در روزهای گذشته درباره اخلاق و سیاست در کنش نیروهای فلسطینی و واکنش اسرائیل در قبال آن، بحث های زیادی پیرامون این رخداد در محافل سیاسی جاری شده است.
به گزارش سرمایه فردا، در روزهای گذشته و پس از کنش نیروهای فلسطینی و واکنش اسرائیل در قبال آن، بحث های زیادی پیرامون این رخداد در محافل سیاسی جاری شده است. لذا در این یادداشت برآنم نکاتی را پیرامون این مناقشه بیش از هفت دهه ای بیان نمایم.
۱. موضوع فلسطین و دردها و امیدهای مردمش، نه موضوعی عربی و نه حتی اسلامی است. بلکه موضوعی انسانی است.
مسئله ساده تر از آنست که بتوان تفاسیر پیچیده و گنگ برای آن ارائه کرد. عده ای در قرن بیست و یکم صرفا با استناد به اسطوره ها ادعای محق بودن جهت تشکیل دولتی را دارند که همزمان ماهیت مذهبی و تباری دارد. اما ملتِ مورد ادعایش که از گوشه و کنار دنیا جمع شده اند، به وضوح از تبارهای مختلف هستند که تشخیص این تبارهای متفاوت حتی نیاز به آزمایش ژنتیک هم ندارد و از فیزیک و چهره متفاوت مدعیانش به وضوح پیداست.
در مقابل، عده ای که در نسل های متوالی و متعدد، برای قرن ها ساکن این منطقه بوده اند، در محدوده کوچکی محصور و با زور، از حق طبیعی داشتن کشور مستقل خود، محروم شده اند.
۲. از نظر اخلاقی، کشتار مردم فلسطین توسط اسرائیل محکوم است. همانطور که کشتار مردم خوجالی توسط ارمنستان، تغییر بافت جمعیتی، نسل کشی و آواره کردن باشندگان ارمنیِ قره باغ توسط جمهوری آذربایجان، ستم در حق ایغورها در چین، حمله وحشیانه و توسعه طلبانه روسیه به مردم اکراین و … محکوم است. نه ذره ای بیشتر و نه ذره ای کمتر.
۳. موارد فوق به عنوان اصولی اخلاقی در ساحت اخلاق فردی و انسانی مطرح می باشد. با این وجود باید توجه کرد کارویژه دولت و حکومت در روابط بین الملل، فقط و فقط پیگیری منافع ملی است و نه هیچ چیز دیگر. بنابراین اخلاقی ترین کار یک دولت در روابط بین الملل، تامین منافع ملی اش به نحو اکمل می باشد. دولت ایران مسئول و متصدی احقاق حق در جهان نیست. ایجاد و گسترش این ذهنیت که کشورها در ارتباطات خارجی خود باید به دنبال حق و عدالت باشند، سوتفاهمی است که سپهر سیاست خارجی کشور را به شدت متاثر کرده است. همچنین لزوم پیگیری اهداف ایدئولوژیک در جهان و منطقه، دیگر عاملی است که پیگیری منافع ملی را در سیاست خارجی کشور با دشواری روبرو کرده است.
۴. البته حتی در صورت ایدئولوژی زدایی از سپهر سیاسی ایران و در یک نگاه کاملا مبتنی بر منافع ملیِ ایران، باز هم ایران و اسرائیل، از نظرگاه های گوناگون در منطقه و جهان دارای تضاد منافع خواهند بود. همچون تضادِ منافعی که امروز بین ایران با برخی کشورها و بلوک های سیاسی موجود در منطقه وجود دارد.
۵. محکومیت اخلاقی و حتی سیاسی و دولتیِ ستم به فلسطینیان، نه تنها هیچ الزامِ منطقی به حمایت از نیروهایی همچون حماس و دیگر نیروهای اخوانی یا سلفی حاضر در منطقه ندارد. بلکه حتی از منظر نگاه ایدئولوژیک حکومت نیز در تضاد با منافع ایران است. در شرایطِ فعلیِ هویتی-سیاسی-فرهنگی-مذهبیِ حاکم بر غرب آسیا، حماس و به طور کلی تمام نیروهای با خاستگاه اخوانی که در منطقه فعالیت دارند، نه از نظر اعتقادی و نه از نظر سیاسی علقه ای به ایرانی با حکومت شیعی ندارند. اینان از نظر هویتی-فرهنگی زیر مجموعه بلوک اخوانی قرار می گیرند که در یک نگاه کلان حتی با اهداف ایدئولوژیک حکومت ایران در بسیاری موارد و مصادیق اختلاف داشته و تحت قیومیت ترکیه قرار می گیرند. مصادیق این اختلاف، قبلا در مسائل روی داده در مصرِ پس از حسنی مبارک، همچنین جنگ داخلی سوریه، مواضع حماس نسبت به شخص صدام حسین و … مشخص شده است.
۶. به عنوان یک فرد، آرزو دارم روزی در سایه اجماعی جهانی و فشاری بین المللی، دولت نژادپرست و ظالم اسرائیل جای خود را به دولتی برآمده از اراده باشندگان آن سرزمین دهد. اما عمیقا اعتقاد دارم، هزینه این تغییر نباید از محل منافع ملی ایران و ایرانیان پرداخت گردد.
رضا حبیبی
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا