درحالی سیاستهای کلان کشور برای توسعه و پیشرفت از مسیر صنعتی شدن تعریف شده است که بدون تجارت عملا صنعتی شدن نیز ممکن نیست.
به گزارش سرمایه فردا، مشکل اساسی ایرانیان (به خصوص قشر نخبه، شامل سیاستمداران و روشنفکران و حتی بخشی از اهل بازار) ، این تلقی است که برای پیشرفت (ترقی یا توسعه) میبایست کشور را به سوی صنعتی شدن پیش برد (با ابزار دولتی). در این نگاه معمولاً نوعی انزجار یا لااقل بدبینی نسبت به تجارت و نسبت به تاجران وجود داشته و دارد. راه پیشرفت کشور توسعه صنعتی در نظر گرفته میشود، که آن هم باید از طریق برنامههای انشا شده و فرموده شده از بالا و از طریق بسط “علم” (یعنی مدرسه ودانشگاه دولتی) تحقق یابد.
چون نگاه غالب اینگونه است، توسعه بازرگانی و تجارت که در عهد ناصرالدینشاه رخ داد در بررسیها و قضاوتهای تاریخی مغفول میماند و نادیده گرفته میشود. در مورد راهآهن تهران-شهر ری در تاریخ عصر ناصری بیشتر سخن گفته شده تا بسط کممانند تجارت که در همان زمان اتفاق افتاد، و آزادی زیاد (اگرچه به هر حال نسبی) که ناصرالدینشاه برای تجارت و بازرگانی قائل بود. در زمان ناصرالدینشاه، طبقه بزرگ و قدرتمندی از تجار و بازرگانان کوچک و بزرگ به وجود آمدند که، خوب یا بد، سرمنشا بسیاری از تحولات بعدی شدند. از زمره این تاجران، میتوان حاجی امین الضرب یا معینالتجار بوشهری را میتوان نام برد.
با آمدن رضاشاه تجارت و بازرگانی، به خصوص در حیطه واردات و صادرات، تقریباً دولتی شد. مگر به صورتی محدود و کوتاه در دهه ۱۳۴۰، آن بسط تجارت که در دوره ناصرالدین شاه شاهد آن بودیم دیگر با آن مقیاس هیچگاه اتفاق نیفتاد (البته وقتی اثرات پیشرفتهای تکنولوژیک و بسط جهانی تجارت در دهههای بعد را در نظر بگیریم و مقایسهمان مقایسهای بر اساس امکانات هر دوره باشد). قصد ما این نیست که از ناصرالدینشاه یک بت و قهرمان جدید ساخته شود. او هم اشتباهات زیادی داشت، ولی شاید بدترین خبط او آن زمانی بود که خلاف روند معمول سلطنتش در امور تجاری، خواست که به سبک حکومت عثمانی تجارت تنباکو را انحصاری کند. این بدترین خبط او هم در عرصه اقتصادی و هم سیاسی بود. اما همین هم در مقایسه با انبوه انحصارات دولتی پسامشروطه (تا همین امروز!) رنگ میبازد.
حقیر و کوچک شمردن تجارت نگاهی بسیاری معیوب است! در حقیقت، نگاهی که توالی (علم/دانشگاه —> صنعت و تکنولوژی —> تجارت) را هدف قرار میگیرد، نگاه معیوبی است که نقاره را از سر گشادش میزند. واقعیت اکثراً برعکس است: تجارت به صنعت میانجامد و صنعت به توسعهی علم. در ثانی، خود تجارت مسبب رفاه مردمان است، آنچنانکه از تجربه دبی و هنگکنگ و سوئیس و خیلی جاهای دیگر آموختهایم (یا حتی از شهرهای بندری خودمان).
در مورد بسط تجارت و بازرگانی در دوره قاجار نیاز به تحقیقات زیادی داریم، و امیدوارم که تحقیقات جدید توسط کسانی دنبال شود که گرایشات چپگرایانه/دولتمحور در زمینه اقتصاد نداشته باشند.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا