غرب در استراتژیهای ژئوپلیتیکی علیه ایران بحثهایی پیرامون استفاده از اختلافات داخلی ایران، بهویژه حمایت از اقلیتهای قومی را مطرح کرده اند.
به گزارش سرمایه فردا، چندین اندیشکده و تحلیلگر، بهویژه در ایالات متحده و کشورهای غربی، ایدهٔ احتمالی تجزیه یا «بالکانیزه شدن» را بهعنوان بخشی از استراتژیهای ژئوپلیتیکی علیه ایران
مورد بررسی قرار دادهاند. هرچند این بحثها لزوماً منعکسکننده سیاستهای رسمی یا اجماع نیست. برخی این ایده را بهعنوان یک سناریوی فرضی یا حتی نتیجهای مطلوب برای تضعیف نفوذ منطقهای ایران مطرح کردهاند. در ادامه به چند مورد از نهادها و تحلیلگران کلیدی که به این موضوع پرداختهاند، اشاره میشود:
مؤسسه رند گزارشهایی از استراتژیهای ژئوپلیتیکی علیه ایران
منتشر کرده است که به بررسی آسیبپذیریهای احتمالی استراتژیهای ژئوپلیتیکی علیه ایران از جمله تنوع قومی و فرقهای آن، میپردازد. هرچند رند صراحتاً خواستار بالکانیزه شدن ایران نشده، برخی از گزارشهای آن پیامدهای احتمالی ناآرامیهای قومی یا منطقهگرایی در داخل ایران را بررسی کردهاند. این مطالعات معمولاً بر استراتژیهای مهار ایران تمرکز دارند و نه تجزیه آن.
در سال ۲۰۰۹، مؤسسه بروکینگز گزارشی با عنوان کدام مسیر به سوی ایران؟ استراتژیهای ژئوپلیتیکی علیه ایران را منتشر کرد که استراتژیهای مختلفی را که ایالات متحده میتواند علیه ایران بهکار گیرد، از جمله مداخله نظامی، تحریمها و حمایت از گروههای مخالف داخلی، بررسی کرد. هرچند این گزارش صراحتاً از بالکانیزه شدن حمایت نمیکند، اما بحثهایی پیرامون استفاده از اختلافات داخلی ایران، بهویژه حمایت از اقلیتهای قومی مانند کردها و بلوچها، برای تضعیف حکومت مطرح کرده است.
بنیاد دفاع از دموکراسیها موضعی سختگیرانه علیه ایران دارد و اغلب به آسیبپذیریهای داخلی ایران، از جمله تنشهای قومی و جنبشهای جداییطلب پرداخته است. برخی از تحلیلگران مرتبط با این بنیاد گمانهزنی کردهاند که حمایت از اقلیتهای قومی در ایران میتواند بهعنوان یک استراتژی برای فشار بر دولت ایران بهکار رود، هرچند این موضوع بهطور مستقیم به معنای درخواست برای تجزیه نیست.
شورای آتلانتیک نیز سناریوهایی را که در آن ناآرامیهای داخلی ایران میتواند با فشارهای خارجی تشدید شود، بررسی کرده است. برخی از بحثها به نقش اقلیتهای قومی در بیثبات کردن ایران پرداختهاند. هرچند این ایدهها معمولاً بخشی از بحثهای گستردهتر درباره تغییر رژیم یا تضعیف نفوذ ایران در منطقه است.
مرکز CSIS نیز پویاییهای داخلی ایران، از جمله تنشهای قومی را مورد بررسی قرار داده است. در حالی که این مرکز بهطور مستقیم خواستار بالکانیزه شدن ایران نیست، گزارشهای آن گاهی به این مسئله پرداختهاند که چگونه تنوع قومی ایران میتواند در زمان بحرانهای داخلی، چالشهایی برای ثبات حکومت ایجاد کند.
برخی از تحلیلگران و نویسندگان نئومحافظهکار، مانند مایکل لدین و دیگران که با سازمانهایی مانند مؤسسه امریکن اینترپرایز (AEI) مرتبط هستند، پیشنهاد کردهاند که اختلافات قومی و مذهبی داخلی ایران میتواند برای تضعیف یا حتی تجزیه کشور مورد استفاده قرار گیرد. این پیشنهادات معمولاً در چارچوب تغییر رژیم و مقابله با نفوذ ایران در خاورمیانه مطرح میشود.
برخی از تحلیلگران اسرائیلی نیز ایده تضعیف ایران از طریق بهرهبرداری از اختلافات داخلی آن را مطرح کردهاند. برای مثال، در برخی محافل دفاعی اسرائیل و اندیشکدههای مرتبط بحثهایی درباره حمایت از جنبشهای جداییطلب در میان اقلیتهای قومی ایران بهعنوان بخشی از استراتژی گستردهتر مقابله با نفوذ ایران در منطقه مطرح شده است.
در حالی که این اندیشکدهها ممکن است به آسیبپذیریهای ناشی از تنوع قومی ایران پرداخته باشند، بیشتر آنها صراحتاً خواستار بالکانیزه شدن ایران بهعنوان یک هدف مورد نظر نیستند. این بحثها معمولاً بخشی از تحلیلهای گستردهتر درباره ثبات حکومت و سیاست خارجی هستند و لزوماً بهعنوان توصیههای قطعی برای سیاستهای ایالات متحده یا غرب مطرح نمیشوند. با این حال، آنها به تنشهای قومی، سیاسی و اقتصادی داخلی بهعنوان عواملی که ممکن است حکومت مرکزی را تضعیف کند، پرداختهاند، بهویژه در زمینه استراتژیهای سیاست خارجی.
ایده بالکانیزه شدن بسیار حساس است و سعی میشود چندان رسانهای نشود، زیرا بسیاری از ایرانیان چنین بحثهایی را بهعنوان تلاشهایی برای دخالت خارجی یا تضعیف تمامیت ارضی کشورشان میدانند.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا