روایت زندگی زنان در سکوت

روایت زندگی زنان در سکوت

تصویر رسمی ارتش بریتانیا همواره با نظم، انضباط و افتخار گره خورده بود. اما گزارش‌های تازه، از دهه ۱۹۷۰ تا ۲۰۱۶، پرده از تجربه‌ای متفاوت برای صدها زن نظامی برداشته‌اند—تجربه‌ای که نه در میدان نبرد، بلکه در نخستین تماس با پادگان‌ها شکل گرفت؛ جایی که معاینه‌های پزشکی به لحظه‌ای برای تعرض جنسی بدل شد. حالا، پلیس بریتانیا در حال بررسی پرونده‌هایی است که نشان می‌دهند سکوت، نه انتخاب، بلکه اجبار ساختاری بوده است.

به گزارش سرمایه فردا،  برای دهه‌ها، ارتش بریتانیا با تصویر نظم، افتخار و انضباط در حافظه عمومی جا خوش کرده بود؛ نهادی که قرار بود امنیت را بسازد، نه آن را از درون تهدید کند. اما حالا، صدها زن نظامی روایت دیگری دارند—روایتی از تعرض، بی‌پناهی و سکوتی که از همان نخستین تماس با پادگان آغاز شد. از معاینه‌های پزشکی تا دوره‌های آموزشی، از گزارش‌های بی‌پاسخ تا ترفیع متجاوزان، آنچه در این پرونده‌ها دیده می‌شود، نه فقط شکست فردی، بلکه فروپاشی اعتماد به سیستمی است که قرار بود حافظ کرامت باشد. این گزارش، بازخوانی تجربه زنانی است که ارتش برایشان نه میدان افتخار، بلکه میدان آزمون بقا شد.

برای دهه‌ها، ارتش بریتانیا نماد نظم و قانون‌مداری تلقی می‌شد؛ نهادی که سه ارزش بنیادین—نظم، انضباط و افتخار—را در قلب خود داشت. اما گزارش‌های تازه، که بازه‌ای از دهه ۱۹۷۰ تا سال ۲۰۱۶ را در بر می‌گیرند، تصویری دیگر از این نهاد ارائه می‌دهند؛ تصویری که برای بسیاری از زنان نظامی، با ناامنی و بی‌پناهی آغاز شده است.

تحقیقات پلیس بریتانیا نشان می‌دهد صدها زن در جریان معاینات پزشکی اولیه برای ورود به ارتش، مورد تعرض جنسی قرار گرفته‌اند. این معاینات، که قرار بود صرفاً بررسی سلامت جسمی باشند، در مواردی به لحظه‌ای برای سوءاستفاده بدل شده‌اند. وزارت دفاع بریتانیا اعلام کرده از تحقیقات کامل و شفاف حمایت می‌کند و از زنان خواسته است سکوت نکنند و به مراجع قانونی مراجعه کنند. اما پشت این آمار، سرگذشت‌هایی انسانی و زخم‌هایی نهفته‌اند که برخی هرگز التیام نیافتند.

جیسلی بک؛ دختری که ارتش را خانه می‌دانست

جیسلی بک، دختر ۱۹ ساله‌ای از کمبریا، با آرزوی استقلال و ساختن آینده‌ای روشن وارد ارتش شد. دوستانش او را خندان، مصمم و مسئولیت‌پذیر توصیف می‌کردند. خانواده‌اش می‌گفتند ارتش برای او افقی تازه بود؛ راهی برای رسیدن به جایگاه اجتماعی و استقلال مالی.

اما تنها چند ماه پس از آغاز دوره آموزشی، این افق به کابوسی بدل شد. در جریان یک تمرین نظامی در همپشایر، مایکل وبر، سرجوخه ارشد، به جیسلی نزدیک شد. شب‌هنگام، در فضایی به ظاهر دوستانه، وبر به او دست‌درازی کرد و تلاش کرد او را ببوسد. جیسلی مقاومت کرد و از ترس بی‌پناهی، شب را در ماشینش گذراند.

وقتی ماجرا را گزارش داد، انتظار داشت سازوکارهای رسمی فعال شوند. اما نه‌تنها حمایتی دریافت نکرد، بلکه پرونده هرگز به پلیس ارجاع نشد. وبر نه‌تنها مجازات نشد، بلکه ترفیع گرفت. مافوق‌ها از او خواستند با نوشتن یک «نامه عذرخواهی» موضوع را ببندد. جیسلی بعدها به مادرش گفت: «من یک نامه گرفتم، او ارتقای درجه.»

در ماه‌های بعد، یکی از مدیران مستقیمش با پیام‌ها و تماس‌های آزاردهنده جنسی، او را تحت فشار قرار داد. اما این‌بار، جیسلی دیگر شکایتی نکرد. به مادرش گفت: «فایده‌ای ندارد. هیچ‌کس کاری برای من نمی‌کند.» در ۱۵ دسامبر ۲۰۲۱، جیسلی در اتاق خود در پادگان لارکهیل، به زندگی‌اش پایان داد. قاضی پرونده اعلام کرد که بی‌عملی ارتش در حمایت از جیسلی، «نقشی مستقیم» در مرگ او داشته است.

زنان در ارتش؛ اقلیتی که باید سکوت کنند؟

زنان در ارتش بریتانیا هنوز اقلیتی عددی هستند. پژوهش‌های دانشگاهی نشان می‌دهد همین اقلیت بودن، در کنار ساختار سلسله‌مراتبی سخت، موجب می‌شود ترس از حذف، انتقال اجباری یا تخریب حیثیت حرفه‌ای، مانعی بزرگ برای شکایت باشد.

جمّا مورگان، نظامی سابق و فعال حقوق زنان در ارتش، می‌گوید: «اگر در ارتش دستت را بالا ببری و بگویی کمک، خیلی زود به چشم یک مشکل دیده می‌شوی، نه یک قربانی.» او تأکید می‌کند که ساختار ارتش، از مسکن تا درمان، همه‌چیز را کنترل می‌کند و اعتراض به آن، هزینه‌ای دارد که بسیاری توان پرداختش را ندارند.

این سخنان، تنها شهادت شخصی نیستند؛ بلکه توصیف یک واقعیت ساختاری‌اند. آزار جنسی در ارتش بریتانیا، یک حادثه نیست یک مسئله سیستماتیک است.

اصلاحات؛ وعده یا تغییر واقعی؟

پس از انتشار گسترده پرونده جیسلی، ارتش و وزارت دفاع بیانیه‌هایی صادر کردند: «ما باید بهتر عمل می‌کردیم»، «ما گوش نکردیم و این اشتباه بود»، «اصلاحات ساختاری در راه است». اما خانواده‌ها، گروه‌های حامی سربازان سابق و فعالان اجتماعی می‌پرسند: این اصلاحات چه زمانی و چگونه اجرا خواهد شد؟

شاید پاسخ را بتوان در سخنان مادر جیسلی یافت که در دادگاه گفت: «ارتش باید خانه باشد، نه جایی که دختران برای زنده ماندن سکوت می‌کنند.»

تا زمانی که زنان بتوانند بدون ترس از حذف یا انتقام، آزارها را گزارش دهند و حمایت واقعی دریافت کنند، اصلاحات صرفاً یک وعده‌اند. تغییر واقعی، زمانی آغاز می‌شود که ارتش، نه فقط در شعار، بلکه در ساختار، خانه‌ای امن برای همه باشد.

دیدگاهتان را بنویسید