در شرایطی که انس جهانی طلا وارد فاز اصلاحی شده و دلار داخلی در محدودهای ثابت نوسان میکند، تحلیل سناریوهای محتمل از جمله تشدید تنشهای ژئوپلیتیکی، تداوم جنگ اوکراین و ضعف دادههای اقتصادی آمریکا، میتواند مسیر آینده بازار طلا را ترسیم کند؛ سرمایهگذاران باید با تنوعسازی و استراتژی پلهای، خود را برای هر سناریویی آماده کنند.
به گزارش سرمایه فردا، در بازار طلا، سناریوهای متعددی پیشروی سرمایهگذاران قرار دارد. اگر انس جهانی وارد اصلاح شود—همانطور که امروز شاهد افت قابل توجهی بودیم—و دلار داخلی نیز در محدوده فعلی باقی بماند، قیمت طلا در بازار داخلی با اصلاحی جزئی مواجه خواهد شد. این اصلاح، میتواند فرصتی مناسب برای ورود تدریجی سرمایهگذاران جدید باشد.
اما در سناریوی دیگر، اگر تنشهای ژئوپلیتیکی میان چین و آمریکا تشدید شود، یا جنگ روسیه و اوکراین به نتیجه نرسد و مجدداً ریسکهای سیاسی احیا شوند، و همزمان دادههای اقتصادی آمریکا ضعیفتر از پیشبینیها ظاهر شوند، احتمال اتخاذ سیاستهای انبساطی توسط فدرال رزرو افزایش مییابد. این مجموعه عوامل میتواند منجر به جهش شدید قیمت انس جهانی شود.
در چنین فضایی، توصیه کلیدی برای سرمایهگذاران بازار طلای داخلی، تنوعبخشی به سبد داراییهاست. بهجای تمرکز صرف بر طلا، بخشی از سرمایه باید به داراییهای ریسکی مانند ملک، صندوقهای درآمد ثابت و سهام اختصاص یابد. هدف، نه پیشبینی دقیق بازار، بلکه آمادگی برای سناریوهایی با احتمال بالا و داشتن برنامه عملیاتی برای هرکدام است.
برای کسانی که در گذشته و در قیمتهای پایینتر اقدام به خرید طلا کردهاند—زمانی که انس زیر ۳۵۰۰ دلار و دلار در محدوده ۹۰ تا ۹۵ هزار تومان بود—نگهداری دارایی توصیه میشود. نسبت ریسک به بازده برای این گروه منطقی است و نوسانگیری در این شرایط، بهویژه برای افراد غیرحرفهای، توصیه نمیشود.
اما برای تازهواردها، دو راهکار پیشنهاد میشود:
در نهایت، بازار طلا نه با پیشبینی، بلکه با آمادگی و انعطافپذیری مدیریت میشود. سرمایهگذاران باید با سناریوهای محتمل همگام شوند، نه با آرزوهای قیمتی.
در شرایطی که اقتصاد جهانی با بیثباتیهای ژئوپلیتیکی، تورم مزمن روبروست بانک های مرکزی با بازتعریف نظم ارزی و حذف دلار از تجارت اقدام کرده اند در همین راستا به طور فزایندهای به سمت انباشت طلا حرکت کردهاند. این تغییر جهت، نهتنها واکنشی به چالشهای مالی و تحریمهای بینالمللی است، بلکه نشانهای از تلاش کشورها برای کاهش وابستگی به دلار و ساختن معماری مالی جدید محسوب میشود. دادههای بینالمللی نشان میدهد که از سال ۲۰۲۲ به بعد، خرید طلا توسط بانکهای مرکزی به رکوردهای تاریخی رسیده و کشورهایی مانند چین، روسیه و اعضای بریکس در صدر این موج قرار دارند.
افزایش ۱۰۰۰ تنی خرید طلا توسط بانکهای مرکزی جهان از ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۵، نشانهای از بازتعریف نظم ارزی و کاهش وابستگی به دلار است. ایران نیز با درک تحولات جهانی، مسیر تقویت ذخایر طلای خود را در پیش گرفته است. طبق اعلام مقامات بانک مرکزی، ذخایر طلای کشور طی سالهای اخیر افزایش یافته تنها در یک سال گذشته ۱۰۰ تن به این ذخایر اضافه شده است و البته بهزودی واردات طلا توسط بخش خصوصی از سر گرفته خواهد شد. این طلا قرار است در مرکز مبادلات ارز و طلا عرضه شود؛ اقدامی که میتواند هم به تعادل بازار داخلی کمک کند و هم به تقویت موقعیت ایران در نظم مالی در حال شکلگیری منجر شود هم اکنون با وجود تحریم های غرب علیه ایران تغییرات در اقتصاد ایران به حداقل ممکنرسیده و این مضووع نشان می دهد که پشتوانه طلا در بانک مرکی ایران می تواند تضمینی در قبال نوسانات ارزی ناشی از تحریم ها باشد.
بازگشت طلا به مرکز توجه بانکهای مرکزی، حاصل چهار عامل کلیدی است: نخست، چالشهای مالی و ریسک بازدهی پایین داراییها که از سال ۲۰۰۸ تا دوران تورم پساکرونا، طلا را دوباره بهعنوان پناهگاه امن مطرح کرد. دوم، تحریمهای ارزی و جنگ روسیه–اوکراین که با مسدودسازی ذخایر دلاری روسیه، زنگ هشدار را برای بسیاری از کشورها به صدا درآورد. سوم، افزایش نرخ بهره و کاهش جذابیت دلار در شرایط تورمی که طلا را به داراییی با ثبات نسبی تبدیل کرد. و چهارم، روند دلارداییزدایی و تلاش برای ساخت نظم ارزی جایگزین که کشورهایی مانند چین و روسیه با کاهش سهم دلار در ذخایر خود دنبال میکنند.
افزایش ذخایر طلای چین
چین با ذخایر رسمی بیش از ۲٬۲۳۰ تن طلا و زیرساختهایی مانند بورس طلای شانگهای، در حال تبدیل شدن به قطب جدیدی در بازار جهانی طلاست. نسبت طلا به کل ذخایر ارزی چین هنوز زیر ۵ درصد است، که نشاندهنده فضای رشد بیشتر و برنامهریزی بلندمدت برای افزایش این سهم است. این کشور نهتنها برای خود، بلکه برای بانکهای مرکزی دیگر نیز خدمات ذخیرهسازی و مبادله طلا فراهم کرده است.
انباشت طلا توسط بانکهای مرکزی میتواند جایگاه دلار آمریکا را بهعنوان ارز ذخیره جهانی تضعیف کند. کاهش ورود دلار به اقتصاد آمریکا، افزایش تورم و تزلزل در بازار اوراق خزانه از جمله پیامدهای این روند است. در دهه ۱۹۷۰، طلا حدود ۴۸ درصد از ذخایر جهانی را تشکیل میداد، اما این سهم پس از پایان استاندارد طلا و تثبیت نظام پترودلار کاهش یافت. اکنون، با افزایش بدهی دولت آمریکا و کاهش اعتماد به دلار، سهم طلا در ذخایر جهانی دوباره در حال افزایش است و تا سال ۲۰۲۵ به حدود ۲۴ درصد رسیده است.
همزمان، نهادهای غربمحور مانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول با چالش مشروعیت و کارآمدی مواجهاند، و بلوکهایی مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای در حال افزایش نقش خود در نظم مالی جهانی هستند.
برای ایران، این تحولات جهانی دیگر چندان تهدید نیست و حتی فرصت محسوب میشوند. از آن جهت که تغییرات تجاری در مقابل دلار میتواند موقعیت اقتصادی کشور را تقویت کند؛ و فرصت از آن جهت که با هوشمندی و تعامل با بلوکهای شرقی، میتوان به حلقهای مؤثر در نظم مالی جدید در بریکس تبدیل شد. افزایش ذخایر طلای فیزیکی، تنوعبخشی به داراییهای ارزی، و تسهیل واردات طلا توسط بخش خصوصی، گامهایی هستند که میتوانند نظام مالی کشور را در برابر تحریمها و نوسانات ارزی تقویت کنند. عرضه طلا در مرکز مبادلات نیز همچنین به شفافیت بازار، کنترل قیمتها و جذب سرمایهگذاری داخلی کمک کند.
از این رو ایران با بهرهگیری از ظرفیتهای منطقهای، تعامل با بازارهای شرقی و طراحی سیاستهای ارزی مبتنی بر واقعیتهای جدید، میتواند نقشآفرینی مؤثری در معماری مالی آینده داشته باشد. بنابراین انباشت طلا، دیگر صرفاً یک انتخاب مالی نیست؛ بلکه بخشی از استراتژی کلان برای بازتعریف جایگاه کشورها در نظم جهانی است.
اثر افزایش ذخایر طلای فیزیکی در بانکهای مرکزی
تاکنون افزایش ذخایر طلای فیزیکی در بانکهای مرکزی، بهویژه در کشورهایی که با چالشهای ژئوپلیتیکی و فشارهای تجاری مواجهاند، بهعنوان یک سپر مالی عمل کرده است. چراکه طلا برخلاف ارزهای رایج، داراییی بدون ریسک اعتباری است و در شرایط نوسان شدید بازارهای جهانی، ارزش خود را حفظ میکند. همین ویژگی باعث شده بانکهای مرکزی در جهان، بهویژه در اقتصادهای نوظهور یا تحت تحریم، بهطور فزایندهای به سمت انباشت طلا حرکت کنند تا وابستگی خود به نظامهای مالی غربی را کاهش دهند.
در شرایطی کنونی طلا نقش مهمی در حفظ قدرت خرید ذخایر ملی ایفا میکند. همچنین، در مواجهه با محدودیتهای تجاری و تحریمهای بانکی، طلا بهدلیل قابلیت حمل، نقدشوندگی بالا و عدم وابستگی به شبکههای مالی غربمحور، امکان انجام مبادلات دوجانبه یا منطقهای را فراهم میسازد. به همین دلیل سهم ذخایر بانک های مرکزی از دلار یا اوراق افت قابل توجهی داشته و در مقابل طلا سهم بیشتری پیدا کرده است به همین دلیل است که در چند وقت اخیر شاهد رشد قیمت طلای جهانی بوده ایم به طوری که در یکسال گذشته حدود ۱۰۰ درصد بازدهی داشته است.
برای کشورهایی که در معرض فشارهای ارزی و محدودیتهای تجاری قرار دارند، افزایش ذخایر طلا نهتنها به تقویت مالی کمک میکند، بلکه ظرفیت مقاومت در برابر تکانههای خارجی را نیز بالا میبرد. به همین دلیل می توان ادعا کرد که طلا در نظم مالی جدید، نهتنها یک دارایی ذخیرهای، بلکه ابزاری راهبردی برای استقلال اقتصادی، کاهش آسیبپذیری در برابر نوسانات بازار و مقابله با فشارهای تجاری و تحریمی است. کشورهایی که در این مسیر گام برداشتهاند، در حال ساختن معماری مالی مقاومتری هستند که میتواند در برابر شوکهای جهانی تابآوری بیشتری داشته باشد.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا