فیلم جنجالی جنگ داخلی
فیلم جنجالی جنگ داخلی

به گزارش سرمایه فردا، فیلم جنجالی جنگ داخلی در آمریکا حکایت از وطن پرستی در آمریکا دارد. کارگردان مردم را برای جنگ‌های آینده مردم را آماده می کند.

زهرا تهرانی طی مقاله به فیلم جنجالی جنگ داخلی به کارگردانی آلکس گارلند پرداخته؛ فیلمی که روند خشونت‌آمیز زندگی در یک کشور بحران زده را به تصویر کشیده است.

فیلم جنگ داخلی همان‌طور که از نامش پیداست درباره جنگی است که در آینده در ایالات‌متحده رخ می‌دهد و عملکرد یک گروه از خبرنگاران سیاسی را به نمایش می‌گذارد که باید ببینیم در این شرایط چه می‌کنند و چه نقشه‌ای در سر دارند.

داستان فیلم از آنجا شروع می‌شود که تگزاس در انتخابات ملی به جمهوری‌خواهان رای می‌دهد و رای کالیفرنیا به دموکرات‌هاست.

کالیفرنیای شمالی نیز به طرز فزاینده‌ای از سوی میلیاردرهای فناوری تحت تاثیر آزادی‌خواهان کنترل می‌شود، و بسیاری از مناطق مرکزی و شرقی کالیفرنیا به جمهوری‌خواهان متمایل هستند و از دموکرات‌های کالیفرنیا تنفر دارند.

از رئیس‌جمهور به عنوان یک فاشیست یاد می‌شود. اما آیا نیک‌آفرمن (نقش رئیس‌جمهور ایالات متحده) واقعاً یک فاشیست است؟ زیرا افرادی که ترامپ و بایدن را هم دوست ندارند آنها را این‌گونه خطاب کرده‌اند.

بیشتر داستان‌های مربوط به ایالات متحده‌ آمریکا که در فرهنگ عامه مورد توجه قرار می‌گیرند، داستان‌هایی هستند که به شکست می‌انجامند. گویا سینماگران مخالف داستان‌های امیدوارکننده و متحد‌کننده‌ای هستند که هر کشوری برای غلبه کردن بر دوران سخت به آنها نیاز دارد.

فیلم جنجالی آمریکایی هدفش چیست

جنگ داخلی بخشی از یک ژانر سینمایی در حال رشد است که با وام گرفتن عبارتی از دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق، می‌توان آن را «قتل عام آمریکایی» نامید.

درگذشته فیلم‌ها به این شکل نبودند و اگر دموکراسی آمریکا در معرض تهدید قرار می‌گرفت، کارگردان‌های این کشور با ساختن فیلم‌های هیجان‌انگیز، ضمن تقویت روحیه آمریکایی‌ها، آنها را برای نبردهای پیش‌رو آماده می‌کردند.

«کازابلانکا»، فیلم کلاسیک سال ۱۹۴۲ را در نظر بگیرید. این فیلم ثابت می‌کند که شما می‌توانید یک داستان گیرا در مورد میهن‌پرستی بسازید بدون اینکه مخاطب را خسته کنید. این فیلم به خاطر دیالوگ‌های کلاسیکش در تاریخ سینما ماندگار شد.

یک منتقد نوشت: «فیلم کازابلانکا یک فریاد میهن‌پرستانه بود که حس ملی‌گرایی را تایید می‌کرد. این فیلم جنگ جهانی دوم را به عنوان یک جنگ مردمی به تصویر می‌کشد که معمولاً شامل گروه‌های متنوعی از مردم و پیشینه‌های قومی است که در کنار هم قرار می‌گیرند، آزمایش می‌شوند، و در قالب یک (نیروی) متعهد برای مبارزه با فاشیسم شکل می‌گیرند.»

دیگر فیلم‌های آن دوران نیز انتخاب‌های داستانی مشابهی داشتند. فرانک کاپرا، کارگردان افسانه‌ای هالیوود، مجموعه‌ای متشکل از هفت فیلم میهن‌پرستانه را در طول جنگ جهانی دوم به نام «چرا می‌جنگیم» ساخت که آمریکایی‌ها را در مبارزه با فاشیسم متحد کرد.

کرمیت روزولت سوم، مورخ و نویسنده کتاب «ملتی که هرگز نبود: بازسازی داستان آمریکا» می‌گوید،«داستان‌ها برای کنار هم نگه داشتن یک ملت ضروری هستند. شما باید چیزی داشته باشید که مردم را تشویق کند برای کشورشان فداکاری کنند. اگر قصد دارید در جنگ پیروز شوید، باید افرادی داشته باشید که حاضر باشند از جان خود بگذرند، اما ما اغلب از مردم می‌خواهیم که برای دیگران فداکاری کنند، بارها را به دوش بکشند، عدالت را ترویج کنند و به افراد بدبخت کمک کنند».

چگونه می‌توانیم امروز داستانی را روایت کنیم که خشونت تاریخ آمریکا را نادیده نگیرد، اما همچنان امید به آینده را القا ‌کند؟

شخصیت دیگری از گذشته وجود دارد که ممکن است به ما کمک کند؛ والت ویتمن، شاعر بزرگ آمریکا در قرن نوزدهم، که «شاعر دموکراسی» لقب گرفته است. ویتمن در «آوازهای خودم» به وضوح آمریکا را «ملتی کثیر از نژادها و مذاهب و طبقه‌های مختلف اجتماعی» توصیف کرد.

فیلم جنجالی جنگ داخلی در آمریکا حکایت از وطن پرستی در آمریکا دارد. کارگردان مردم را برای جنگ‌های آینده مردم را آماده می کند./تجارت فردا