سوخت‌گیری پشت وعده‌های ناتمام

سوخت‌گیری پشت وعده‌های ناتمام

پروژه اتصال کارت سوخت به شبکه بانکی، پس از بیش از یک دهه وعده و آزمون، همچنان نیمه‌کاره مانده است؛ نتیجه‌ای که به جای ساده‌سازی تجربه مردم، صف‌های طولانی‌تر، کارت‌های اجاره‌ای و اتلاف وقت جمعی را به زندگی روزمره رانندگان ایرانی تحمیل کرده است.

به گزارش سرمایه فردا، سوخت‌گیری در ایران دیگر فقط پر کردن باک نیست؛ تجربه‌ای است که به نماد یک تصمیم ناتمام تبدیل شده. راننده‌ها هر بار که به جایگاه می‌روند، نه تنها بنزین می‌زنند، بلکه بهای یک پروژه ناقص را هم می‌پردازند؛ پروژه‌ای که قرار بود فناوری را به خدمت زندگی روزمره بیاورد، اما در عمل به صف‌های طولانی، کارت‌های گمشده و بازار اجاره‌ای ختم شد. این ماجرا بیش از آن‌که یک مشکل فنی باشد، نشانه‌ای از شکاف میان وعده‌های سیاست‌گذاری و واقعیت زیرساختی کشور است؛ شکافی که هر بار در جایگاه سوخت، با چند دقیقه اتلاف وقت، به چشم میلیون‌ها نفر می‌آید.

سوخت‌گیری برای اغلب ما یک کار تکراری است. کاری که قرار بوده در چند دقیقه تمام شود. کارت سوخت را وارد می‌کنیم، نازل را برمی‌داریم، باک پر می‌شود و انتظار داریم ماجرا همان‌جا به پایان برسد. اما درست بعد از این مرحله، فرآیند تازه‌ای شروع می‌شود. بیرون آوردن کارت بانکی، وارد کردن رمز، انتظار برای تأیید پرداخت و گاهی هم مواجه شدن با دستگاهی که کند است یا ارتباطش قطع شده. این چند دقیقه اضافه، سال‌هاست به بخشی از زندگی روزمره رانندگان ایرانی تبدیل شده است.

 

زمان‌هایی دیده نمی‌شوند

یکی دو دقیقه تأخیر، در نگاه اول مساله بزرگی به نظر نمی‌رسد. اما وقتی همین زمان کوتاه را در تعداد دفعات سوخت‌گیری روزانه ضرب کنیم، با عددی روبه‌رو می‌شویم که کم‌اهمیت نیست. میلیون‌ها خودرو، هر روز چند دقیقه بیشتر در جایگاه‌ها می‌مانند. این یعنی ساعت‌ها اتلاف وقت جمعی. زمانی که از کار، استراحت و زندگی مردم کم می‌شود.

بیش از پانزده سال است که موضوع اتصال کارت سوخت به شبکه بانکی و کیف پول مطرح می‌شود. بانک ملت به‌عنوان بانک عامل این پروژه، نقش محوری داشته و وزارت نفت هم سیاست‌گذار اصلی بوده است. با این حال، خروجی این همکاری، سیستمی شد که کامل نشد و در میانه راه متوقف ماند. مردم به جای یک تجربه روان، با فرآیندی چندمرحله‌ای کنار آمدند و کم‌کم به آن عادت کردند.

 

مرحله‌ای که می‌توانست حذف شود

در بسیاری از کشورها، پرداخت هزینه سوخت جزئی از همان لحظه سوخت‌گیری است. فرآیند به‌صورت یکپارچه انجام می‌شود و راننده با تمام شدن سوخت، کارش تمام است. سیستم های پرداخت الکترونیکی در اغلب کشورها به دلیل سرعت و پایداری اینترنت و همچنین عدم نیاز به کارت فیزیکی جدای از موبایل، بسیار سریع انجام می گیرد. کارت جداگانه برای مدیریت مصرف سوخت هم پدیده نادری است و در برخی کشورها، رینگ احراز هویت، در ورودی باک خودرو نصب می شود.

اگر کارت سوخت و کارت بانکی در ایران از ابتدا در یک مسیر مشترک تعریف می‌شدند، امروز هم تجربه‌ سوختگیری ساده و سریع، دور از دسترس نبود. پرداخت می‌توانست در همان لحظه و بدون توقف اضافه انجام شود.

در عوض، مدلی انتخاب شد که پرداخت را به یک مرحله جداگانه تبدیل کرد. همین مرحله جداگانه، صف‌ها را طولانی‌تر کرد و اعصاب‌ها را فرسوده‌تر. جایگاه‌هایی که در ساعات شلوغ با حجم بالای خودرو مواجه‌اند، این فشار را به‌خوبی حس می‌کنند.

 

رونق کارت‌های اجاره‌ای

یکی از پیامدهای مهم جدا ماندن کارت سوخت از شبکه بانکی، شکل‌گیری بازار کارت‌های اجاره‌ای سوخت است. کارت‌هایی که به سادگی در اختیار دیگران قرار می‌گیرند، چون به هویت بانکی و مالی صاحبشان گره نخورده‌اند. این پدیده، بارها در گزارش‌ها و شبکه‌های اجتماعی دیده شده و به یک مساله شناخته‌شده تبدیل شده است.

اگر سهمیه سوخت به حساب بانکی افراد متصل بود، چنین بازاری به‌راحتی شکل نمی‌گرفت. هر کارت به یک هویت مالی مشخص وصل می‌شد و جابه‌جایی آن هزینه و ریسک بالاتری داشت. این اتصال، ابزار نظارتی قدرتمندی در اختیار سیاست‌گذار قرار می‌داد و جلوی بخشی از سوءاستفاده‌ها را می‌گرفت.

اخیرا که بحث سهمیه ویژه برای رانندگان تاکسی های اینترنتی هم مطرح شده است، با دشواری‌هایی مواجه هستیم که بخش مهمی از آن، با ادغام کارت سوخت و کارت بانکی قابل مدیریت است.

 

سردرگمی همیشگی

تقریباً همه مخاطبان این یادداشت، یا خودشان یا دست کم اطرافیانشان، تجربه گم شدن کارت سوخت را داشته‌اند. تجربه‌ای که با نگرانی شروع می‌شود و با رفت‌وآمد، پیگیری و انتظار ادامه پیدا می‌کند. صدور کارت المثنی زمان‌بر است و تا آن زمان، راننده با محدودیت‌های مختلف روبه‌رو می‌شود.

اگر کارت سوخت در دل شبکه بانکی تعریف شده بود، این مسیر می‌توانست بسیار ساده‌تر باشد. شبکه‌ای با هزاران شعبه فعال که هر روز کارت‌های بانکی را مسدود و جایگزین می‌کند. کارت گمشده به‌سرعت غیرفعال می‌شد و کارت جدید صادر می‌شد. بدون بروکراسی پیچیده و بدون بلاتکلیفی طولانی.

این تعلل فقط متوجه مردم نیست. جایگاه‌داران هم هزینه‌اش را می‌پردازند. کار با چند مدل پرداخت، مدیریت دستگاه‌های مختلف، پاسخ دادن به اعتراض مشتریان و کنار آمدن با قطعی ارتباط، بخشی از فشار روزمره آنهاست. سیستم‌های آنلاین و آفلاین هم‌زمان نگهداری می‌شوند و هر کدام مشکلات خاص خودشان را دارند.

یک سامانه یکپارچه می‌توانست بخش زیادی از این پیچیدگی‌ها را حذف کند و کار جایگاه‌ها را ساده‌تر و شفاف‌تر کند. اما نسخه نیمه‌کاره فعلی، هزینه نگهداری و خطا را بالا برده است.

 

هزینه‌های اجتماعی یک تصمیم ناتمام

صف‌های طولانی‌تر، عصبانیت‌های لحظه‌ای، بحث‌های کوچک و بی‌حوصلگی عمومی، نشانه‌های یک سازوکار ناکارآمد است. هر بار که سوخت‌گیری بیش از حد لازم طول می‌کشد، بخشی از اعتماد و حوصله مردم تحلیل می‌رود. این هزینه‌ها در هیچ ترازنامه‌ای ثبت نمی‌شوند، اما در زندگی روزمره کاملاً دیده می‌شوند.

سال‌ها پیش فرصت وجود داشت تا اتصال کارت سوخت و شبکه بانکی به یک دستاورد ملی تبدیل شود. فناوری مهیا بود، شبکه بانکی گسترده بود و تجربه جهانی هم وجود داشت. با این حال، نتیجه نهایی چیزی شد که امروز می‌بینیم. یعنی سیستمی که همه به ناقص بودنش عادت کرده‌اند.

در نهایت باید یک سؤال روشن پرسید. اگر بانک ملت در این پانزده سال توان، آمادگی یا اراده لازم برای اجرای کامل این مأموریت ملی را نداشت، چرا این پروژه حیاتی همچنان در همان مسیر باقی ماند؟ شاید بهتر بود خیلی زودتر، این مسوولیت مهم به یکی دیگر از بانک‌های بزرگ و معتبر کشور سپرده می‌شد.

هزینه این تعلل را مردم پرداخته‌اند. با زمان از دست‌رفته، صف‌های طولانی‌تر و تجربه‌ای که می‌توانست بسیار ساده‌تر، سریع‌تر و انسانی‌تر باشد. اما عکس‌های یادگاری اش را مدیران بانک ملت و وزارت نفت انداخته‌اند و در رسانه‌های همسر منتشر کرده‌اند.

پس از بیش از یک دهه بحث و وعده، اتصال کارت‌های بانکی به سامانه سوخت همچنان به سرانجام نرسیده است. در گفت‌وگوی هفت صبح با امیرحسین زرین، کارشناس نظام پرداخت مالی، ریشه‌های این تعلل مزمن از زاویه‌ای فنی، اجرایی و سیاست‌گذاری واکاوی شد. گفت‌وگویی که نشان می‌دهد چرا ایده‌ای که روی کاغذ ساده به نظر می‌رسید، در میدان عمل پیچیده و فرسایشی شد.

 

افسانه‌ای که با واقعیت زیرساخت برخورد کرد

زرین با یادآوری قدمت طرح می‌گوید: ایده پرداخت سوخت با کارت بانکی همزمان با شکل‌گیری کارت سوخت مطرح شد. با این حال، برخورد با واقعیت‌های شبکه بانکی و سامانه‌های فنی صنعت نفت، مسیر را دشوار کرد. به گفته او، ضعف‌های زیرساختی در هر دو سوی ماجرا نقش پررنگ داشت؛ از شبکه بانکی تا سامانه‌های عملیاتی حوزه سوخت. پرسش‌های بدیهی بی‌پاسخ ماند. اگر کارت بانکی آسیب ببیند، روال جایگزینی چیست؟ اگر بانک یا درگاه ارتباطی دچار اختلال شود، تکلیف جایگاه‌دار و مشتری چگونه روشن می‌شود؟ این ابهام‌ها، در کنار نیاز گسترده به به‌روزرسانی سخت‌افزار، پروژه را به بن‌بست‌های پی‌درپی رساند.

زرین تأکید می‌کند که چنین طرحی بدون نوسازی تجهیزات در همه جایگاه‌ها امکان‌پذیر نبود. از پایانه‌ها تا شبکه ارتباطی، همه چیز باید همزمان ارتقا می‌یافت. ارتقایی پرهزینه و زمان‌بر که برنامه‌ریزی منسجم می‌طلبید. نتیجه، پروژه‌ای نیمه‌تمام شد که پیش از ورود کارت بانکی به شکل تازه، حتی ایده‌های جانبی آن هم به اجرا نرسید.

پیش از فراگیر شدن پرداخت بانکی، پیشنهاد کیف پول آفلاین مطرح شد. مدلی که امروز نمونه‌هایش در مترو و اتوبوس دیده می‌شود. زرین توضیح می‌دهد این شیوه مستلزم کارت یا ابزار پرداختی است که ارزش ذخیره‌شده را بدون اتصال لحظه‌ای به شبکه مدیریت می‌کند. با این حال، اجرای آن در جایگاه‌های سوخت، نیازمند سخت‌افزار سازگار و پایانه‌هایی با قابلیت‌های ویژه بود.

او اضافه می‌کند که پایانه‌های پرداخت موجود، امکان پرداخت آفلاین یا ارتباطات نوین مانند NFC را به شکل گسترده در اختیار نداشتند. در چنین شرایطی، تصور اجرای پرداخت آفلاین در شبکه سوخت دشوار بود. آن هم وقتی پرداخت‌های روزمره کشور هنوز با این استانداردها فاصله داشت. به باور زرین، تا زمانی که زیرساخت عمومی پرداخت به این سطح نرسد، انتظار تحول در حوزه سوخت واقع‌بینانه نخواهد بود.

 

انحصار یا رقابت؛ مسئله‌ای تعیین‌کننده

یکی از محورهای کلیدی گفت‌وگو، نقش انحصار در سرنوشت پروژه است. زرین با صراحت می‌گوید اگر فضای رقابتی شکل می‌گرفت، بانک‌ها برای کسب سهم بیشتر از تراکنش‌ها تلاش می‌کردند و انگیزه ارتقا افزایش می‌یافت. اما از آغاز، پروژه در چارچوبی انحصاری پیش رفت و همین موضوع، پویایی لازم را گرفت.

به گفته او، در جلسات مختلف حتی بحث تغییر بانک متولی هم مطرح شد، اما هیچ‌گاه به اجرا نرسید. تجربه تعامل با بانک‌ها و شرکت پخش فرآورده‌های نفتی نشان می‌دهد تا زمانی که رقابت معنا پیدا نکند، پیشرفت چشمگیر بعید است. زرین جمع‌بندی می‌کند: بانکی که در این سال‌ها نتوانسته پروژه را جلو ببرد، یا ظرفیت فنی کافی نداشته یا انگیزه لازم را پیدا نکرده است. مساله کارت سوخت از سال ۱۳۸۷ وارد دستور کار شد و اکنون پس از بیش از ۱۷ سال، زمان تصمیمی روشن فرا رسیده است. تصمیمی که یا مسیر تازه‌ای باز می‌کند یا همین چرخه طولانی را ادامه می‌دهد.

 

دیدگاهتان را بنویسید