نقش سیاست دموکراتیک در کشورها چیست
نقش سیاست دموکراتیک در کشورها چیست

نقش سیاست دموکراتیک در کشورها این است که مانع از به قدرت رسیدن افراد مستبد است یا مانع از حرکت حاکمان به سمت سیاست‌های محدودکننده شوند.

به گزارش سرمایه فردا، اصلا «چه کسی باید حکومت کند؟» و از آن گذشته آیا نباید برای جلوگیری از حرکات مخربانه حاکمان بد و کاذب نهادهایی سیاسی تشکیل داد؟


این نوع سوال‌ها بود که فکر سر کارل ریموند پوپر (۱۹۰۲–۱۹۹۴) را به خود مشغول می‌کرد. هدف او ساخت نهادهایی است که توان و قدرت آن را داشته باشند که جلو آسیب‌های احتمالی حاکمان قدرتمند را بگیرند یا حداقل حجم صدمات و زیان آن را محدود کنند. او به این نتیجه رسیده بود که حاکمان همیشه و لزوماً درست و خردمندانه عمل نمی‌کنند.


پوپر فکر می‌کرد که حاکمان دول در گذشته در کمترین مواقع بالای حد متوسط و اکثراً زیر حد متوسطِ فکر و اخلاق جامعه دست به کار می‌شوند و اقدام به عملی می‌کنند. به نظر او، جنون‌آمیز است اگر امیدوار باشیم که انتخاب بهترین، شایسته‌ترین و لایق‌ترین حاکمان الزاماً توفیق و کامیابی برای مردم عام را به دنبال داشته باشد.


تئوری کنترل دموکراتیک پوپر از این نکته حرکت می‌کند که حکومت صادقانه و بسیار عالی اکثریت در حقیقت استثنایی است. نکته اصلی این است که حکومت‌های ظالمِ استبدادی پست و غیراخلاقی‌اند و از این رو باید با آنها مبارزه کرد و جلو رشد آنها را گرفت.

چه حکومت‌هایی سیاست دموکراتیک دارند؟


به نظر پوپر، در حقیقت فقط دو نوع عمده حکومت وجود دارد: دولت‌هایی که بدون خونریزی و از راه انتخابات از قدرت خلع می‌شوند و سقوط می‌کنند. در این نوع حکومت نهادهای اجتماعی به مردم اجازه می‌دهند که حاکمان خود را از قدرت برکنار کنند و حاکمان هم نمی‌توانند به خود اجازه بدهند که این نهادهای نظارت را نابود کنند. این سیستم‌ها را پوپر نظام‌های دموکراتیک می‌نامد.


از سوی دیگر حکومت‌هایی هست که فقط توسط انقلاب‌های خونین می‌توان آنها را از قدرت انداخت، یعنی در واقع خلع این حکومت‌ها از قدرت نسبتاً کم اتفاق می‌افتد. پوپر آنها را حکومت‌های استبدادی یا دیکتاتوری می‌نامد.


برای پوپر خیلی مهم نیست که معنی دموکراسی حاکمیت مردمی است؛ لذا او تأکید می‌کند که مردم فوقش می‌توانند به حکومت خود تأثیراتی وارد کنند و در حقیقت در دموکراسی هم مردم به معنی کلامی حکومت نمی‌کنند.


به دنبال این منطق، سیاست دموکراتیک محدود می‌شود به تشکیل نهادهایی که توان کنترل حاکمان قدرت را دارند، با هدف از بین بردن امکان به قدرت رسیدن حکومت‌های استبدادی و دیکتاتوری، چه مذهبی و چه سکولار.

به نظر پوپر، بهتر است که یک سیاست بد دموکراتیک داشته باشیم تا حکومتی استبدادی که ادعای عادل و خردمند و فاضل بودن هم داشته باشد.

این البته به این معنی نیست که نهادهای نظارتی الزاماً تشکیل می‌شوند و بلاشرط ضامن دولتی دموکراتیک خواهند بود.
به نظر پوپر، بهتر است که یک سیاست بد دموکراتیک داشته باشیم تا حکومتی استبدادی که ادعای عادل و خردمند و فاضل بودن هم داشته باشد.

به همین دلیل تئوری دموکراسی پوپر بر مبنای حکومت اکثریت پایه‌ریزی نشده است؛ بلکه روش‌های کنترل دموکراتیک مانند انتخابات عمومی و دولت پارلمانی نهادهایی هستند که در حقیقت جلو حکومت استبدادی را می‌گیرند و قادرند شیوه حکومت خود را بهتر کنند و حتی روش‌هایی برای بهبود نظام رشد و توسعه دهند.

مزیت‌های سیاست دموکراتیک


حسن سیستم دموکراتیک رای اکثریت نیست، بلکه امکان تشکیل نهادهای آزاد و دموکراتیکی است که قادرند حتی رای اکثریت را مورد بازبینی و تجدید نظر قرار دهند، البته با شیوه‌های مبارزه و امکانات دموکراتیک.


پوپر با لحنی تلخ در کتاب خود با عنوان «جامعه باز و دشمنان آن» می‌نویسد که اگر هم اکثریت مردم با رای خود موجب نابودی نهادهای دموکراتیک شدند، فرد دموکرات می‌آموزد که هیچ روش امنی برای جلوگیری از حکومت استبدادی وجود ندارد. او تأکید می‌کند که این تجربه تاریخی که همان تجربه به قدرت رسیدن نازی‌ها در آلمان باشد، نباید از اراده یک دموکرات برای مبارزه با دیکتاتوری بکاهد و او را تضعیف کند.


پوپر دنبال خوشبختی در حد اعلی برای طبقه، گروه یا نژاد خاصی نبود. برایش این امر کافی بود که انسان‌ها تا حد امکان بدبختی نکشند.


پوپر نظریه راسیونالیسم انتقادی یا واقع‌بینی انتقادی را طرح کرد. به نظر او، انسان نمی‌تواند بدون پیش‌داوری چیزی را تجربه کند و بدون تجربه نیز انسان توان شناخت امری را ندارد.

از این رو دانش انسان همیشه موقتی است و علم و دانش انسان پیوسته باید مورد انتقاد و بازبینی قرار بگیرد. از این رو انسان به نظر او مدام حدس می‌زند و دانش ابدی ندارد. مثلاً این که قو رنگ سفید دارد به این معنی نیست که به هیچ وجه امکانش نیست که قویی سیاه‌رنگ هم روزی در دریاچه‌ای پیدا شود.


طرح تئوری در واقع فقط کوششی است برای شناخت دنیا و این شناخت همیشه باید زیر سوال و پرسش قرار گیرد که آیا هنوز هم با آن بافت دنیا را می‌شود شناخت یا نه.

نقش سیاست دموکراتیک در کشورها این است که مانع از به قدرت رسیدن افراد مستبد است یا مانع از حرکت حاکمان به سمت سیاست‌های محدودکننده شوند./وحید وحدت حق