پایگاه خبری سرمایه فردا

پرونده قتل مادربزرگ ۶۵ ساله و پسر جوانش در محله خزانه تهران، بار دیگر نشان داد که اختلافات مالی و کینه‌های قدیمی در خانواده می‌تواند به فاجعه‌ای مرگبار ختم شود؛ جایی که یک درگیری ساده بر سر ارثیه، به قتل و زخمی شدن چند عضو خانواده انجامید.

بامداد ۲۹ تیرماه ۱۴۰۳ صدای تیراندازی در یکی از محله‌های حومه تهران، پایانی خونین بر یک درگیری شبانه گذاشت. سهیل، جوانی که پس از شرکت در جشن عروسی با فرشاد و خانواده‌اش وارد نزاع شد، بر اثر شلیک گلوله جان باخت. تحقیقات نشان داد پدر فرشاد در جریان درگیری مسلحانه دست به تیراندازی زده و به عنوان متهم ردیف اول در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد؛ پرونده‌ای که هشت متهم در آن حضور دارند و اکنون در انتظار رأی قضات است.

حادثه‌ای که در ابتدا به‌عنوان یک آتش‌سوزی خانگی گزارش شد، خیلی زود رنگ جنایی به خود گرفت. شعله‌های آتش در یک خانه تیمی در شرق تهران، جان زنی ۳۹ ساله را گرفت و مردی جوان را روانه بیمارستان کرد. تحقیقات نشان داد این حادثه نه یک اتفاق، بلکه نتیجه تهدیدی مرگبار با بنزین بود که به قتل عمدی انجامید.

درگیری خونین میان دو گروه از اتباع خارجی در یکی از بوستان‌های باقرشهر، شب شانزدهم آبان‌ماه را به صحنه‌ای پرهیاهو و هولناک بدل کرد. حادثه‌ای که با قتل یک جوان پایان یافت و در کمتر از چند ساعت، با عملیات گسترده پلیس، تمامی عاملان آن بازداشت شدند.

راز مرگ مشکوک کودک دو ساله‌ای که در یکی از بیمارستان‌های جنوب تهران جان باخته بود، با گزارش پزشکی قانونی و اعترافات نامادری‌اش فاش شد. زن جوان مدعی است تنها قصد داشته با چند قطره متادون، کودک را آرام کند؛ اما این تصمیم بی‌احتیاط، به مرگی خاموش و دردناک انجامید.

در سه پرونده جنایی که طی یک سال گذشته در تهران و شهریار رخ داد، ردپای خشم پنهان، روابط پیچیده و تصمیم‌های مرگبار به وضوح دیده می‌شود. از دامادی که برای ارث مادرزنش را به قتل رساند، تا دوستی کاری که به درگیری خونین ختم شد، و رابطه‌ای پنهان که با خودکشی مظنون در زندان، عدالت را در ابهام فرو برد

دو جنایت در دو نقطه متفاوت تهران یکی در برج‌های زعفرانیه، دیگری در اتاق آی‌تی فرودگاه امام—در فاصله‌ای کوتاه از هم رخ دادند. هر دو پرونده، در ظاهر قتل‌هایی خانوادگی یا شغلی‌اند، اما در لایه‌های زیرین، نشانه‌هایی از فروپاشی روانی، بی‌پناهی ساختاری و خشمی انباشته را آشکار می‌کنند. این گزارش، روایتی است از دو مرگ، دو دادگاه، و یک پرسش مشترک: آیا جامعه می‌تواند پیش از رسیدن به مرز جنایت، صدای بحران را بشنود؟

پرونده قتل مردی عطار در شب عید نوروز، با ادعای دفاع از خود توسط متهم اصلی، حالا در دادگاه کیفری تهران به نقطه‌ای حساس رسیده است. درگیری قدیمی میان دو مغازه‌دار، به نزاعی خونین ختم شد که یکی از آن‌ها جان خود را از دست داد و دیگری با اتهام قتل عمدی روبه‌رو شد.

دو قتل، دو خانه خاموش، و دو روایت از خشونتی که در سکوت رخ داد؛ یکی با سابقه‌ای تاریک و انکارهای مکرر، دیگری با اعترافی دیرهنگام و انگیزه‌ای مبهم. آنچه در این دو پرونده تکرار می‌شود، نه فقط مرگ، بلکه پرسش‌هایی است درباره عدالت، اعتماد، و زخم‌هایی که در دل خانواده‌ها و حافظه اجتماعی باقی می‌مانند.