پیشبینی وضعیت معاملات بورس بعد از جنگ دوازده روزه در قالب سناریوهای مختلف امکانپذیر است که در این گزارش به جزئیات آن پرداخته شده است.
به گزارش سرمایه فردا،با توجه به بازگشایی رسمی بورس از روز شنبه ۷ تیرماه ۱۴۰۴، پس از یک دوره تعطیلی بهدلیل جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، پیشبینی میشود که بازار سرمایه ایران در ابتدای فعالیت خود فضای احساسی و ناپایداری را تجربه کند. چراکه توقف طولانی معاملات و فضای روانی ناشی از تنشهای منطقهای باعث شده که سرمایهگذاران با احتیاط مضاعف یا هیجان منفی وارد بازار شوند. در صورت تداوم فضای تنش احتمال ریزش بازار و تشکیل صفوف فروش در نمادهای شاخصساز بالا خواهد بود. اما اگر واکنش ایران محدود، کنترلشده و مبتنی بر مدیریت تنش باشد، بهتدریج تعادل به بازار بازخواهد گشت و سرمایهگذاران با دید میانمدت میتوانند مجدد به بازار ورود کنند. در این میان، برای پیشبینی وضعیت معاملات بورس حمایت نهادهای مالی، مداخله بازارگردانها، و اعمال ابزارهایی مانند محدودیت دامنه نوسان میتواند نقش کلیدی در بازگرداندن ثبات ایفا کند.
از منظر تحلیل تکنیکال، شاخص کل بورس در محدودهی حمایتی مهمی نزدیک به ۲,۹۵۰,۰۰۰ قرار دارد که در صورت شکست آن، امکان افت تا ۲,۸۵۰,۰۰۰ نیز وجود دارد. صنایع بزرگ از جمله پتروشیمی، پالایشی، بانکی و خودرویی بهشدت درگیر دوگانهی فرصت و تهدید خواهند بود. مثلاً رشد قیمت جهانی نفت میتواند محرک خوبی برای پالایشیها باشد، اما همزمان ریسک تحریمهای جدید نیز آنها را تهدید میکند. همچنین، صنایع کوچکتر مانند دارویی، غذایی و … ممکن است با افزایش تقاضا در فضای بحرانزده بازار با اقبال مواجه شوند.
در مجموع، در چنین شرایطی تمرکز بر تحلیل بنیادی، پرهیز از تصمیمگیریهای هیجانی، و نگاه میانمدت نسبت به سرمایهگذاری اهمیت بالایی دارد. سابقه بحرانهایی همچون ترور سردار سلیمانی یا حمله به پایگاه عینالاسد نشان داده که بورس ایران معمولاً پس از چند روز نوسان شدید، در صورت عدم تشدید بحران، به روند تعادلی بازمیگردد.
علیرضا سادات گفت: بررسی تجربیات تاریخی بازار سرمایه ایران در مواجهه با بحرانهای سیاسی و ژئوپلیتیکی نشان میدهد که رفتار بورس معمولاً از الگوی سهمرحلهای پیروی میکند. در فاز نخست که به آن شوک اولیه گفته میشود، بازار به شدت واکنش منفی نشان میدهد. برای مثال، پس از ترور سردار سلیمانی در دی ماه ۱۳۹۸ و حمله متقابل به پایگاه عینالاسد، شاخص کل بورس طی چند روز ابتدایی با افت چشمگیری مواجه شد. این مرحله معمولاً با خروج سرمایهگذاران حقیقی، افزایش ترس و عدم قطعیت نسبت به آینده همراه است.
وی افزود: در فاز دوم، بهتدریج بازار به سمت تثبیت حرکت میکند. نهادهای مالی از جمله بازارگردانها و حقوقیها وارد عمل میشوند، دامنه نوسان بهصورت موقتی محدود میشود و سیاستهایی با هدف بازگرداندن اعتماد سرمایهگذاران اجرا میگردد. نمونههای این فاز را میتوان در بحران ارزی سال ۱۳۹۷ یا دوره انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال ۱۳۹۹ مشاهده کرد. در این مرحله، با ورود نقدینگی حمایتی و کاهش شدت نوسانات، نشانههای بازگشت اعتماد به بازار ظاهر میشود.
سادات تاکید کرد: در صورتی که تنش سیاسی کاهش یابد یا انتظارات سرمایهگذاران تعدیل شود، بازار وارد فاز سوم یعنی بازیابی خواهد شد. در این مرحله، معمولاً صنایع صادراتمحور و دلاری با رشد مواجه میشوند و حجم معاملات افزایش مییابد. مدت زمان این فاز بسته به شدت بحران و نوع واکنش سیاستگذار میتواند بین سه تا نه ماه متغیر باشد. به عنوان نمونه، پس از حصول توافق موقت هستهای یا کاهش نرخ بهره در مقاطعی از سالهای گذشته، بازار با دورهای از رشد و احیای مجدد مواجه شد. تجربه پاییز ۱۳۹۹ نشان میدهد که در برخی بحرانهای شدید، بازگشت کامل بازار به روند تعادلی بیش از شش ماه زمان برده است.
از نظر تحلیل ریسکپذیری صنایع مختلف، میتوان از شاخص بتا بهعنوان ابزار سنجش استفاده کرد. این شاخص نشاندهنده میزان حساسیت هر صنعت به نوسانات بازار است. صنایعی مانند پتروشیمی و فلزات اساسی دارای بتای بالا هستند؛ بدین معنا که نسبت به تغییرات بازار به شدت واکنشپذیرند. دلیل این موضوع وابستگی آنها به قیمتهای جهانی کالاها و نرخ ارز است که در دورههای بحران با نوسانهای شدیدی همراه میشود.
در مقابل، صنایعی مانند دارویی و غذایی، بتای پایینی دارند؛ به عبارت دیگر، در مواجهه با بحرانها عملکرد محافظهکارانهتری دارند و میتوانند بهعنوان پناهگاه سرمایهگذاران در نظر گرفته شوند. دلیل این وضعیت، پایداری تقاضا در این صنایع و ارتباط مستقیم آنها با نیازهای اولیه جامعه است. گروههایی مانند بانکی و خودرویی در ردهی بتای متوسط قرار میگیرند؛ چراکه علاوه بر وابستگی به نرخ ارز و سیاستهای اقتصادی، در شرایط بحرانی گاهی با مداخلات دولتی مواجه میشوند که رفتار آنها را پیشبینیناپذیرتر میکند.
همچنین باید به صنایع نوظهوری مانند فناوری و خدمات مالی نیز توجه داشت که در شرایط عادی میتوانند با سرعت رشد کنند، اما در دورههای بحرانی، بهدلیل ناپایداری جریان نقدینگی و نبود پشتوانههای محکم، پرریسکتر عمل میکنند. از سوی دیگر، صنایع دفاعی و امنیت غذایی در شرایط خاص سیاسی یا نظامی ممکن است با افزایش تقاضا مواجه شوند، بهویژه اگر تمرکز سیاستگذار بر افزایش تابآوری داخلی باشد.
در جنگ ۱۲ روزه، شاخص بتای صنایع پرریسک با کاهش مواجه می شود که میتواند نشانهای از کنترل نوسانها توسط نهاد ناظر و رفتار محافظهکارانهتر سرمایهگذاران باشد. تجربه گذشته نشان میدهد که واکنشهای سریع و احساسی در روزهای ابتدایی بحران، قابل انتظار است اما عملکرد میانمدت بازار به شدت به نحوه مدیریت بحران، ورود نهادهای حمایتی و تداوم یا کاهش تنشها بستگی دارد. در این میان، انتخاب هوشمندانه صنایع با توجه به ریسکپذیری آنها، میتواند نقشی کلیدی در حفظ سرمایه و بهرهبرداری از فرصتهای احتمالی داشته باشد.
احمد جانجان کارشناس بورس به بازار گفت: بازار سرمایه ایران پس از بحرانهای ژئوپلیتیکی، بسته به شدت تنش، واکنش سیاستگذاران و وضعیت روانی سرمایهگذاران میتواند مسیرهای متفاوتی را طی کند. تجربههای تاریخی نشان دادهاند که بازار معمولاً در سه وضعیت متفاوت احیا میشود: بازگشت سریع، بازگشت تدریجی و بازگشت ناقص یا فرسایشی است.
وی افزود: در سناریوی نخست که به آن بازگشت سریع یا V-شکل گفته میشود، فرض بر این است که تنش اخیر، محدود و قابلکنترل بوده و فضای بینالمللی نیز از تشدید درگیریها پرهیز میکند. در این سناریو، نهادهای مالی داخلی نقش مهمی در جلوگیری از ریزش ایفا میکنند. حمایتهای فوری از نمادهای شاخصساز، تزریق نقدینگی توسط حقوقیها و کنترل هیجانات از طریق محدودسازی نوسانات میتواند باعث شود بازار ظرف دو تا چهار هفته به تعادل بازگردد. در این حالت، صنایع صادراتمحور مانند پتروشیمی و فلزات اساسی و همچنین گروه بانکی در خط مقدم رشد قرار میگیرند. شاخص کل نیز قادر است مجدد سطح سه میلیون واحد را لمس کرده و حتی از آن عبور کند. البته ریسک بازگشت ناگهانی تنش یا اعمال تحریمهای جدید، همچنان بهعنوان تهدید بالقوه مطرح خواهد بود.
جانجان ادامه داد: در سناریوی دوم که به آن بازگشت تدریجی یا U-شکل اطلاق میشود، تنشها بهصورت مقطعی ادامه پیدا میکنند اما در مسیر کاهش قرار دارند. در چنین شرایطی، بازار ابتدا با نوسانات شدید و کاهش معاملات مواجه میشود، اما بهمرور و با انتشار گزارشهای مالی شرکتها، اعتماد به بازار بازمیگردد. نقش صنایع غذایی و دارویی در این سناریو پررنگتر است، زیرا ماهیت مصرفی و باثبات آنها سرمایهگذاران را به خود جذب میکند. سپس با کاهش نااطمینانی سیاسی، صنایع دلاری مجدد وارد مدار رشد میشوند. این فرآیند ممکن است بین دو تا سه ماه زمان ببرد و شاخص کل عمدتاً در محدوده ۲ میلیون و ۸۵۰ هزار تا ۳ میلیون نوسان داشته باشد. ریسکهای اصلی این سناریو شامل تأخیر در اقدامات حمایتی و ابهام در سیاستهای پولی و ارزی است.
این کارشناس ادامه داد: در سناریوی سوم که بازگشت ناقص یا فرسایشی (L-شکل) نام دارد، فرض بر این است که تنش تداوم یافته یا با شوکهای جدید همراه شود. در این فضا، اعتماد عمومی به بازار به شدت تضعیف شده و تلاشهای سیاستگذار برای احیای آن یا بسیار دیرهنگام است یا ناکارآمد. در چنین شرایطی، سرمایهگذاران خرد بازار را ترک میکنند، حجم معاملات کاهش مییابد و تنها صنایع خاص مانند غذایی، آن هم بهصورت محدود، رشد میکنند. شاخص کل ممکن است برای مدت طولانی زیر محدوده ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار واحد تثبیت شود و بازگشت به شرایط طبیعی بیش از شش ماه یا حتی بیشتر زمان ببرد.
مدلسازی این سه سناریو نشان میدهد که نحوه مدیریت بحران، شفافیت سیاستگذاریها و همسویی بازیگران نهادی نقش کلیدی در شکلگیری مسیر آتی بازار دارد. سرمایهگذارانی که بتوانند با دید کلاننگر، تحلیل تطبیقی و ریسکسنجی دقیق، استراتژی خود را با هر یک از این سناریوها همراستا کنند، شانس بیشتری برای حفاظت و رشد سرمایه خود خواهند داشت.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا