حق روایت ما محفوظ است

حق روایت ما محفوظ است

در میان آوار جنگ و بمباران‌های غزه، جایی که بیش از دویست خبرنگار و مستندساز جان باخته‌اند و بسیاری دیگر مفقود شده‌اند، روایت انسانی مردم فلسطین بیش از هر زمان دیگری به سکوت سپرده شده است. مصطفی شوقی، روزنامه‌نگار و مستندساز، از تجربه‌های شخصی و دغدغه «حق روایت» می‌گوید؛ حقی که فراتر از سیاست و تحلیل‌های استراتژیک، به معنای بازگویی قصه‌های زندگی و رنج مردمی است که در رسانه‌های جریان اصلی تنها به عدد و آمار تقلیل یافته‌اند.

مصطفی شوقی، روزنامه نگار و مستندساز: برای ساخت مستندی درباره فلسطین با رفیق مستندسازی اهل غزه و ساکن استانبول گفتگو می‌کردم. اینکه امکان ساخت مستند در کرانه باختری و غزه به چه صورت است و آیا هنوز مستندساز و خبرنگاری باقی مانده کار تصویربرداری و کارگردانی انجام دهد. او گفت بسیاری از دوستانش شهید شده‌اند و خیلی از کسانی که با آنها کار می‌کرده نیز پیدا نیستند و ممکن است در بمباران ها مفقود شده باشند.

حتی نام چند نفر را بُرد که در برخی از پروژه‌های مشترک ما همکاری داشته‌اند و حالا خود و خانواده‌شان در میان ما نیستند. تلخ بود و هست. در غزه بیش از ۲۰۰ خبرنگار–عکاس و مستندساز شهید شده‌اند. برخی را می‌شناسیم، معروف‌تر هستند و گروهی دیگر را تنها از آثارشان و گزارش‌هایشان به یاد می‌آوریم. شاید از آنها فقط عکسی به‌جا مانده یا گزارش خبری و متنی که آغشته از کلمه و گلوله، بمب و ویرانی و خون و زندگی باشد…

در گفت‌وگو با رفقای دیگر که آنها نیز دغدغه‌مند بودند و ایده‌هایی خوبی نیز داشتند مستندی شکل گرفت به کارگردانی محمدرضاگودرزی‌مهر که از «حق روایت» در مناطق بحرانی به خصوص فلسطین می‌گوید. امیدوارم به زودی مشاهده شود.

این نقل معمولا در میان روزنامه نگاران و مستندسازان رایج است که به تعداد همه آدم‌ها قصه و روایت وجود دارد. حالا ما روزنامه‌نگارانی که شاید مستندساز هم شده‌ایم این شانس را داریم که آنها را به تصویر بکشیم.

در کنار همه ماجراهای این چندساله‌ی غزه که آیا ۷ اکتبر درست بود یا غلط و مباحث شاید عمیق استراتژیک که حسابی بازار تحلیل بازان را داغ کرده؛ آنچه مغفول مانده و یا عمیق در آن مورد آن کمتر سخن رفته، حداقل در ایران ، مساله انسانی و داستان زندگی در غزه است.

برای رسانه‌های جریان اصلی هم البته گویا فلسطینان کشته شده، مفقود و آواره تنها عدد و رقم هستند. در گذشته که گویا مرسوم نبود و حالا شاید بعد بحران غزه کمی در موردش حرف زده می‌شود، حق تاریخی و داستان و ماجراهای انسان فلسطینی از سایس پیکو تا حالا که در حیرت و سرگردانی و تعلیق به سر می‌برد.

در این شرایط حتی استعفای مدیرکل بی بی سی و مدیر خبر آن هم در چند روز اخیر تنها به خاطر انتشار غلط خبری است که تقطیع شده اما اصل ماجرا یعنی درد و رنج فلسطینان هیچ گاه بنگاه سخن پراکنی را مجبور به استعفا و عذرخواهی نمی کند و یا اینکه واکنشش در حد همین سر خط خبرهاست.

در یک ماجرای کلی‌تر اما «حق روایت» برای جماعت ما شاید یک اصل حیاتی باشد. و اگر بخواهم با احساساتم بگویم حیثیتی است. بالاتر از دعواهای داخلی و سیاسی و حتی جایی که کار می کنی! ذاتی است.

کمی از خودم گله دارم که گاهی وقت‌ها مثلا در همین جنگ ۱۲ روزه با همه اقتضائاتی که داشت و تجربه‌های شخصی، کمتر از آنچه دیدم حرف می‌زنم. چند روز پیش در یکی از شعب دبیرستان مفید تهران دعوت بودم که از تجربه روزنامه‌نگاری و مستندسازی‌ام در افغانستان، عراق، سوریه و لبنان و ایران بگویم. مناطقی که آنها را بحرانی می‌نامیم. با نسل جدید حرف زدن سخت بود اما شیرین؛ از حق روایت گفتم از اینکه شجاعت اخلاقی بیان آنچه می‌بینیم به عنوان یک انسان و ما که روزنامه نگار و مستندسازیم – مثلا راوی – نباید بگذریم. حتی اگر سخت باشد و تاوان بدهیم.

حق روایت برای ما که در جنگ مستقیم با رژیم صهیونیستی قرار گرفتیم، بیم و امیدهایش را شاید احساس کردیم باید به تعداد همه آدم ها و نفوس ملت ایران باشد. بگذاریم خارج از دعواهای سیاسی، فواید و مضرات حجاب‌بان‌ها، برق و آب و بی‌کفایتی دولت سابق و مستقر، نقد تاریخی مجسمه والرین مغلوب و… همین مردم که اتفاقا در نبرد میهنی ۱۲ روزه نشان دادند ایران را با همه مسائلش و حفظ اصول دوست دارند.

ما ناگزیر به گفتن هستیم؛ حتی اگر آن نهاد خاص نخواهد و نگذارد و یا ما را حذف کند؛ حق روایت ما محفوظ است؛ به تعداد همه آدم ها روایت و قصه است.

دیدگاهتان را بنویسید