هزینه مهاجرت نیروهای متخصص از ایران ممکن است معادل ۸۰۰,۰۰۰ تا ۲ میلیون دلار برای کشور باشد. این مسأله کاهش کیفیت نوآوری تاثیر دارد.
به گزارش سرمایه فردا، علیرضا عباسی: مهاجرت نیروهای متخصص از کشور، به یکی از چالشهای اساسی جامعه ما تبدیل شده است. خروج این افراد که به عنوان “فرار مغزها” شناخته میشود. پیامدهای سنگینی برای آینده اقتصادی و اجتماعی کشور به همراه دارد. این پدیده نه تنها ضایعهای انسانی است، بلکه ضربهای جدی به سرمایهگذاریهای عظیمی است که در طول سالها برای آموزش و پرورش این افراد صورت گرفته است.
مادری زیبا کودکی باهوش را به دنیا می آورد. پدری با مشقت، نان شبش را تأمین میکند. معلمی دلسوز به او الفبا میآموزد و قدم به قدم او را در مسیر دانش و معرفت راهنمایی میکند. او در رقابتی سخت از دیگران پیشی میگیرد و در دانشگاهی که هزینه آن با خون دل تأمین شده است، ثبتنام میکند. چهل سال از تولدش گذشته و حالا به یک نیروی نخبه و متخصص تبدیل شده است. اما ناگهان کشوری دیگر، تشنه تخصص و متمول، او را از ما میرباید و برای همیشه با خود میبرد، تا قهرمانان کار و دانش ایران، رایگان برایشان گل بزنند و کشورشان را بسازند. و ما همچنان در حسرت پیشرفت و توسعه، چهل سال دیگر به انتظار مینشینیم، تا شاید دوباره فرزندی باهوش از نسل ایرانیان قد بکشد و برای ما بماند، و ما آه رفتنش را فریاد نزنیم.
نخستین پیامد مهاجرت نیروهای متخصص کمبود نیروی کار حرفهای در کشور است. پزشکان، مهندسان، معماران و دیگر نیروهای ماهر که سالها برای کسب تخصص زحمت کشیدهاند، با خروج از کشور، جای خالی بزرگی در بخشهای حیاتی اقتصاد بر جای میگذارند. کاهش تعداد این افراد در بخشهای کلیدی میتواند به ضعف در صنایع و خدمات اساسی منجر شود. این ضعف به طور مستقیم باعث کاهش تولید کالا و خدمات، کاهش رشد اقتصادی و بهرهوری کلی کشور میشود.
پیامدهای دیگر مهاجرت نیروهای متخصص، کاهش نوآوری و تحقیقات است. کشورهای در حال توسعه برای رشد و پیشرفت به تحقیق و توسعه مستمر نیاز دارند. خروج نیروهای متخصص، توانایی کشور را در تولید نوآوریها و فناوریهای جدید کاهش میدهد و ما را از مسیر توسعه علمی و تکنولوژیکی دور میکند. علاوه بر این، سیستمهای آموزشی و بهداشتی که از مهمترین ارکان توسعه پایدار هستند، با کمبود نیروهای متخصص در معرض فشارهای شدید قرار میگیرند. این امر میتواند کیفیت خدمات ارائهشده به مردم را به شدت تحت تأثیر قرار داده و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی را تشدید کند.
اما آنچه که کمتر به آن توجه میشود، ارزش اقتصادی هر متخصصی است که از کشور خارج میشود. هزینههای آموزشی هر متخصص، از دوران مدرسه تا دانشگاه، سرمایهگذاری عظیمی از سوی دولت و خانوادههاست. بهعنوان مثال، هزینه تحصیل و آموزش یک پزشک از زمان مدرسه تا دانشگاه میتواند حداقل بین ۵۰,۰۰۰ تا ۱۰۰,۰۰۰ دلار باشد. این پزشک در طول فعالیت حرفهای خود در کشور میتوانست درآمدی در حدود ۱ تا ۲ میلیون دلار داشته باشد که بخشی از آن به عنوان مالیات به دولت بازمیگشت و بخشی دیگر نیز در قالب خدمات به جامعه تزریق میشد.
مهاجرت گسترده پزشکان، مهندسان و پژوهشگران ایرانی، بازار کار داخلی را با خلأ جدی روبهرو کرده است. دستمزدهای غیرمنطقی برای جذب نیروی متخصص، هزینه تولید را بالا برده و بسیاری از واحدهای کوچک و متوسط را به تعطیلی یا استفاده از نیروی غیرماهر سوق داده است. این روند، علاوه بر تشدید نابرابری درآمدی، به کاهش بهرهوری و افت رقابتپذیری صنایع داخلی منجر شده است
مهاجرت یک پزشک، کشور ممکن است تا ۳ میلیون دلار از دست بدهد. برای مهندسان و معماران نیز این رقمها قابلتوجه است؛ از دست دادن هر مهندس یا معمار ممکن است معادل ۸۰۰,۰۰۰ تا ۲ میلیون دلار برای کشور هزینه در پی داشته باشد. این ارقام نشاندهنده آسیبهای اقتصادی جدیای است که مهاجرت نیروهای متخصص به کشور وارد میکند. همچنین، این مهاجرت منجر به کاهش تقاضای ملی و کند شدن موتور مصرف در جامعه میشود و رکود و ناامیدی در بازار ملک، املاک و کالاها را به دنبال دارد.
در نهایت، اگر این روند ادامه یابد، ما نه تنها سرمایههای انسانی خود را از دست خواهیم داد، بلکه اقتصاد و جامعه ما به سمت وابستگی بیشتر به نیروهای خارجی سوق داده خواهد شد. برای جلوگیری از این بحران، لازم است سیاستگذاران با ایجاد شرایط مناسب برای ماندگاری و بازگشت نیروهای متخصص، از هدررفت این سرمایههای گرانبها جلوگیری کنند.
مهاجرت نیروهای متخصص تنها یک چالش نیست؛ بلکه تهدیدی جدی برای آیندهای است که همه ما به دنبال ساختن آن هستیم. بیایید این هشدار را جدی بگیریم و با تدابیر مؤثر، مسیر سرمایهگذاری، توسعه و پیشرفت کشور را هموار کنیم.
مهاجرت نخبگان در سالهای اخیر به یکی از مهمترین چالشهای ساختاری اقتصاد ایران تبدیل شده است. بر اساس برآوردهای بینالمللی، سالانه بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار نخبه ایرانی کشور را ترک میکنند؛ خروجی که علاوه بر اتلاف میلیاردها دلار سرمایه آموزشی، موجب شده بیش از ۴۳ درصد نیروی کار صنعتی ایران غیرماهر باشد و چرخه تولید با زیانهای سنگین و کاهش رقابتپذیری مواجه شود.
پزشکان، مهندسان و نیروهای متخصصی که میتوانستند ستونهای اصلی توسعه صنعتی و خدماتی باشند، به دلایل مختلف از جمله نبود چشمانداز روشن اقتصادی، محدودیتهای حرفهای و جذابیت بازارهای خارجی، کشور را ترک کردهاند. نتیجه این روند، خلأ آشکار در بازار کار تخصصی است؛ جایی که جای خالی مهندس در پروژههای صنعتی بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
این کمبود تنها به مشاغل سطح بالا محدود نیست. در بسیاری از کارخانهها و واحدهای تولیدی، نبود تکنسینهای ماهر و نیروهای فنی کارآزموده، چرخه تولید را با اختلال جدی مواجه کرده است. کارفرمایان برای جذب نیروی متخصص ناچار به پرداخت دستمزدهای بسیار بالاتر از عرف شدهاند؛ دستمزدی که در بسیاری موارد با بهرهوری واقعی نیروی کار همخوانی ندارد و تنها بازتابی از کمبود عرضه در بازار است. این وضعیت به شکل مستقیم به افزایش هزینه تولید و کاهش رقابتپذیری صنایع داخلی منجر شده است.
افزایش دستمزدهای غیرمنطقی در بازار کار تخصصی، پیامدهای اجتماعی و اقتصادی گستردهای دارد. از یک سو، شکاف میان دستمزد نیروی متخصص و نیروی غیرماهر روزبهروز بیشتر میشود و نابرابری درآمدی را تشدید میکند. از سوی دیگر، بسیاری از واحدهای تولیدی کوچک و متوسط توان پرداخت چنین دستمزدهایی را ندارند و ناچار به کاهش ظرفیت یا استفاده از نیروی غیرمتخصص میشوند.
به بیان دیگر، مهاجرت نخبگان نهتنها به معنای خروج سرمایه انسانی ارزشمند از کشور است، بلکه بهطور مستقیم بازار کار داخلی را دچار آشفتگی کرده است. خلأ نیروی متخصص، افزایش دستمزدهای غیرمنطقی و کاهش بهرهوری و افت رقابتپذیریاست که نشان میدهند اقتصاد ایران بدون اصلاحات جدی در سیاستهای جذب و نگهداشت نخبگان، با بحران پایدار نیروی انسانی مواجه خواهد بود.
نخبگان ایرانی از تکنسین و مهندس گرفته تا پژوهشگر و پزشک، دلیل رفتن خود را مشکلات اقتصادی، محدودیتهای حرفهای و نبود چشمانداز روشن برای آینده می دانند از طرف دیگر کشورهای توسعهیافته با پیشنهادهای کاری جذاب، حقوق بالا و امکانات رفاهی گسترده، مقصد اصلی این نیروهای متخصص شدهاند.
خروج سرمایه انسانی، میلیاردها دلار خسارت به اقتصاد وارد میسازد. در بخش صنعت، کمبود متخصصان باعث تأخیر در پروژههای نوسازی و افت بهرهوری شده است. ایران در میان ۱۰ کشور اصلی صادرکننده دانشجو به آمریکا قرار دارد و حدود ۱۰ هزار دانشجوی ایرانی در دانشگاههای این کشور مشغول تحصیل هستند؛ آماری که نشاندهنده شدت بحران فرار مغزهاست
بر اساس برآوردهای بینالمللی، سالانه حدود ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار نخبه ایرانی از کشور مهاجرت میکنند. این خروج گسترده سرمایه انسانی، علاوه بر هزینههای آموزشی صرفشده برای تربیت آنان، خسارتهای سنگینی به اقتصاد وارد میسازد. در بخش صنعت، کمبود نیروی متخصص و ماهر باعث افت بهرهوری، افزایش هزینه تولید و تأخیر در پروژههای نوسازی شده است. گزارشها نشان میدهد بیش از ۴۳ درصد نیروی کار صنعتی کشور غیرماهر است و این شکاف مهارتی، میلیاردها دلار زیان به تولید و رقابتپذیری وارد میکند.
مطابق اعلام صندوق بینالمللی پول و پژوهشهای دانشگاهی، سالانه بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار نخبه ایرانی شامل پزشکان، مهندسان، پژوهشگران و دانشجویان ممتاز کشور را ترک میکنند. ایران در میان ۱۰ کشور اصلی صادرکننده دانشجو در مقاطع دکتری و پسادکتری به ایالات متحده قرار دارد و حدود ۱۰ هزار دانشجوی ایرانی در دانشگاههای آمریکا مشغول تحصیل هستند. مقصدهای اصلی نخبگان ایرانی نیز کشورهایی توسعه یافته هستند که با ارائه فرصتهای شغلی و پژوهشی گسترده، جذب بیشتری از نیروهای متخصص ایرانی دارند.
خسارت اقتصادی ناشی از مهاجرت نخبگان بسیار سنگین است. هزینه آموزش و پرورش هر نخبه از دوران مدرسه تا دانشگاه بهطور متوسط صدها هزار دلار برآورد میشود. خروج سالانه ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار نفر به معنای از دست رفتن میلیاردها دلار سرمایه انسانی است. علاوه بر هزینه آموزشی، مهاجرت نخبگان موجب کاهش نوآوری، افت بهرهوری و کاهش توان رقابت صنایع داخلی میشود. در حوزه پزشکی نیز کمبود پزشک و پرستار فشار مضاعفی بر سیستم سلامت وارد کرده و هزینههای درمانی را افزایش داده است.
در بخش صنعت، کمبود نیروی انسانی متخصص به یکی از جدیترین موانع توسعه و نوسازی صنایع کشور تبدیل شده است.. این سطح پایین مهارت، مانع اجرای پروژههای بازسازی و نوسازی خطوط تولید شده و باعث تأخیر یا شکست طرحهای توسعهای میشود. در نتیجه، صنایع داخلی نهتنها با کاهش بهرهوری مواجهاند، بلکه توان رقابت در بازارهای جهانی را نیز از دست میدهند.
مطالعات نشان میدهد که دلایل مهاجرت نخبگان ایرانی ریشه در چند عامل اصلی دارد. نخست، مشکلات اقتصادی و دستمزد پایین است؛ بسیاری از متخصصان در ایران با حقوقی مواجهاند که تناسبی با سطح تخصص و سالهای آموزش آنها ندارد. دوم، نبود امنیت شغلی و محدودیتهای حرفهای است؛ فرصتهای رشد و ارتقا در بسیاری از حوزهها محدود بوده و مسیر پیشرفت شغلی روشن نیست. سوم، عوامل اجتماعی و سیاسی مانند احساس بیثباتی، نبود آزادیهای حرفهای و محدودیتهای ساختاری، انگیزه ماندن را کاهش میدهد. چهارم، کمبود امکانات آموزشی و پژوهشی است؛ پژوهشگران و دانشگاهیان به دلیل نبود زیرساختهای کافی برای تحقیقات، به دنبال محیطهای علمی پیشرفتهتر میروند.
از نظر مقصد، نخبگان ایرانی بیشترین پیشنهادهای کاری را از کشورهای توسعهیافته دریافت میکنند. ایالات متحده و کانادا به دلیل وجود دانشگاههای معتبر، شرکتهای فناوری و سیستم سلامت پیشرفته، مقصد اصلی پزشکان و مهندسان ایرانی هستند. در اروپا، کشورهایی مانند آلمان، فرانسه و بریتانیا با کمبود نیروی متخصص در حوزههای مهندسی، پزشکی و فناوری اطلاعات، جذب گستردهای از نخبگان ایرانی دارند. در کشورهای حوزه خلیج فارس مانند امارات، قطر و عربستان، پروژههای نفتی و صنعتی و درمانی بزرگ با حقوق بالا و شرایط رفاهی مناسب، فرصتهای کاری قابلتوجهی فراهم کردهاند. همچنین استرالیا و کشورهای آسیای شرقی مانند ژاپن و کره جنوبی در حوزههای فناوری و مهندسی، مقصدی مهم برای ایرانیان محسوب میشوند.
تفاوت کارکردن در ایران و کشورهای دیگر نیز چشمگیر است. در ایران، حقوق و مزایا اغلب پایینتر از استاندارد جهانی است و با تورم و هزینههای زندگی همخوانی ندارد، در حالی که در کشورهای مقصد، حقوق پزشکان و مهندسان چندین برابر ایران است و مزایای جانبی مانند بیمه درمانی، بازنشستگی و امکانات رفاهی گسترده ارائه میشود. از نظر امنیت شغلی و مسیر پیشرفت، بسیاری از متخصصان در ایران با قراردادهای کوتاهمدت و عدم ثبات شغلی مواجهاند، اما در کشورهای دیگر مسیر ارتقا شغلی روشنتر و فرصتهای تحقیق و توسعه گستردهتر وجود دارد. در زمینه امکانات حرفهای، کمبود تجهیزات و زیرساختهای مدرن در ایران کار متخصصان را دشوار میکند، در حالی که در کشورهای مقصد دسترسی به فناوریهای روز و محیطهای کاری استاندارد، بهرهوری و رضایت شغلی را افزایش میدهد. همچنین کیفیت زندگی در کشورهای مقصد، با خدمات اجتماعی بهتر، آموزش مناسب برای فرزندان، امنیت و رفاه عمومی، انگیزه مهاجرت را تقویت میکند.
درواقع مهاجرت نخبگان ایرانی بیش از آنکه یک انتخاب فردی باشد، بازتابی از مشکلات ساختاری در اقتصاد و بازار کار کشور است. وقتی پزشک و مهندس در ایران با دستمزد پایین، نبود امنیت شغلی و کمبود امکانات مواجهاند، طبیعی است که پیشنهادهای کاری از آمریکا، اروپا یا کشورهای خلیج فارس با حقوق بالا و مزایای گسترده، جذابتر باشد. اگر این روند اصلاح نشود، نهتنها به خروج سرمایه انسانی ارزشمند منجر خواهد شد، بلکه بازار کار ایران را با بحران پایدار نیروی متخصص مواجه میسازد.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا