسازی و توسعه حلب برای دولت سوریه به معنای بازپسگیری بخش عمدهای از توان اقتصادی این کشور است. این روند نهتنها به اقتصاد ملی سوریه کمک میکند، بلکه نشاندهنده استقرار مجدد حاکمیت دولت در بخشهای استراتژیک کشور است.
ایالات متحده برای جلوگیری از پیشروی طرح چین و کمرنگ کردننقش ایران اقدامات مختلفی انجام داده است که به شرح زیر هستند:
پس تقابل میان چین و آمریکا بر سر تسلط بر کریدورهای تجاری و استراتژیک، یکی از مهمترین محورهای رقابت ژئوپلیتیک در قرن ۲۱ است. در این بین، نقش کشورهای منطقهای، سازمانهای بینالمللی و همکاریهای چندجانبه در تعیین سرنوشت این رقابت بسیار حائز اهمیت است. کشورهای منطقهای میتوانند با همکاری و تعاملات مثبت، به حفظ امنیت و ثبات کریدورهای اقتصادی کمک کنند و از تأثیرات منفی بیثباتیها جلوگیری کنند.
همکاریهای چندجانبه بین کشورهای منطقه و سازمانهای بینالمللی میتواند به پیشبرد پروژههای زیربنایی و تجاری کمک کند و امنیت و ثبات کریدورهای استراتژیک را تقویت کند. این همکاریها میتواند شامل تعاملات اقتصادی، نظامی، سیاسی و فرهنگی باشد که به تعمیق روابط بین کشورها و ایجاد فرصتهای جدید برای توسعه منجر میشود.
استان حَلَب، پایتخت اقتصادی سوریه در شمال این کشور، پس از قریب به پنج سال از سرکوب کامل تروریستها روی آرامش دیده و دولت بشار اسد گامهای بلندی برای احیای فعالیتهای اقتصادی در آنجا برداشته است. از چهارشنبه گذشته، این منطقه صحنه دفاع نیروهای ارتش سوریه و همپیمانان آن در برابر هجوم غیرمنتظره بقایای گروههای تروریستی مستقر در ادلب است.
حلب از لحاظ موقعیت جغرافیایی و اهمیت اقتصادی استراتژیک محسوب میشود و از سالهای نخست درگیریهای نظامی در سوریه تا اوایل ۲۰۲۰ همواره صحنه درگیریهای فراوان با تروریستها بوده است. دولت بشار اسد در مقطع اخیر تحت هیچ فشاری برای دور شدن از جبهه مقاومت نرفته و گروههای تروریستی با طرح آشوب خلاق تازه، فتنه حلب را رقم زدهاند.
موقعیت جغرافیایی استراتژیک: موقعیت جغرافیایی حلب، در نزدیکی مرز ترکیه و بهعنوان گذرگاهی به بازارهای خاورمیانه و اروپا، اهمیت اقتصادی آن را افزایش میدهد. این موقعیت باعث شده حلب نقشی کلیدی در تجارت خارجی سوریه ایفا کند. سوریه در سال ۱۴۰۰ به طرح کمربند و جاده ملحق شد و به طور خاص شهرهای حلب، ادلب، حمص و لاذقیه در مسیرهای این طرح چینی قرار دارند.
کشاورزی و تجارت محصولات زراعی: منطقه اطراف حلب یکی از مراکز مهم کشاورزی سوریه است. تولید محصولات زراعی مانند پنبه، زیتون و گندم به رشد اقتصادی این شهر کمک میکند. علاوه بر این، حلب محل فرآوری و صادرات محصولات کشاورزی است.
بازسازی و احیای اقتصادی پس از جنگ: با توجه به آسیبهای گستردهای که حلب در طول جنگ داخلی سوریه متحمل شد، این شهر به نماد بازسازی اقتصادی و توسعه مجدد تبدیل شده است. دولت سوریه با کمک شرکای خارجی، بهویژه روسیه و ایران، تلاش دارد صنایع و زیرساختهای تخریبشده را احیا کند.
گردشگری تاریخی: حلب به دلیل آثار تاریخی فراوان، مانند قلعه حلب و بازار مدینه، در جذب گردشگران داخلی و خارجی نقش مهمی دارد. احیای صنعت گردشگری میتواند منبع درآمد مهمی برای دولت باشد.
در جمع بندی میتوان گفت: کنترل و توسعه حلب برای دولت سوریه به معنای بازپسگیری بخش عمدهای از توان اقتصادی این کشور است. بازسازی این شهر نهتنها به اقتصاد ملی کمک میکند، بلکه نشاندهنده استقرار مجدد حاکمیت دولت در بخشهای استراتژیک کشور است.
با نقشآفرینی ایران و دیگر متحدان سوریه، میتوان امیدوار بود که دوباره امنیت نسبی در این کشور برقرار شود. با شروع دوره بازسازی، سوریه میتواند توان گذشته خود را احیا کند و با تقویت بخشهای مهم اقتصادی و تجاری، خسارتهای ناشی از بحران را جبران کند.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا