علیرضا سادات در تحلیلی صریح و چندلایه، تصویری از اقتصاد و سیاست ایران ارائه میدهد که با اندوه جمعی، بیاعتمادی عمومی و ناکارآمدی ساختاری گره خورده است. او با بررسی ریسکهای سیاسی، رکود تورمی، کسری بودجه و ضعف نهادهای نظارتی، هشدار میدهد که مسیر فعلی نهتنها به توسعه نمیانجامد، بلکه سرمایهگذاریهای مولد را به حاشیه رانده و رانتجویی را تقویت کرده است. در عین حال، سادات با ارائه راهکارهایی در حوزه مدیریت سبد دارایی، از جمله ترکیب داراییهای ریسکگریز و ریسکی، تلاش میکند روزنهای از امید و عقلانیت را برای سرمایهگذاران در این فضای پرتنش ترسیم کند.
به گزارش سرمایه فردا، علیرضا سادات با نگاهی صریح و بیپرده به وضعیت فعلی اقتصاد و سیاست ایران میپردازد. فضای عمومی جامعه، بهگفته او، دچار نوعی اندوه جمعی و فرسایش روانی شده است، احساسی که نهتنها در دهکهای پایین، بلکه در میان طبقات متوسط و بالا نیز قابل لمس است. این افسردگی اجتماعی، برخاسته از چشماندازهای تیره و تار اقتصادی و سیاسی است که بهنظر میرسد راهحل فوری و مؤثری برای آن وجود ندارد.
در بخش نخست، سادات به مهمترین محرک بازارها در دو سال گذشته اشاره میکند: ریسک سیاسی. او معتقد است که بازارها از طلا و دلار گرفته تا بورس بیش، از هر چیز تحت تأثیر فضای سیاسی قرار دارند. صحبتهای اخیر سیاستگذاران پولی، از جمله آقای فرزین، هیچ واکنش ملموسی در بازار ایجاد نکردهاند؛ نشانهای از بیاعتمادی عمومی به سیاستهای رسمی.
وی در ادامه، با اشاره به سخنان رئیسجمهور آمریکا، انتقادی تند به ادبیات سیاسی جهانی مطرح میشود. راوی با مقایسه سطح فرهنگی جامعه ایران و آمریکا، به این نتیجه میرسد که اگرچه ایران از نظر تکنولوژی عقبمانده است، اما از نظر فرهنگی، جامعهای فرهیختهتر دارد. این مقایسه، البته با لحنی احساسی و انتقادی همراه است و بهنوعی بازتابدهنده ناامیدی از نظم جهانی و بیتوجهی به مسائل انسانی مانند تغییرات اقلیمی است.
این تحلیلگر با اشاره به سخنرانیهای اخیر برخی چهرههای سیاسی داخلی، از جمله آقای پزشکیان، وضعیت سیاسی کشور را فاقد اثرگذاری واقعی میداند. جلسات دیپلماتیک با اتحادیه اروپا نیز بهزعم او، به بیانیههای تکراری و بینتیجه ختم شدهاند. در چنین فضایی، بازارها بهصورت هوشمندانه به سمت داراییهای امن حرکت کردهاند—از جمله صندوقهای طلا که بازدهی قابل توجهی داشتهاند.
در بخش اقتصادی، وی با لحنی هشداردهنده به تشریح وضعیت کسری بودجه میپردازد. کسری ۸۰۰ هزار میلیارد تومانی، بهگفته او، تنها از طریق انتشار اوراق قابل جبران است. اما عدم استقبال بازار از این اوراق، دولت را مجبور به افزایش نرخ بهره کرده—حرکتی که سیاستهای انقباضی را تشدید کرده و رکود تورمی را عمیقتر میکند.
افزایش نرخ بهره، کاهش تقاضا، تضعیف ریال و رشد قیمت دلار، همگی فشار مضاعفی بر دهکهای پایین جامعه وارد کردهاند. در این میان، راوی با اشاره به شعری که در فضای مجازی منتشر کرده، وضعیت را به زخمی چرکین تشبیه میکند که پس از سالها انباشت ناکارآمدی، اکنون سر باز کرده و به مرحله بحرانی رسیده است.
این تحلیلگر تأکید میکند که وضعیت فعلی، نه با حرفدرمانی و نه با اصلاحات سطحی قابل حل نیست. او از «نیاز به پیامبری» سخن میگوید—نه به معنای مذهبی، بلکه بهعنوان نمادی از تحول بنیادین، رهبری اخلاقمحور و تصمیمگیری شجاعانه. بهزعم او، تنها یک تغییر عمیق در ساختارهای سیاسی و اقتصادی میتواند مسیر کشور را از این بحران چندلایه خارج کند.
این روایت، اگرچه تلخ و واقعگرایانه است، اما حامل یک پیام روشن است: عبور از بحران، نیازمند صداقت، شجاعت و بازنگری اساسی در سیاستگذاری است.
سادات با اشاره به تجربه شخصی خود در مواجهه با هجمههای انتقادی، تأکید میکند که نقدهایش نه از سر تخریب، بلکه از سر دغدغهمندی و تعهد به اصلاح ساختارهاست.
او ادامه میدهد:«وقتی از صندوقها انتقاد میکنی، انگار به یک قلعهی محافظتشده حمله کردهای. بلافاصله موجی از دفاعهای کور و غیرمنطقی به سمتت روانه میشود. اما واقعیت این است که ساختار پاداشدهی در بسیاری از صندوقهای سرمایهگذاری، نه بر اساس عملکرد، بلکه بر اساس حجم داراییهاست. یعنی هرچه صندوق بزرگتر شود، مدیر سود بیشتری میبرد—فارغ از اینکه بازدهی واقعی چقدر بوده است.»
در این بخش، این تحلیلگر به یک تناقض بنیادین اشاره میکند: «چرا باید کارمزد صندوقها یکدهم درصد باشد، اما برای سرمایهگذار حقیقی ۱.۲ درصد؟ این یعنی رانت. یعنی تبعیض ساختاری. یعنی فساد پنهان در دل مقرراتی که قرار بوده عدالت را برقرار کند.»
او همچنین به محدودیتهای اعمالشده در فرآیند ابطال واحدهای سرمایهگذاری اشاره میکند: «در حالی که صدور واحدها آزاد است، ابطال آنها با محدودیت مواجه است. این یعنی مدیر صندوق میتواند بهراحتی منابع جذب کند، اما سرمایهگذار برای خروج با مانع روبهرو شود. این ساختار، نهتنها ضدشفافیت است، بلکه اعتماد عمومی را نیز از بین میبرد.»
در ادامه، این کارشناس به نقش سازمان بورس بهعنوان نهاد رگولاتور میپردازد و میگوید: «سازمان باید پاداش مدیران صندوقها را مبتنی بر عملکرد واقعی تنظیم کند، نه صرفاً بر اساس حجم داراییها. باید بنچمارکهای دقیق تعریف شود و نظارت کیفی جایگزین توسعه کمی شود. اما متأسفانه، آنچه امروز میبینیم، ادامه همان مسیر اشتباه گذشته است.»
او با اشاره به تجربه مدیریتی آقای عشقی در سازمان بورس، میگوید: «در سالهای اول، اقدامات مثبتی در توسعه ابزارهای مالی انجام شد. اما پس از آن، مسیر منحرف شد. توسعه کمی بدون کیفیت، صدور مجوزهای بیرویه، و بیتوجهی به نظارت مؤثر، بازار را به سمت ناکارآمدی سوق داد.»
سادات با تأکید بر ضرورت اصلاحات ساختاری، میگوید: «ما نیاز به بازنگری جدی در سیاستگذاری داریم. نه فقط در بازار سرمایه، بلکه در کل اقتصاد. اگر این اصلاحات انجام نشود، نهتنها اعتماد عمومی از بین میرود، بلکه سرمایهگذاریهای مولد نیز جای خود را به سفتهبازی و رانتجویی خواهند داد. و این، مسیر سقوط است نه توسعه.»
این بخش از تحلیل، همچنان در حال گسترش است و بهنظر میرسد در ادامه، به پیشنهادهای عملی برای اصلاح ساختار بازار و مدیریت ریسک در سبدهای سرمایهگذاری نیز پرداخته خواهد شد. اگر خواستی، میتونم ادامهاش رو هم برات بنویسم.
او با لحنی صمیمی و تحلیلی، به جمعبندی استراتژیهای سرمایهگذاری در شرایط پرریسک اقتصادی و سیاسی ایران میپردازد. راوی با تأکید بر اصل تنوعسازی (Diversification) در مدیریت سبد دارایی، توضیح میدهد که چگونه میتوان با ترکیب داراییهای ریسکگریز و ریسکی، تعادل مناسبی در برابر نوسانات بازار ایجاد کرد.
او با اشاره به تخصیص ۷۵ درصدی سرمایه به داراییهای امن مانند طلا و صندوقهای درآمد ثابت، میگوید: «این ترکیب نشاندهنده آن است که فعلاً چشمانداز روشنی برای اقتصاد وجود ندارد. اما برای آن ۲۵ درصد باقیمانده، باید بهدنبال داراییهایی باشیم که در صورت وقوع یک اتفاق مثبت یا توافق سیاسی، بتوانند جهش قابل توجهی داشته باشند—مثل صندوقهای اهرمی.»
در این بخش، این تحلیلگر به نقش صندوقهای اهرمی بهعنوان پادتنش اشاره میکند: «اگر توافقی صورت بگیرد یا ریسکها کاهش یابد، داراییهای اهرمی بهدلیل نوسانپذیری بالا، میتوانند بازدهی چشمگیری داشته باشند و زیانهای احتمالی ناشی از داراییهای ریسکگریز را جبران کنند.»
او همچنین با لحنی خودمانی، از مخاطبان دعوت میکند تا بیشتر در تعامل باشند و سؤالات خود را مطرح کنند. با ذکر آیدی تلگرام شخصیاش، تأکید میکند که آماده پاسخگویی و ارائه مشاوره تخصصی برای مدیریت داراییهاست.
در پایان، این گفتار نهتنها یک تحلیل بازار است، بلکه نوعی گفتوگوی صمیمی و درد دل با مخاطبانی است که در شرایط دشوار اقتصادی بهدنبال راهی برای حفظ سرمایه و آرامش روانی هستند. پیام نهایی روشن است: در زمانهای که ریسکها پررنگتر از همیشهاند، باید با عقلانیت، تنوعسازی و آمادگی برای سناریوهای مختلف، مسیر سرمایهگذاری را طراحی کرد—و البته، امید را فراموش نکرد.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا