در شرایطی که تورم، نوسانات شدید و نااطمینانی سیاسی بر بازارهای مالی سایه افکندهاند، سرمایهگذاری منفعل دیگر پاسخگو نیست. تنها راه عبور از این دوره، مدیریت فعال داراییها، سوئیچ دقیق بین کلاسهای سرمایهگذاری و بهرهگیری از تیمهای حرفهای است. طرحهایی مانند «همیاری گندم» با هدف جبران زیان و ایجاد اعتماد، نمونهای از ابتکارات نهادهای مالی در این مسیرند
به گزارش سرمایه فردا، کارشناسان اقتصادی علی رئوفی و امیر گلوانی به بررسی وضعیت فعلی بازارهای مالی پرداختند. در فضایی که پس از ۷ اکتبر همه سناریوهای پیشبینیپذیر فرو ریختهاند، سرمایهگذاران با طیفی از احتمالات نامحدود مواجهاند. این گزارش، به تحلیل رفتار سرمایهگذاران در مواجهه با نااطمینانی، ارزیابی گزینههای امن مانند صندوقهای درآمد ثابت و طلا، و بررسی ریسکهای ژئوپلیتیکی و ساختاری میپردازد.
تا پیش از تحولات اخیر، سرمایهگذاران میتوانستند بر اساس سناریوهای مشخص—توافق جامع، توافق نیمبند، یا عدم توافق—پورتفوی خود را تنظیم کنند. اما تجربه شش ماه گذشته نشان داده که حتی غیرمحتملترین رخدادها نیز ممکناند. از جنگ ناگهانی گرفته تا تغییرات سیاسی غیرمنتظره، اکنون تصمیمگیری بر اساس مفروضات گذشته ممکن نیست. به تعبیر رئوفی، «دو صد منظر به یک موجش نمیارزد»؛ یعنی حتی داراییهایی با پتانسیل بالا نیز در برابر سناریوهای معکوس آسیبپذیرند.
در چنین فضایی، صندوقهای درآمد ثابت با نرخهای ۳۵ تا ۳۶ درصدی، بهعنوان گزینهای جذاب برای حفظ سود بدون ریسک مطرح شدهاند. در کنار آن، طلا نیز بهعنوان دارایی ضدتورمی و پوششدهنده ریسکهای ژئوپلیتیکی، جایگاه ویژهای در سبد سرمایهگذاران یافته است. گلوانی تأکید میکند که در شرایط فعلی، سهام بهجز در صورت وقوع یک تحول بنیادین، جذابیت چندانی ندارد و سرمایهگذاران ترجیح میدهند در «سیفساید» باقی بمانند تا نشانههای تغییر محیط تصمیمگیری آشکار شود.
کارشناسان پادکست به تجربه جنگ اخیر اشاره کردند که از یک شب جشن تا صبح انفجار، تنها چند ساعت فاصله داشت. این تجربه نشان داد که تغییرات ژئوپلیتیکی میتوانند ناگهانی و بیمقدمه رخ دهند. از همین رو، احتمال بازگشت به مذاکره یا تشدید درگیری، هر دو محتملاند. اسرائیل با دکترین امنیتی حذف تهدیدات وجودی، مسیر تنش را آغاز کرده و اکنون به نقطهای رسیده که ایران را بهعنوان تهدیدی جدی تلقی میکند. در چنین شرایطی، چشمانداز آتشبس پایدار نیز زیر سؤال رفته است.
کارشناسان اقتصادی تأکید کردند که در فضای پرریسک فعلی، حفظ اصل سرمایه مهمتر از تعقیب سودهای پرریسک است. ترکیب طلا و صندوقهای درآمد ثابت، راهکاری متعادل برای عبور از بحران است. نهادهای مالی با ارائه طرحهای تضمینی، میتوانند نقش مؤثری در بازسازی اعتماد عمومی ایفا کنند
در فضایی که ریسک قابل سنجش جای خود را به نااطمینانی داده، سرمایهگذاران باید از تعصب نسبت به کلاسهای دارایی فاصله بگیرند و پورتفویی منعطف و متنوع تشکیل دهند. صندوقهای درآمد ثابت و طلا، در کوتاهمدت پناهگاههای امنی هستند، اما در صورت تغییر محیط تصمیمگیری، وزن سهام نیز میتواند مجدداً افزایش یابد. در نهایت، آنچه تعیینکننده است نه پیشبینی دقیق، بلکه آمادگی برای مواجهه با طیفی از سناریوهای محتمل و غیرمحتمل است.
در بخش پایانی گفتوگو، امیر گلوانی به ریشههای عمیقتر تخاصم میان ایران و غرب پرداخت. به باور او، این تقابل صرفاً محدود به پرونده هستهای نیست، بلکه به ماهیت ساختاری قدرت در ایران و چالشهای بنیادین میان بلوک شرق و غرب بازمیگردد. از این منظر، دستیابی به تفاهم جامع و پایدار بعید به نظر میرسد و آنچه محتملتر است، تعویق درگیریها یا تغییر تاکتیکی در مواجهههاست. بنابراین، سرمایهگذاران باید خود را برای سناریوهای بد آماده کنند و طلا را بهعنوان دارایی امن در سبد خود حفظ کنند.
در تحلیل بازار سهام، هر دو کارشناس بر این نکته تأکید کردند که رشدهای مقطعی و ناپایدار ممکن است در صورت بروز خوشبینیهای سیاسی رخ دهد، اما روند کلی بازار نزولی خواهد بود. شاخص کل بورس که در محدوده ۲.۵ میلیون واحد قرار دارد، بهزعم گلوانی، تا پایان سال بعید است از این سطح عبور کند و حتی ممکن است پایینتر رود. در چنین شرایطی، کسب سود از نوسانهای کوتاهمدت دشوار و پرریسک خواهد بود.
در ارزیابی داراییهای امن، گلوانی با محاسبه امید ریاضی بازدهی، طلا را جذابتر از صندوقهای درآمد ثابت دانست. با نرخ فعلی دلار (۹۳ هزار تومان)، در صورت وقوع سناریوی خوشبینانه، افت ارزش تا ۸۲ هزار تومان محتمل است (ریسک ۱۲ درصدی). اما در سناریوهای بد—از جنگ تا خرابکاری داخلی—بازدهی طلا میتواند تا ۳۰ درصد برسد. در مقابل، صندوقهای درآمد ثابت با نرخ ۳۵ تا ۳۶ درصدی، بازدهی سالانه حدود ۱۷ تا ۱۸ درصد دارند، اما با ریسک صفر.
گلوانی با استفاده از مدلهای ریاضی، نشان داد که در شرایط فعلی، وزن طلا در سبد سرمایهگذاری باید بیشتر از درآمد ثابت باشد، مگر آنکه نشانههای روشنی از تغییر فضای سیاسی و اقتصادی ظاهر شود.
در ادامه بحث، موضوع «صرف ریسک» یا Risk Premium بهعنوان معیار تصمیمگیری برای ورود به داراییهای پرریسک مطرح شد. در شرایط فعلی، با امکان دریافت سود ۳۶ درصدی از داراییهای بدون ریسک، سرمایهگذار تنها زمانی وارد بازار سهام میشود که بازده مورد انتظار حداقل ۵۵ درصد باشد. این رقم نشاندهنده سطح بالای نااطمینانی و انتظارات تورمی در بازار است.
در بازار ایران، صرف ریسک برای داراییهای دلاری نیز بالا ارزیابی میشود. به گفته کارشناسان، شرکتهایی با درآمد دلاری پایدار باید با نسبتهای ارزشگذاری محافظهکارانه معامله شوند، چرا که ریسکهای سیستماتیک و ژئوپلیتیکی همچنان بر بازار سایه افکندهاند.
در دورهای که تصمیمگیری بر اساس سناریوهای کلاسیک ممکن نیست، سرمایهگذاران باید با ذهنی پویا و رویکردی فعال عمل کنند. مدیریت حرفهای دارایی، سنجش دقیق ریسکپذیری و استفاده از ابزارهای متنوع، کلید جبران زیانهای گذشته و دستیابی به بازدهی معقول در آیندهاند. اصل اول در این مسیر، بقاست—و پس از آن، رشد
در شرایطی که نااطمینانی جایگزین سناریوهای قابل پیشبینی شده، سرمایهگذاران باید از تعصب نسبت به کلاسهای دارایی فاصله بگیرند و تصمیمگیری خود را بر اساس تحلیل ریاضی، سنجش ریسک و انعطافپذیری در تخصیص داراییها انجام دهند. طلا و صندوقهای درآمد ثابت، در کوتاهمدت پناهگاههای امنی هستند، اما در صورت تغییر فضای سیاسی، وزن سهام نیز میتواند مجدداً افزایش یابد.
در نهایت، آنچه اهمیت دارد نه پیشبینی دقیق، بلکه آمادگی برای مواجهه با طیفی از سناریوهای محتمل و غیرمحتمل است—از دنده معکوس سیاسی تا تشدید درگیریهای منطقهای.
در شرایطی که بازارهای مالی ایران بیش از هر زمان تحت تأثیر هیجانات و انتظارات جمعی قرار گرفتهاند، کارشناسان پادکست بر این نکته تأکید کردند که چرخههای رونق کوتاهمدت—حتی تا ۲۰ تا ۲۵ درصد رشد—دور از انتظار نیستند. اما این رشدها اغلب ناپایدارند و بر پایه موجهای رفتاری شکل میگیرند. در چنین فضایی، سرمایهگذاران باید از تصمیمگیریهای هیجانی پرهیز کنند و به جای تعقیب سودهای پرریسک، به حفظ اصل سرمایه و بازدهی معقول بیندیشند.
در فضای نااطمینانی، مهمترین انتظار سرمایهگذاران از نهادهای مالی، حفظ اصل سرمایه و ارائه بازدهی متناسب با تورم و رشد نقدینگی است. به گفته کارشناسان، ترکیب صندوقهای درآمد ثابت با داراییهایی مانند طلا، میتواند در این شرایط عملکردی متعادل و قابل اتکا ارائه دهد. حتی اگر طلا نزولی باشد، درآمد ثابت بازدهی پایه را تأمین میکند؛ و در صورت رشد طلا، بازدهی ترکیبی افزایش مییابد.
بررسی پورتفوهای پس از جنگ نشان میدهد که سبدهایی با وزن بالای سهام، زیانهایی در حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد را تجربه کردهاند. جبران این زیانها در بازه ۱۲ ماهه ممکن است، اما نه با سیاستهای پسیو. تنها با مدیریت فعال، سوئیچ دقیق بین داراییها، و استفاده از ابزارهای متنوع مانند آپشنها، میتوان به بازدهیهایی رسید که این افت را جبران کنند. در غیر این صورت، تورم انباشته و کاهش ارزش حقیقی سرمایه، مانع از بازگشت به نقطه سر به سر خواهد شد.
در پاسخ به این چالشها، برخی نهادهای مالی مانند مجموعه «گندم» طرحهایی را معرفی کردهاند که زیان سرمایهگذار را تا سقف ۲۰ درصد جبران میکنند و در صورت موفقیت، سودی معادل ۵۰ درصد روی سرمایه پیش از جنگ ارائه میدهند. این طرحها بر پایه مدیریت فعال، چرخش بین داراییها، و استفاده از تحلیلهای دقیق بنا شدهاند. هدف اصلی، نه صرفاً سودآوری، بلکه ایجاد اعتماد، حفظ سرمایه، و ارائه خدمات پایدار در شرایط بیثباتی است.
در نهایت، کارشناسان پادکست تأکید کردند که در فضای نااطمینانی، اصل اول برای نهادهای مالی باید ایجاد اعتماد باشد. رقابت سالم میان نهادها، ارائه طرحهای نوآورانه، و تمرکز بر رضایت مشتریان، میتواند به شکوفایی اقتصاد کمک کند. سرمایهگذارانی که زیانهای سنگین را تجربه کردهاند، باید مدیریت دارایی خود را به تیمهای حرفهای بسپارند—چرا که حتی برای متخصصان نیز، عبور از این شرایط نیازمند دقت، انعطاف و تحلیل مستمر است.
در بخش پایانی گفتوگو، علی و امیر بر این نکته تأکید کردند که در شرایط انقباض پولی، نااطمینانی سیاسی و عملکرد ضعیف بازار سهام در سالهای اخیر، دستیابی به بازدهی معادل تورم در داراییهای سنتی بسیار دشوار بوده است. حتی طلا، با وجود عملکرد مثبت در برخی دورهها، تنها در صورت ورود و خروج دقیق میتواند بازدهی بالایی ارائه دهد. در چنین فضایی، سرمایهگذاری منفعل دیگر پاسخگو نیست و سرمایهگذاران باید با ذهنی پویا و رویکردی فعال، بین داراییها سوئیچ کنند—کاری که برای افراد غیرحرفهای بسیار دشوار است.
با توجه به ریسکهای بالا، نوسانات شدید و صرف ریسک فزاینده، کارشناسان توصیه کردند که سرمایهگذاران غیرحرفهای مدیریت دارایی خود را به نهادهای مالی معتبر بسپارند. طرحهایی مانند «همیاری گندم» که زیان سرمایهگذار را تا سقف ۲۰ درصد جبران میکنند و در صورت موفقیت، سودی معادل ۵۰ درصد روی سرمایه اولیه ارائه میدهند، نمونهای از ابتکاراتی هستند که میتوانند اعتماد عمومی را تقویت کنند. این طرحها نهتنها بر سودآوری، بلکه بر پایداری، مسئولیتپذیری و درک اجتماعی نهادهای مالی تأکید دارند.
در جمعبندی نهایی، کارشناسان تأکید کردند که هیچ نسخه واحدی برای همه سرمایهگذاران وجود ندارد. فردی که به دنبال حفظ اصل سرمایه است، با کسی که ریسکپذیر و آشنا به بازار سرمایه است، نیازهای متفاوتی دارد. بنابراین، سنجش دقیق ریسکپذیری، انتظارات بازدهی و افق زمانی سرمایهگذار باید مبنای طراحی پورتفوی باشد. در شرایطی که اطلاعات جدید میتواند فضای تحلیلی را بهسرعت تغییر دهد، ذهن سرمایهگذار باید داینامیک و تصمیمگیریها فعال باشد.
در پایان، امیر گلوانی با نگاهی واقعگرایانه تأکید کرد که در دوره گذار اقتصادی، اصل اول برای سرمایهگذاران و مدیران دارایی باید «بقا» باشد. چه در کسبوکار و چه در سرمایهگذاری، حفظ سرمایه و عبور از بحران، اولویت دارد. پس از آن، میتوان به رشدهای پایدار و بازدهیهای مطلوب اندیشید. این نگاه، نهتنها محافظهکارانه، بلکه مسئولانه و متناسب با شرایط فعلی اقتصاد ایران است.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا