تحلیل چالش‌های دولت و بازار با اقتصاد رفتاری

تحلیل چالش‌های دولت و بازار با اقتصاد رفتاری

اقتصاد رفتاری با تاکید بر انحرافات شناختی انسان، چالش‌های دولت و بازار را تحلیل می‌کند، اما در نقد دولت قیم‌ماب و دفاع از آزادی، به نتایج ملموس نمی‌رسد. از منظر هایک و میزس، محدودیت‌های شناختی انسان‌ها نشان‌دهنده اهمیت آزادی و رقابت هستند، نه دلیل موجهی برای قیم‌مابی دولت. فرایند کشف خطا و یادگیری تدریجی در آزادی حاصل از رقابت، نقشی کلیدی در پیشرفت اجتماعی ایفا می‌کند. این دیدگاه، دولت را به چالش می‌کشد و ناکارآمدی ناشی از انحرافات رفتاری و شناختی را در مقیاس گسترده‌تر نشان می‌دهد.

 

به گزارش سرمایه فردا، اقتصاد نئوکلاسیک به‌عنوان یک مدل توصیفی برای پیش‌بینی اقتصادی شناخته می‌شود، اما از منظر فلسفه سیاسی ارزش چندانی ندارد. در مقابل، دفاع از آزادی، برخلاف ادعاهای اقتصاد رفتاری، به دلیل جایز الخطا بودن انسان‌ها و محدودیت‌های شناختی آن‌ها اهمیت پیدا می‌کند. این نقص‌ها و محدودیت‌ها نشان می‌دهند که فرآیند آزادی و رقابت، به‌جای قیم‌مابی، راه‌حل مناسبی برای مواجهه با چالش‌های انسانی است.

اقتصاد رفتاری، گرچه در نقد نئوکلاسیک خود را موفق نشان می‌دهد، اما در برابر نقدهای اتریشی‌ها به دولت و قیم‌مابی، به‌ویژه نقدهای هایک و میزس، شکست می‌خورد. هایک معتقد است که رقابت به دلیل نقص دانش و محدودیت‌های شناختی انسان‌ها ضروری است. مدل رقابت کامل که فرض دانش عام برای همه را در نظر می‌گیرد، پیش‌فرض‌های رقابت را حذف کرده و اهمیت آزادی و رقابت را نادیده می‌گیرد. رقابت به انسان‌ها امکان می‌دهد که در فرآیند یادگیری تدریجی و کشف خطا، اهداف و ارزش‌های خود را بهبود بخشند.

اقتصاد رفتاری

اقتصاد رفتاری با تمرکز بر انحرافات شناختی

در این میان، اقتصاد رفتاری با تمرکز بر انحرافات شناختی و رفتاری انسان‌ها، ضعف‌های بیشتری در تحلیل خود نشان می‌دهد. اگر انسان واقعی اقتصاد رفتاری را جایگزین انسان فرضی نئوکلاسیک کنیم، نتایج حتی بدتر خواهد شد. این انسان واقعی، به دلیل انحرافات شناختی، نه تنها شناخت درستی از ترجیحات جامعه ندارد، بلکه راه‌حل‌های انتخابی او نیز دچار خطاهای شدید می‌شود. این انحرافات در فرآیند تصمیم‌گیری و اجرای تصمیمات نیز تأثیرگذار هستند و باعث کژکارکردی دولت می‌شوند.

مثال‌هایی مانند اثر حاله، که قیافه ظاهری فرد سبب انحراف در قضاوت می‌شود، نشان می‌دهند که این انحرافات در دولت به دلیل عدم تنبیه خطاها و نبود انگیزه برای یادگیری، پیامدهای مخرب‌تری نسبت به شرکت‌ها دارند. در شرکت‌ها، خطاها به دلیل امکان ورشکستگی تنبیه می‌شوند و انگیزه برای کاهش خطا و یادگیری وجود دارد، اما در دولت چنین نیست.

در نهایت، اقتصاد رفتاری در تحلیل خود از شکست دولت، حتی به قوت ابزارهای نئوکلاسیک نمی‌رسد. نئوکلاسیک نشان می‌دهد که انسان حداکثرکننده سود در دولت مخرب است، در حالی که در بازار مولد عمل می‌کند. اگر انسان واقعی اقتصاد رفتاری با انحرافات شناختی جایگزین شود، این تخریب‌ها تشدید خواهند شد. بنابراین، آزادی و رقابت، به‌عنوان فرآیندهایی پویا و تجدیدپذیر، راه‌حل مناسبی برای مواجهه با محدودیت‌های انسانی و نقص‌های شناختی هستند. این فرآیندها به کشف خطا، یادگیری تدریجی، و بهره‌گیری از دانش‌های کارآمد جامعه کمک می‌کنند و اهمیت آن‌ها در برابر قیم‌مابی دولت برجسته می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *