پایگاه خبری سرمایه فردا

ماجرای درگیری یک جوان افغان با مسعود، جوان ایرانی در جنوب تهران، از یک اعتراض ساده به مصرف مواد مخدر در ملاعام آغاز شد و در نهایت به قتل مسعود با ضربه چاقو انجامید؛ پرونده‌ای که پس از صدور حکم قصاص و درخواست اعاده دادرسی، بار دیگر در دادگاه کیفری تهران مورد بررسی قرار گرفت.

پرونده قتل جوان افغانستانی به نام حمید در خیابان مولوی تهران، از همان ابتدا با روایت‌های متناقض و شهادت‌های متعدد همراه شد. درگیری ساده‌ای که بر سر یک جارو آغاز شد، به نزاعی دسته‌جمعی کشیده شد و در نهایت با ضربه چاقو به قتل حمید انجامید. متهمان پس از چند روز فرار در سراوان دستگیر شدند و اکنون در دادگاه کیفری تهران، هر یک با دفاعیات متفاوت تلاش می‌کنند نقش خود را در این جنایت انکار کنند.

پرونده جنایی خیابان بعثت تهران، پرده از ماجرای تکان‌دهنده‌ای برداشت؛ زن ۳۶ ساله‌ای که به دلیل اختلافات خانوادگی و مشاجرات مداوم با شوهرش، با پرداخت ۵۰ میلیون تومان پیش‌پرداخت به دوست ۱۹ ساله‌اش، نقشه قتل همسر را طراحی و اجرا کرد. صحنه‌سازی اولیه او برای پنهان کردن حقیقت، خیلی زود با کشف شواهد پلیسی و بررسی‌های جنایی برملا شد و اکنون هر دو متهم در برابر قانون قرار گرفته‌اند.

صبح دهم آذر، پیکر بی‌جان رضا میرزایی، همسر مرضیه یونسی ـ سرپرست تعزیرات حکومتی استان همدان ـ در خانه خانوادگی کشف شد. قتلی که به دست پسر ۲۸ ساله خانواده و در حمایت از مادر رخ داد، بار دیگر مسئله خشونت خانگی و پیامدهای پنهان آن را به صدر بحث‌های اجتماعی و حقوقی کشاند.

بوی تعفن از خانه‌ای در یکی از برج‌های پرند، راز هولناکی را آشکار کرد؛ پدری ۴۵ ساله که پس از قتل دو فرزند خردسالش، به زندگی خود نیز پایان داد. پرونده‌ای که با شوک همسایه‌ها آغاز شد، با اشک‌های مادر داغدار ادامه یافت و در نهایت به دادگاه کشیده شد تا درباره دیه قربانیان تصمیم‌گیری شود.

حادثه‌ای که با شعله‌های مهیب نیمه‌شب آغاز شد، به یکی از پیچیده‌ترین پرونده‌های جنایی تهران بدل شد؛ قتل همایون در خانه‌اش در محله نامجو، با اعترافات اولیه و سپس انکارهای متهم، خانواده‌ای را داغدار کرد و دادگاه را در برابر پرسشی دشوار قرار داد: قصاص یا پذیرش دفاعیات متهم؟

دو پرونده قتل در قهوه‌خانه‌های تهران، یکی با انگیزه ناموسی و دیگری در پی انتقام‌جویی گروهی، نشان می‌دهد که چگونه اختلافات شخصی و خصومت‌های قدیمی می‌توانند به فجایع خونین بدل شوند؛ پرونده‌هایی که مسیر قضایی و پلیسی متفاوتی را طی کردند اما در نهایت یک واقعیت مشترک را آشکار ساختند: خشونت در سایه بی‌اعتمادی و نبود سازوکار حل اختلاف، به مرگ ختم می‌شود.

پرونده تیراندازی مرگبار در یکی از باغ‌های اطراف رباط کریم که به کشته شدن مردی به نام بهروز انجامید، پس از تحقیقات گسترده و محاکمه نگهبان باغ، ابعاد تازه‌ای پیدا کرد. مقتول خود پیش‌تر به اتهام قتل تحت تعقیب بود و نگهبان باغ مدعی شد تنها برای دفاع از جان خود و اموال باغ دست به تیراندازی زده است.

ستاره حیدری و مرضیه آلبوغیش، دو دختر آبادانی، در فاصله‌ای کمتر از دو ماه در نقطه‌ای مشترک از شهر ناپدید شدند؛ پارک شاپور، جایی که دوربین‌های مداربسته خاموش‌اند و هیچ رد و نشانی از آن‌ها باقی نمانده است. خانواده‌هایشان هر روز در انتظار خبری تازه‌اند، اما تاکنون هیچ سرنخی از سرنوشت این دو دختر به دست نیامده و فرضیه‌های مختلف از آدم‌ربایی تا ارتباط پرونده‌ها همچنان در هاله‌ای از ابهام باقی مانده است