در شرایطی که اقتصاد ایران زیر فشار تحریمها و محدودیتهای بینالمللی نفس میکشد، رمزارزها و فناوری بلاکچین میتوانند بهعنوان ابزاری راهبردی برای تأمین مالی، مدیریت نقدینگی و جذب سرمایه عمل کنند. اما نگاه تهدیدمحور و نبود سیاستگذاری شفاف، این فرصت را به حاشیه رانده است.
به گزارش سرمایه فردا، اقتصاد ایران در سالهای اخیر با چالشهای متعددی از جمله تحریمهای گسترده، بیثباتی در سیاستگذاری و کاهش اعتماد عمومی مواجه بوده است. در چنین فضایی، ظرفیتهای نوظهور مانند رمزارزها و فناوریهای مالی غیرمتمرکز میتوانند نقش مهمی در بازتعریف مسیر رشد ایفا کنند. این ابزارها نهتنها امکان دور زدن محدودیتهای مالی بینالمللی را فراهم میکنند، بلکه میتوانند به جذب سرمایههای داخلی و خارجی، کاهش ریسکهای اقتصادی و تقویت زیرساختهای مالی کشور کمک کنند.
با این حال، فقدان رگولاتوری هوشمند و نگاه امنیتی به این حوزه، موجب شده است که فرصتهای موجود مغفول بمانند. در کنار این، تقاضای پنهان در بازارهای کالایی و سرمایهای نیز نشان میدهد که با ایجاد چشماندازی قابل اتکا، میتوان موجی از فعالیت اقتصادی را فعال کرد. این مقاله، به بررسی ظرفیتهای مغفول اقتصاد ایران در حوزه رمزارزها و بازار سرمایه میپردازد و راهکارهایی برای بهرهبرداری از این فرصتها ارائه میدهد
در شرایطی که اقتصاد ایران با محدودیتهای بینالمللی و تحریمهای گسترده مواجه است، حوزه رمزارزها و فناوری بلاکچین میتواند بهعنوان یک فرصت راهبردی مورد توجه قرار گیرد. این حوزه، ظرفیتهای گستردهای برای تأمین مالی، مدیریت نقدینگی، پوشش ریسک و تسهیل نقلوانتقالات دارد. اما متأسفانه، بهدلیل ضعف در رگولاتوری و نگاه تهدیدمحور، این فرصت مغفول مانده است.
سرمایه، مانند جریان آب، راه خود را پیدا میکند. اگر مسیرهای رسمی بسته شوند، سرمایه از مسیرهای غیررسمی عبور میکند. بنابراین، بهجای بستن مسیرها، باید مسیرهای رسمی را جذاب، امن و قابل اعتماد کرد. ساماندهی بازار رمزارزها، نهتنها مانع فرار سرمایه میشود، بلکه میتواند به جذب سرمایههای جدید و تقویت زیرساختهای مالی کشور کمک کند.
در بررسی آینده بازار سرمایه و اقتصاد ایران، نمیتوان از ظرفیتهای واقعی و تقاضای پنهان در بازار کالا چشمپوشی کرد. صنایع کلیدی مانند غذایی، فولاد، سیمان، خودرو و ساختمان، همگی در دل خود تقاضایی انباشته دارند که بهدلیل شرایط فعلی اقتصادی، فعلاً بروز نیافتهاند. این تقاضا، نهتنها واقعی است، بلکه در صورت بهبود نسبی شرایط، میتواند بهسرعت فعال شود و موتور محرک رشد اقتصادی کشور باشد.
شرایط فعلی، بهدلیل نبود چشمانداز روشن نسبت به تورم، درآمد، ثبات اقتصادی و سیاستگذاری، باعث شده است که بخش قابل توجهی از تقاضا در حوزههای مختلف، از جمله مسکن، خودرو، گردشگری و حتی کالاهای مصرفی، بهصورت سرکوبشده باقی بماند. مردم، بهجای خرید و سرمایهگذاری، در وضعیت انتظار قرار گرفتهاند؛ انتظاری که با رفع ابهامها، میتواند به موجی از فعالیت اقتصادی تبدیل شود.
نکته مهم اینجاست که ما نمیگوییم تورم باید از بین برود یا شرایط بهطور کامل عادی شود؛ بلکه کافی است چشماندازی قابل اتکا شکل بگیرد. اگر مردم و فعالان اقتصادی بدانند که مسیر پیشرو قابل پیشبینی و مدیریت است، تقاضا بهصورت طبیعی فعال خواهد شد. این همان نقطهای است که ارزش ذاتی صنایع و داراییها دوباره خود را نشان خواهد داد.
در کوتاهمدت، فضای ابهام و بیخبری همچنان مانع تصمیمگیریهای قاطع خواهد بود. نوسانات در بازار ارز، بورس و سایر بازارها ادامه خواهد داشت. اما در بلندمدت، با فرض شکلگیری حداقلی از ثبات و شفافیت، سرمایهگذاری در صنایع داخلی، با رعایت اصول مدیریت دارایی، کنترل ریسک و تنوعبخشی، میتواند بسیار سودآور باشد.
ایران، با وجود تمام چالشها، هنوز ظرفیتهای گستردهای برای رشد دارد. از صنایع پایه گرفته تا حوزههای مصرفی و خدماتی، همه در انتظار فعال شدن تقاضا هستند. این تقاضا، نهتنها میتواند بازار سرمایه را احیا کند، بلکه میتواند به رشد پایدار اقتصادی منجر شود.
در نهایت، آنچه اهمیت دارد، نگاه بلندمدت، تحلیل دقیق و پرهیز از تصمیمگیریهای هیجانی است. بازار سرمایه، بازتابی از آینده اقتصاد است؛ و اگر بتوانیم آینده را با عقلانیت و تدبیر بسازیم، بازار نیز مسیر رشد خود را خواهد یافت.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا