مصیبت کربلای ۴ تنها در شکستی نظامی نبود. کربلای ۴ نمونه آشکار اصرار بر سیاست و برنامهای غلط و ازپیش شکست خورده اما پرهزینه و پرتلفات بود.
به گزارش سرمایه فردا، کربلای ۴ ایران شب پنجم دی ماه ۱۳۶۵ بود. آن شب باید عملیات انجام می شد. هزاران نفر داوطلب از دو ماه قبل به نام “سپاه محمد” به جبهه ها رفته بودند.
دست متولیان و تصمیمگیران و فرماندهان جنگ از این نظر پر بود. طبق عادت و روالی یکسان و براساس نیازهای سیاسی باید عملیاتی بزرگ صورت میگرفت.
گویی همه چیز آماده بود.اما مگر در جبهه روبرو همه چشم وگوش بسته بودند؟
مگر آنها این همه “اسرار نظامی” را از صداوسیمای ایران ندیده و نشنیده بودند؟ مگر آنها گوششان کر بود که هرکس از هرجای ایران می گوید بزودی عملیات انجام میشود؟ مگر آنها نیروی شناسایی نداشتند؟
بله؛همه اینها را داشتند و دقیقا میدانستند که کجا عملیات میشود. اما فرمان باید اجرا میشد! میدانستند که عملیات لو رفته اما باید اجرا شود.گویی جان دیگر چندان ارزشی ندارد.
از مدتها پیش نیروهای عراقی منطقه را در زیر نور گرفته بودند. از بعد از ظهر ۴ دیماه ساعاتی قبل از شروع حمله در روز روشن عراقیها منور میزدند و منطقه را روشنتر از روز کرده بودند.
ساعات آخر شب ….غواصان به آب میزنند…. از سیم خاردارها و موانع سخت می گذرند. گروهی پیش از رسیدن به رگبار بسته میشوند. گروهی در محوری دیگر گرفتار ومحاصره میشوند.
گروهی از یکی از لشکرها خط را میشکنند. بینظمی و گنگی و بلاتکلیفی آشکار است. چند ساعتی میگذرد. گلولهای به پشتیبانی خطشکنان شلیک نمیشود…
شلمچه و محورهای اطراف با خون چند هزار شهید و مجروح از فرزندان مظلوم مردم رنگین می شود…
صبح پنجم دی ماه است. نیروهای زنده مانده، غم زده و با بهت و حیرت به عقب برگشتهاند. هیچ خبری از رادیو پخش نمیشود… همه فهمیدهاند که عملیات شکست خورده است.
درد فراق دوستان و هم سنگران و همراهانی که تا شب پیش باهم بودند سنگینی میکند. ساعت ۱۴ می شود؛ دروغ مصلحتی پخش میشود: رزمندگان اسلام شب گذشته در عملیاتی ضربتی تلفات و خساراتی را به دشمن وارد کردند.
البته در جبهه بسیجیان شکست را تحمل میکنند و به امید جبران میمانند اما اوضاع داغ بود و کسی سنگینی مصیبت و شکست را درک نمیکرد.
جنگ یک سال و نیم دیگر بی ثمر ادامه یافت و سرانجام تن به واقعیت و کاری دادیم که بعدها بهتر فهمیدیم باید شش سال زودتر چنان میکردیم.
مصیبت کربلای ۴ تنها در شکستی نظامی نبود. کربلای ۴ نمونه آشکار اصرار بر سیاست و برنامهای غلط و ازپیش شکست خورده اما پرهزینه و پرتلفات بود.
سالها بعد آن را به دروغ عملیات فریب نام نهادند. دریغ که نه از کربلای ۴ درس گرفتند و نه از کل جنگ.
دریغ که سالهاست ایران در کربلای ۴ است.تداوم عملیاتهای پرهزینه و ازپیش لو رفته در سیاست و روابط خارجی و جامعه… اما باید اجرا شود!
مرثیه کربلای ۴ مرثیه سرزمینی است که اکنون در آتش تعصب و بیدردی و بی درکی و لجاجت میسوزد.
داغ پدران و مادرانی است که زندگی خود و فرزندانشان را تباه میبینند.ادامه عملیات فریبی است که همچنان قربانی میگیرد و قربانیاش زندگی مردم است. تا کی آنگوشهای سنگین فریاد را بشنوند. چشمهای فروبسته بر دردها و فقره و … باز شوند.
نویسنده: امید پورمصطفی
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا