در شرایطی که اقتصاد ایران با ناترازیهای مزمن، سیاستهای پولی انقباضی و جهشهای احتمالی نرخ ارز دستوپنجه نرم میکند، بازار سرمایه به نقطهای رسیده که نه میشکند، بلکه آرامآرام خمیده میشود. گفتوگوی صریح با مهدی دلبری، مدیرعامل سبدگردان هیوا، نشان میدهد که سکوت نهادهای مالی، بیعملی سیاستگذاران و واگذاری نقش بازار به ابزارهای موازی، هزینههایی دارد که دیر یا زود گریبانگیر کل اقتصاد خواهد شد. این گزارش، دعوتی است به بازتعریف منافع جمعی، جریانسازی کارشناسی و تصمیمگیری جسورانه پیش از آنکه دیر شود.
در سطح داخلی، وزیر اقتصاد با صراحت از ناکارآمدی سیاستهای ارزی سخن گفته و بر ضرورت تکنرخی شدن ارز تأکید کرده است. با این حال، چالشهای اجرایی این سیاست همچنان پابرجاست—بهویژه در شرایطی که فاصله میان نرخ ارز توافقی و آزاد به ۳۵ درصد رسیده و معیشت مردم تحت فشار قرار دارد.
در حوزه سیاست پولی، بانک مرکزی با اجرای سیاستهای انقباضی، بیش از ۴۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی را از بازار جمعآوری کرده است. این اقدام، نرخهای تأمین مالی را به بالای ۴۵ درصد رسانده و عملاً فضای سرمایهگذاری را محدود کرده است. در بورس کالا نیز معاملات عمدتاً بر پایه قیمتهای پایه انجام شده و رقابت در گروه سیمان نسبت به هفته گذشته کاهش یافته است.
بازار سرمایه ایران با افت شاخصها، کاهش شدید ارزش معاملات و سایه سنگین سیاستهای پولی انقباضی، به یکی از ضعیفترین دورههای خود رسیده است. در گفتوگویی با مهدی دلبری، مدیرعامل شرکت سبدگردان هیرا، وضعیت فعلی بازار، چالشهای نرخ بهره، سیاستهای ارزی و تأثیر متغیرهای سیاسی داخلی و خارجی بر چشمانداز سرمایهگذاری بررسی شد.
در گفتوگویی با مهدی دلبری، تحلیلگر بازار سرمایه، او تأکید کرد که وضعیت فعلی بازار نیازی به توضیح ندارد؛ چرا که دادهها بهوضوح از بحران حکایت دارند. به گفته او، بازدهی دلاری بازار سرمایه در سال جاری حدود ۳۶ درصد منفی بوده و از نظر تاریخی، چهارمین عقبماندگی دلاری در ۲۵ سال گذشته رقم خورده است—در کنار سالهای ۱۳۹۹، ۱۳۹۷ و ۱۳۹۱.
دلبری با اشاره به تثبیت عجیب نرخ بهره، توضیح داد که برخلاف گذشته که سیاستگذاران پولی واکنشهایی نشان میدادند، اکنون نرخ بهره در سطحی بسیار بالا ثابت مانده است. اوراق شهرداری با نرخهایی بین ۴۳ تا ۴۵ درصد معامله میشوند و تنها ابزار جذاب برای ورود پول، صندوقهای درآمد ثابت هستند.
او با تأکید بر اینکه همواره مدافع بازار سرمایه بوده، گفت که در شرایط فعلی، نمیتوان چشمانداز روشنی برای بازار ترسیم کرد. حاشیه سود شرکتها در پایینترین سطح تاریخی قرار دارد و مجموعهای از متغیرهای اقتصادی، سیاسی و پولی، فضای سرمایهگذاری را به شدت محدود کردهاند.
در پایان، دلبری هشدار داد که بدون اصلاحات ساختاری، کاهش نرخ بهره و بازنگری در سیاستهای ارزی، بازار سرمایه نمیتواند از این وضعیت خارج شود. او تأکید کرد که برای عبور از این بحران، نیازمند تصمیمگیریهای جسورانه، شفافیت در سیاستگذاری و اعتمادسازی در میان فعالان اقتصادی هستیم.
دلبری با اشاره به وضعیت فعلی بازار، آن را «جهنمی» توصیف کرد که دیگر جایی برای سقوط ندارد، اما برای حرکت نیازمند انرژی و اصلاحات جدی است. او تأکید کرد که در کوتاهمدت، تنها راهکار مؤثر برای تحریک بازار، اصلاح نرخ ارز است. به گفته او، با ایجاد فاصلهای منطقی میان نرخ ارز و سود شرکتهای تولیدی، میتوان جریان نقدینگی ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار میلیارد تومانی را وارد بازار کرد—اما ناترازیهای گسترده دولت در حوزههایی مانند گندم، حقوق بازنشستگان و یارانهها، مانع از تحقق این هدف شدهاند.
او همچنین به انتقاد از وعدههای ورود پول به بازار پرداخت و گفت که از ابتدا مشخص بود رقمهایی مانند ۳۰ یا ۴۰ هزار میلیارد تومان، دردی از بازار دوا نمیکنند. تجربه تاریخی نشان داده که ریزشهای بالای ۲۰ درصد، نشانه بحران هستند و این بار، بازار با سرعتی بیسابقه دچار افت شده است. به گفته دلبری، اگر قرار است بازار جمع شود، باید منابعی در سطح «همت» وارد شود، نه وعدههای محدود و غیرواقعی.
در ادامه، او به نقد سیاستگذاریهای نادرست در حوزههای مختلف پرداخت. از ترافیک سنگین تهران گرفته تا بحران آب و برق، همه نشاندهنده ناکارآمدی تصمیمات کلان هستند. او تأکید کرد که بازار سرمایه، برخلاف تصور برخی، مغفول واقع شده و با پرداختن بیش از حد به مشکلات آن، گاهی تصویر ضعیفتری از واقعیت ارائه میشود. در حالیکه بازارهایی مانند مسکن و خودرو همچنان فعالاند، بازار سرمایه نیازمند بازتعریف نقش و جایگاه خود در اقتصاد ملی است.
دلبری با اشاره به تجربه تلخ سال ۱۳۹۹، هشدار داد که تکرار اشتباهات گذشته، از جمله دخالتهای ساختاری مانند اجبار صندوقها به خرید سهام، میتواند منجر به انتقال منافع و فساد شود. او تأکید کرد که ابزارهای مالی باید بهدرستی تفکیک شوند و سیاستگذار نباید همه چیز را با هم قاطی کند. به گفته او، بازار سرمایه در حال حاضر ارزان است، نه گران، و حاشیه سود شرکتها به پایینترین سطح تاریخی رسیده است.
او همچنین به نقد عملکرد صندوق توسعه و تثبیت بازار پرداخت و گفت که از ابتدا، مسیر اشتباهی در تخصیص منابع طی شده است. بهجای تمرکز بر سیاستهای پولی، نرخ بهره و ناترازیها، انرژی صرف اقدامات سطحی شده که تأثیر چندانی بر بهبود بازار نداشتهاند. ناترازی انرژی، بهویژه در حوزه برق، موجب زیانهای سنگین برای شرکتهای تولیدی شده و اصلاح آن میتوانست مسیر متفاوتی برای بازار رقم بزند.
مهدی دلبری، مدیرعامل شرکت سبدگردان هیرا، وضعیت بحرانی بازار سرمایه ایران از منظر سیاستگذاری، ساختارهای اقتصادی و رفتارهای نهادی مورد بررسی قرار گرفت. او با اشاره به تکرار اشتباهات گذشته، تأکید کرد که بدون اصلاحات بنیادین در سیاستهای پولی، ارزی و انرژی، بازار سرمایه نمیتواند از وضعیت رکودی فعلی خارج شود. این گفتوگو، دعوتی جدی به بازنگری در مسیر تصمیمسازی اقتصادی کشور است.
در بخش دیگری از گفتوگو، دلبری به ضعف دیالوگ میان کارشناسان و سیاستگذاران اشاره کرد. او گفت که نهادهای ناظر، وزارت اقتصاد، بورس و کانونها نتوانستهاند صدای کارشناسان را به گوش تصمیمگیرندگان برسانند. در حالیکه صندوقهای سرمایهگذاری عمدتاً به تبلیغ داراییهای فیکس و طلا مشغولاند، لاین اصلی بازار—یعنی صنایع تولیدی—فراموش شدهاند.
او پیشنهاد کرد که باید نسخهای موفق از بورسهای جهانی را کپیبرداری کرد و از پرداختن به موضوعاتی مانند دام نوسان، حجم مبنا و ابطال معاملات پرهیز کرد. به گفته او، آدرسهای غلط، با تریبونهای قدرتمند، بهراحتی به مجلس، دولت و قوه قضاییه میرسند، در حالیکه صدای کارشناسان واقعی خاموش مانده است.
در پایان، دلبری به نقد پیشنهاد خرید سهام توسط صندوقهای درآمد ثابت پرداخت و گفت که تجربه سال ۱۳۹۹ نشان داده این اقدام نهتنها مانع ریزش بازار نشده، بلکه منجر به انتقال منافع و فساد شده است. او تأکید کرد که سرمایهگذارانی که ریسک کردهاند، باید مسئولیت سود و زیان خود را بپذیرند، و دولت نباید با ابزارهای مالی، از جیب سهامداران هزینه کند.
این گفتوگو، نهتنها بازتابی از وضعیت بحرانی بازار سرمایه، بلکه دعوتی جدی به بازنگری در سیاستگذاری اقتصادی کشور است. بدون اصلاحات ساختاری، شفافیت در تصمیمگیری و بازگشت به منطق اقتصادی، بازار سرمایه نمیتواند از این وضعیت خارج شود.
دلبری با اشاره به وضعیت فعلی اقتصاد کشور، از وقوع یک «جامپ دلاری» قریبالوقوع سخن گفت و تأکید کرد که در چنین شرایطی، خرید سهام با ادبیات ریسکی فعلی، توجیهپذیر نیست. آمارها نشان میدهند که در دورهای شامل سه هفته پیش از جنگ و هشت هفته پس از آن، خروج پول از بازار دو برابر شده و ورود سرمایه به صندوقهای درآمد ثابت و طلا افزایش یافته است. در مقابل، صندوقهای سهامی با خروج مستمر سرمایه مواجهاند.
او با انتقاد از رشد بیرویه صندوقهای فیکس و طلا، گفت که این ابزارها به لاین اصلی بازار تبدیل شدهاند، در حالیکه باید نقش مکمل داشته باشند. به گفته دلبری، برخی از صندوقهای درآمد ثابت که سودهای بالا ارائه میدهند، سرمایههای خود را در بانکهای پرریسک و خاص سپردهگذاری کردهاند—بدون آنکه نظارت دقیقی بر محل سپردهگذاری و منافع جابهجا شده وجود داشته باشد.
او پیشنهاد کرد که سازمان بورس باید سقف مشخصی برای رشد این ابزارها تعیین کند و از تبدیل آنها به رقیب اصلی بازار سرمایه جلوگیری کند. به گفته او، رقابت میان صندوقها برای ارائه سودهای ۳۵ تا ۳۶ درصدی، نهتنها اشتباه است، بلکه موجب انحراف سرمایهگذاری از مسیر تولید و سهام شده است.
مهدی دلبری، مدیرعامل شرکت سبدگردان هیرا، ابعاد پنهان بحران بازار سرمایه ایران از منظر ساختارهای ذینفعانه، رفتار نهادهای مالی و ضعف سیاستگذاری مورد بررسی قرار گرفت. او با اشاره به رشد بیرویه صندوقهای درآمد ثابت و طلا، هشدار داد که بازار سرمایه در حال واگذاری نقش اصلی خود به ابزارهای موازی است و بدون بازتعریف منافع جمعی، جریانسازی کارشناسی و اصلاح صورتهای مالی، نمیتوان به آیندهای روشن امیدوار بود.
در ادامه، دلبری به تناقض میان سیاستهای پولی انقباضی و پیشبینی افزایش نرخ دلار اشاره کرد. او توضیح داد که با وجود نرخ بهره بالا، پمپاژ پول و ناترازیهای گسترده دولت، احتمال رشد نرخ ارز همچنان وجود دارد. به گفته او، ابزارهای سرمایهگذاری در شرایط فعلی محدود شدهاند و تنها نرخ بهره و دلار، جذابیت نسبی دارند.
او همچنین به ضعف نهادهای مالی در پیگیری حقوق خود اشاره کرد و گفت که با وجود منابع گسترده، هیچیک از مدیران دارایی حاضر نیستند برای اصلاح نرخ خوراک یا سیاستهای ارزی، اقدام حقوقی انجام دهند. ترس از برخوردهای سیاسی و نگرانی از تخلفات گذشته، موجب شده که نهادهای مالی به «سایه عافیت» پناه ببرند و از مسئولیت اجتماعی خود در دفاع از منافع بازار شانه خالی کنند.
دلبری تأکید کرد که اقتصاد ایران، اقتصادی ذینفعانه است و در چنین ساختاری، تنها با تعریف منافع جمعی، جریانسازی کارشناسی و اقدام هماهنگ نهادهای مالی میتوان مسیر اصلاح را آغاز کرد. او با اشاره به تجربههای گذشته، از جمله ورود سیمان به بورس کالا و اصلاح نرخ خوراک پتروشیمی، گفت که بدون حضور مدیران عامل شرکتها و حمایت سازمان بورس، هیچ اصلاحی پایدار نخواهد بود.
در پایان، او هشدار داد که صورتهای مالی نهادهای مالی، بهویژه سبدگردانها، در سال جاری با رشد غیرواقعی مواجه خواهند شد—رشدهایی که عمدتاً ناشی از فعالیت در بازار طلا، درآمدهای بازارگردانی و تعهدپذیری در اوراق با نرخهای بالا هستند. این رشد، نهتنها پایدار نیست، بلکه نشاندهنده واگرایی نهادهای مالی از مأموریت اصلی خود در حمایت از بازار سرمایه است.
دلبری پیشنهاد کرد که ابزارهای رقیب بازار، مانند صندوقهای طلا و درآمد ثابت، باید تحت نظارت دقیقتری قرار گیرند و نهادهای مالی باید به جای تمرکز بر سودهای کوتاهمدت، به اصلاح ساختارهای کلان، پیگیری حقوق قانونی و بازگشت به مأموریت تولید و سهامداری توجه کنند.
دلبری با اشاره به وضعیت رکودی در صنعت کارگزاری و سبدگردانی، گفت که با وجود کاهش سودآوری، همچنان تقاضا برای اخذ مجوز و ورود به این حوزهها بالاست. او این تناقض را نشانهای از سیاستگذاری اشتباه دانست و افزود که اعطای مجوز به مشتریان بزرگ، مانند فولاد مبارکه و خلیج فارس، موجب دولتی شدن صنعت مالی شده است—صنعتی که پیشتر در اختیار بخش خصوصی بود.
او با نقد عملکرد نسل جدید سیاستگذاران، تأکید کرد که مشکل اصلی، نبود دیالوگ و تولید محتوای سیاستگذارانه است. به گفته دلبری، کارشناسان بازار سرمایه باید به جای تکرار حرفهای کلی، پالیسیپیپرهای دقیق تهیه کنند و با جریانسازی هدفمند، صدای خود را به گوش تصمیمگیرندگان برسانند. او هشدار داد که عدم تصمیمگیری، خود نوعی تصمیم اشتباه است و تعویق بحرانها، تنها هزینهها را افزایش میدهد.
در واپسین بخش گفتوگوی تحلیلی با مهدی دلبری، مدیرعامل سبدگردان هیوا، از بحرانهای ساختاری بازار سرمایه، ضعف تصمیمگیری در سیاستگذاری اقتصادی، و سکوت نهادهای مالی پردهبرداری شد. او با تأکید بر اینکه اقتصاد ایران در حال خمیده شدن است، نه شکستن، هشدار داد که تعویق تصمیمات حیاتی، بازار را به نقطهای رسانده که تنها با اصلاحات جسورانه و جریانسازی جمعی میتوان مسیر سقوط را متوقف کرد.
در ادامه، دلبری به ناترازیهای گسترده در اقتصاد ایران اشاره کرد—از نرخ ارز و انرژی گرفته تا تسهیلات بانکی و قیمتگذاری کالاها. او گفت که اگر تصمیمات سخت امروز گرفته نشوند، فردا با هزینههای سنگینتری مواجه خواهیم شد. بهعنوان نمونه، تصمیمگیری درباره قیمت بنزین یا برق، اگر پنج سال پیش انجام میشد، بار مالی کمتری برای کشور داشت.
او همچنین به ضعف ارتباط میان سهامداران و مدیران شرکتها اشاره کرد و گفت که در بسیاری از مجامع، دغدغهها به مسائل غیرمرتبط مانند باشگاههای ورزشی یا نیروگاهها منحرف شدهاند. دیالوگ میان سهامدار و مدیر، میان بازار و سازمان بورس، و میان فعالان اقتصادی و وزارت اقتصاد، عملاً از بین رفته است.
دلبری تأکید کرد که بازار سرمایه بهشدت ارزان شده، اما با حاشیه سود ۱۱ تا ۱۲ درصدی، انرژی لازم برای رشد ندارد. او پیشبینی کرد که تنها با جهش نرخ دلار، بازار سهام ممکن است خود را پرایس کند، اما این رشد، اگر با سودآوری واقعی همراه نباشد، پایدار نخواهد بود.
در پایان، او هشدار داد که اقتصاد ایران، مانند شیشه نمیشکند، بلکه خمیده میشود. بازار سرمایه نیز در مسیر خمیدگی قرار دارد—مسیر نزولیای که اگرچه آرام است، اما بدون اصلاحات، به نقطهای غیرقابل بازگشت خواهد رسید. سکوت نهادهای مالی، بیعملی مدیران دارایی، و بیتفاوتی سیاستگذاران، همگی هزینههایی دارند که دیر یا زود، بازار و اقتصاد کشور را متأثر خواهند کرد.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا