کاهش شاخص کل دلاری بورس تهران در سالهای اخیر، همراه با افزایش نرخ ارز، انتظارات سرمایهگذاران را تحتتأثیر قرار داده است. این تغییرات، علاوه بر کاهش مخارج مصرفی، سرمایهگذاری جدید در بازار را نیز محدود کرده و میتواند زمینهساز رکود اقتصادی باشد.
به گزارش سرمایه فردا، میلتون فریدمن، اقتصاددان برجسته آمریکایی، در سال ۱۹۵۷ فرضیه «درآمد دائمی» را مطرح کرد. این نظریه بیان میکند که خانوارها تصمیمات مصرفی خود را نه صرفاً بر اساس درآمد فعلی، بلکه با توجه به انتظارات بلندمدت از درآمد آینده برنامهریزی میکنند. علاوه بر درآمد مورد انتظار، سطح ثروت آینده نیز نقش مهمی در تعیین رفتار مصرفی و سرمایهگذاری خانوارها و حتی بنگاههای اقتصادی ایفا میکند.
در پنج سال اخیر، شاخص کل دلاری بورس تهران روندی نزولی داشته است. از سوی دیگر، ورود منابع مالی به بازار سهام وابستگی بالایی به میزان پسانداز در اقتصاد کشور دارد. افزایش مداوم نرخ ارز، همراه با رشد کند شاخص کل، موجب شده است که سرمایهگذاران بازار سهام، ثروت خود را کاهشیافته تلقی کرده و انتظاراتشان از درآمد و ثروت آینده را تنزل دهند.
بر اساس فرضیه درآمد دائمی، این کاهش انتظارات منجر به کاهش مخارج مصرفی و سرمایهگذاری جدید در بازار شده است. شاخصهایی همچون میزان منابع ورودی به بازار، ارزش معاملات روزانه، نسبت حجم معاملات به ارزش کل بازار، و مقایسه ارزش معاملات سهام با نمادهای کالایی، این روند را تأیید میکنند. در نتیجه، بخش بزرگی از سهامداران معتقدند که سرمایه آنها نسبت به پنج سال گذشته افت چشمگیری داشته است—موضوعی که در بسیاری از بخشهای اقتصادی نیز مشاهده میشود. این احساس کاهش ثروت، الگوی مصرف و مخارج سرمایهای خانوارها را تحت تأثیر قرار داده و میتواند محرک رکود اقتصادی و کاهش اشتغال باشد.
اختلاف قابلتوجه میان بازده شاخص کل بورس و بازده دلار در سالهای اخیر، بسیاری از فعالان بازار را نسبت به کارایی سرمایهگذاری در بورس دچار تردید کرده است. در نهایت، ترمیم انتظارات سرمایهگذاران بورس تهران وابسته به بهبود شاخصهای کلان اقتصادی و چشمانداز مثبت بازار خواهد بود.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا