یکی از استدلالهای اصلی دایموند این است که تخریب عوامل زیستمحیطی میتواند پایداری بلندمدت جوامع را تضعیف کند.
به گزارش سرمایه فردا، تحلیل ایران از منظر کتاب «فروپاشی: جوامع چگونه انتخاب میکنند که شکست بخورند یا موفق شوند» اثر جرد دایموند شامل بررسی نحوه تأثیرگذاری عوامل زیستمحیطی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بر مسیر ایران است. دایموند بر چندین عامل کلیدی که به فروپاشی جوامع منجر میشود تأکید دارد، از جمله مدیریت نادرست محیطزیست، تغییرات آبوهوایی، همسایگان خصمانه، از دست دادن شرکای تجاری، و ناتوانی نهادهای سیاسی در مقابله مؤثر با این چالشها. این عناصر میتوانند چارچوب ارزشمندی برای درک آسیبپذیری عوامل زیستمحیطی ایران ارائه دهند.
یکی از استدلالهای اصلی دایموند این است که تخریب عوامل زیستمحیطی میتواند پایداری بلندمدت جوامع را تضعیف کند. ایران در حال حاضر با چالشهای زیستمحیطی شدیدی روبرو است، از جمله کمبود آب، جنگلزدایی، فرسایش خاک و بیابانزایی. استفاده بیش از حد از منابع آب زیرزمینی برای کشاورزی، مدیریت نادرست آب و خشکسالیهای طولانی مدت منجر به بحران آبی شدیدی، بهویژه در مناطق مرکزی و جنوبی ایران، شده است.
دریاچه ارومیه که زمانی بزرگترین دریاچه آب شور خاورمیانه بود، به دلیل برداشت بیش از حد آب و تغییرات آبوهوایی بهشدت کوچک شده است که این موضوع به بحران گستردهتری در اکوسیستم ایران دامن زده است. این مسائل زیستمحیطی امنیت غذایی را تهدید میکند، فقر روستایی را تشدید میکند و میتواند منجر به مهاجرت گسترده از مناطق روستایی به مناطق شهری و افزایش تنشهای اجتماعی شود.
دایموند استدلال میکند که ناتوانی ایران در حل این چالشهای زیستمحیطی میتواند به بیثباتی بلندمدت منجر شود. مانند سایر جوامعی که در گذشته فروپاشیدهاند، تخریب محیطزیست ایران ممکن است به نقطهای بحرانی برسد که کشور دیگر قادر به تأمین نیازهای جمعیت خود نباشد.
آبوهوای ایران به طور عمده خشک یا نیمهخشک است و این کشور را در برابر تغییرات آبوهوایی بسیار آسیبپذیر میکند. افزایش دما احتمالاً مشکلات موجود مانند کمبود آب، خشکسالیهای مکرر و بیابانزایی را تشدید میکند. این امر میتواند تولیدات کشاورزی را کاهش دهد و باعث مهاجرت داخلی بیشتر شود، زیرا مردم مجبور به ترک مناطق خشک میشوند.
در فروپاشی، دایموند نشان میدهد که جوامعی که نمیتوانند خود را با تغییرات آبوهوایی وفق دهند، اغلب دچار کاهش تولیدات کشاورزی، درگیری بر سر منابع و جابجایی جمعیت میشوند که همگی میتوانند به بیثباتی سیاسی و اجتماعی دامن بزنند. در ایران، پاسخ دولت به این چالشها ناکافی بوده و بیشتر بر مسائل سیاسی فوری متمرکز شده است تا پایداری بلندمدت محیطزیستی.
دایموند اشاره میکند که درگیریهای خارجی یا فشار از سوی همسایگان خصمانه میتواند مشکلات داخلی را تشدید کرده و جوامع را به سمت فروپاشی سوق دهد. محیط ژئوپلیتیک ایران با خصومت مواجه است، بهویژه با رقبای منطقهای مانند عربستان سعودی و اسرائیل و دشمنان جهانی مانند ایالات متحده. ایران درگیر جنگهای منطقهای مختلفی است، از جمله در سوریه، عراق و یمن، و با تنشهای مداوم بر سر برنامه هستهای خود دست و پنجه نرم میکند.
این درگیریها منابعی را که میتواند برای مقابله با چالشهای داخلی مانند بحران اقتصادی و مسائل زیستمحیطی صرف شود، منحرف میکنند. همچنین هزینههای نظامی را افزایش میدهند که میتواند فشار بیشتری به اقتصاد وارد کند. چارچوب دایموند نشان میدهد که وقتی جوامع بر تهدیدهای خارجی متمرکز میشوند، ممکن است از نقاط ضعف داخلی غافل شوند، که در نهایت میتواند به فروپاشی منجر شود.
دایموند در فروپاشی تأکید میکند که از دست دادن شرکای تجاری یا انزوای اقتصادی میتواند برای جوامعی که به تجارت خارجی وابستهاند، ویرانگر باشد. اقتصاد ایران به شدت تحت تأثیر تحریمهای بینالمللی، بهویژه تحریمهای ایالات متحده و متحدانش بر سر برنامه هستهای این کشور، قرار گرفته است. این تحریمها به شدت توانایی ایران در فروش نفت، که مهمترین صادرات این کشور است، و دسترسی به بازارهای مالی جهانی را محدود کرده است.
تحریمها منجر به تورم بالا، بیکاری و رکود اقتصادی شدهاند. ایران تلاش کرده است تا اثرات این تحریمها را با تقویت روابط تجاری با کشورهایی مانند چین و روسیه کاهش دهد، اما این روابط به طور کامل خسارت اقتصادی تحریمها را جبران نکردهاند.
دایموند احتمالاً استدلال میکند که انزوای ایران از بازارهای جهانی میتواند آسیبپذیری این کشور در برابر ناآرامیهای داخلی و فروپاشی اقتصادی را افزایش دهد، مشابه تأثیرات از دست دادن تجارت بر جوامعی مانند مایاها.
دایموند تأکید میکند که نحوه واکنش جوامع به عوامل زیستمحیطی تعیینکننده توانایی آنها در بقا در برابر بحرانها است. سیستم سیاسی ایران که توسط رژیم تئوکراتیک کنترل میشود، در برابر اصلاحات اساسی که میتواند به ریشههای مشکلات اقتصادی و اجتماعی آنها بپردازد، مقاومت نشان داده است.
دولت ایران در مقابله با تخریب محیطزیست کند عمل کرده و مدیریت اقتصادی آن به دلیل ناکارآمدی و فساد مورد انتقاد قرار گرفته است. نخبگان سیاسی اغلب بقا و حفظ قدرت خود را بر اصلاحات معنادار ترجیح میدهند که این امر نارضایتی عمومی را تشدید کرده است. اعتراضات نسبت به مشکلات اقتصادی، سرکوب سیاسی و مسائل زیستمحیطی، مانند کمبود آب، به طور فزایندهای رایج شده است.
دایموند استدلال میکند که جوامعی با ساختارهای سلسلهمراتبی سفت و سخت اغلب در تطبیق با شرایط در حال تغییر ناکام میمانند و این امر به فروپاشی منجر میشود. سیستم سیاسی ایران، با ساختارهای قدرت تثبیتشده و مقاومت در برابر اصلاحات، این الگو را دنبال میکند. مگر اینکه دولت بتواند خود را تطبیق دهد و راهحلهای مؤثری برای چالشهای داخلیاش پیدا کند، این کشور با خطر بیثباتی بیشتر مواجه است.
در فروپاشی، دایموند به این نکته اشاره میکند که سختیهای فرهنگی و نهادی میتواند مانع از واکنش مؤثر جوامع به بحرانها شود. در ایران، نخبگان حاکم روحانی و نهادهایی مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قدرت زیادی دارند و این تمرکز قدرت، بهطور عملی باعث محدود شدن فضای سیاسی و نوآوری شده است.
نهادهای ایران اغلب کند در واکنش به مشکلات عوامل زیستمحیطی عمل میکنند و اصلاحات معمولاً توسط جناحهای محافظهکاری که در برابر تغییر مقاومت میکنند، مسدود میشوند. این شرایط فضایی را ایجاد کرده است که فساد و شبکههای حمایتی سیاسی در آن رونق میگیرد و رشد اقتصادی را متوقف کرده و مانع از واکنشهای معنادار به بحرانهای کشور میشود. دایموند احتمالاً استدلال میکند که این سختی نهادی مانع از آن میشود که ایران بهطور فعال و پایدار به چالشهای خود بپردازد و خطرات کاهش بلندمدت را افزایش میدهد.
یکی از موضوعات تکراری در فروپاشی فشار جمعیتی است که بر منابع و نهادهای یک جامعه تحمیل میشود. ایران جمعیت نسبتاً جوانی دارد که بخش بزرگی از آن زیر ۳۰ سال است. با این حال، کشور در ایجاد شغل کافی برای نیروی کار رو به رشد خود با مشکل مواجه شده است که این امر منجر به نرخ بالای بیکاری جوانان و کمکاری شده است.
این فشار جمعیتی، همراه با چالشهای اقتصادی و سرکوب سیاسی، نارضایتی فزایندهای در میان جمعیت، بهویژه در بین جوانان ایجاد کرده است. چارچوب دایموند نشان میدهد که وقتی نهادهای یک جامعه در تأمین فرصتهای مناسب برای جمعیت رو به رشد ناتوان هستند، احتمال بروز ناآرامی اجتماعی و بیثباتی بیشتر میشود. این موضوع در ایران با اعتراضات گسترده و ناآرامیهای اجتماعی که ناشی از مشکلات اقتصادی و فقدان فرصتهای شغلی است، به وضوح دیده میشود.
یکی از نکات کلیدی دایموند این است که جوامع اغلب به دلیل ناتوانی یا عدم تمایل به واکنش مؤثر به بحرانهای در حال ظهور شکست میخورند. در ایران، تمرکز دولت بر حفظ کنترل و سرکوب مخالفان به قیمت نادیده گرفتن مسائل حیاتی مانند پایداری زیستمحیطی، تنوع اقتصادی و نابرابری اجتماعی تمام شده است.
واکنشهای سرکوبگرانه دولت به اعتراضات و نارضایتیهای عمومی اغلب به تشدید مشکلات عوامل زیستمحیطی میانجامد، بهجای آنکه به حل آنها کمک کند. چارچوب دایموند نشان میدهد که اگر ایران همچنان به جای پرداختن به راهحلهای بلندمدت، بر ثبات کوتاهمدت تمرکز کند، با مشکلات عمیقتر و سیستماتیکتری مواجه خواهد شد که میتواند به یک سناریوی فروپاشی منجر شود.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا