حکمرانی بوروکراسی قبیله‌ای

حکمرانی بوروکراسی قبیله‌ای

در حالی که بوروکراسی به‌عنوان نماد حکمرانی عقلانی و مبتنی بر قواعد شناخته می‌شود، آنچه در ساختار اداری ایران شکل گرفته، بیشتر به «بوروکراسی قبیله‌ای» شباهت دارد—ساختاری که در آن منافع گروهی، باندی و روابط غیررسمی جای تحلیل کارشناسی و تصمیم‌گیری بی‌طرفانه را گرفته‌اند.

ابراهیم سوزنچی کاشانی: شاید شما هم فیلمی از یکی از وزرای پیشین اطلاعات دیده باشید که در آن نسبت به نفوذ موساد در کشور ابراز نگرانی می‌کند. در مقابل، وزیر اطلاعات سال گذشته در فیلمی دیگر از نابودی شبکه موساد در کشور به‌عنوان نقطه عطف عملکرد خود یاد می‌کند. این تفاوت در روایت‌ها از کجا ناشی می‌شود؟

بوروکراسی در برابر ساختارهای سنتی

ماکس وبر، جامعه‌شناس برجسته آلمانی، بوروکراسی را در تقابل با دو نوع ساختار حکمرانی سنتی معرفی می‌کند:

  • ساختار قبیله‌ای (Clan-based): مبتنی بر هنجارها و ارزش‌های گروهی
  • ساختار کاریزماتیک: متکی بر اراده و نفوذ فردی رهبران کاریزماتیک

در مقابل این دو، بوروکراسی بر پایه قواعد، مقررات و تصمیم‌گیری‌های مبتنی بر تحلیل کارشناسی و بی‌طرفانه شکل می‌گیرد. فرض بر این است که بدنه کارشناسی، بدون تعصب و فارغ از منافع شخصی یا گروهی، تصمیم‌سازی می‌کند.

بوروکراسی در ایران: کالبدی بی‌روح

در ایران، طی یک قرن گذشته تلاش‌هایی برای پیاده‌سازی بوروکراسی صورت گرفته است. اما این ساختار در بستری طبیعی و متناسب با فرهنگ سیاسی و اجتماعی کشور شکل نگرفت. نتیجه آن شد که ما تنها «کالبد» بوروکراسی را پذیرفتیم، بی‌آنکه «روح» آن—یعنی حاکمیت قواعد بی‌طرفانه و کارشناسی—در سیستم نهادینه شود.

ایران به‌طور سنتی دارای ساختاری قبیله‌ای و قومی بوده و هنوز هم گروه‌های قومی و اجتماعی متعددی در آن فعال‌اند. ورود اجباری بوروکراسی به چنین بستری، ساختاری نوظهور پدید آورد که می‌توان آن را «بوروکراسی قبیله‌ای» نامید.

ویژگی‌های بوروکراسی قبیله‌ای

  • در این ساختار، به‌جای قومیت‌های سنتی، گروه‌هایی با منافع مشترک شکل می‌گیرند که لزوماً ریشه قومی ندارند، اما همان منطق قبیله‌ای را در سیستم اداری بازتولید می‌کنند.
  • تصمیم‌گیری‌ها نه بر اساس تحلیل بی‌طرفانه، بلکه در راستای منافع گروهی و باندی صورت می‌گیرد.
  • نبود احزاب سیاسی مؤثر، موجب شکل‌گیری تیم‌ها و باندهای متعدد با منافع متضاد شده است. هر فردی که اندکی توان مدیریتی داشته باشد، به‌سرعت به‌دنبال تشکیل تیم خود می‌رود.
  • این باندها، به‌ویژه در لایه کارشناسی، ثبات ندارند و با تغییر مدیران، رنگ عوض می‌کنند و به تیم‌های جدید می‌پیوندند.
  • در چنین فضایی، گزارش‌های کارشناسی اغلب فاقد ارزش تحلیلی‌اند و بیشتر بازتاب‌دهنده دیدگاه‌های سیاسی مدیران بالادستی هستند.

پیامدها

  • کارشناسان مستقل، هرچند وجود دارند، اما در چنین سیستمی شانس کمتری برای رشد دارند.
  • شدت و ضعف این پدیده در سازمان‌های مختلف متفاوت است؛ در برخی نهادها پررنگ‌تر و در برخی دیگر کمرنگ‌تر است.
  • گزارش‌هایی که باید بر پایه تحلیل دقیق باشند، به ابزار توجیه تصمیمات سیاسی تبدیل شده‌اند—گزارش‌هایی که نه واقعیت سوریه را بازتاب می‌دهند و نه تصویری درست از داخل کشور ارائه می‌کنند.

راهکارهای اصلاحی

برای بازگرداندن روح بوروکراسی و تقویت حکمرانی مبتنی بر شایسته‌سالاری، پیشنهاد می‌شود:

  1. حمایت از آزادی بیان کارشناسی هیچ کارشناسی نباید به‌دلیل ارائه نظر تخصصی مورد اتهام یا تهدید قرار گیرد. برچسب‌هایی چون «ضد نظام» یا «ضد انقلاب» نباید ابزار سرکوب تحلیل کارشناسی باشند.
  2. برابری در پرداخت‌ها کارشناسان باید حقوقی معادل مدیران دریافت کنند تا انگیزه برای ارتقاء صرفاً به‌خاطر منافع مالی کاهش یابد. پرداخت‌های مدیریتی نباید موجب تضعیف جایگاه کارشناسی شود.
  3. پاسخگویی در قبال گزارش‌های نادرست کارشناسانی که گزارش‌های نادرست ارائه می‌دهند باید پاسخگو باشند. اگر مشخص شود که گزارش تحت فشار مدیر بالادستی تهیه شده، مسئولیت متوجه مدیر است و باید با او برخورد شود.
  4. نهادینه‌سازی شایسته‌سالاری در استخدام فرآیند جذب نیرو باید بر اساس صلاحیت و تخصص باشد، نه روابط خانوادگی و توصیه‌های غیررسمی.
  5. مبارزه با قبیله‌گرایی اداری باندبازی و قبیله‌گرایی باید به‌طور جدی و در همه سطوح—آشکار و پنهان—مطرود و محکوم شود. هرگونه حرکت در جهت مقابله با این پدیده باید مورد حمایت قرار گیرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *