دادههای اشتغال آمریکا، کاهش نرخ بهره را محتمل کرده، اما ترس از بازگشت تورم و افت بازدهی اوراق قرضه، فضای سرمایهگذاری را مبهم ساخته است. در این میان، طلا با رشد چشمگیر، به یکی از جذابترین داراییها تبدیل شده، در حالیکه بازار سهام همچنان درگیر تردیدهای فصلی و فشارهای ساختاری باقی مانده است.
به گزارش سرمایه فردا، بازارهای جهانی در هفتههای اخیر، بیش از آنکه تحت تأثیر دادههای تقویمی باشند، به رویدادهای غیرمنتظره واکنش نشان دادهاند. از نشست جکسون هول تا رأی دادگاه فدرال درباره تعرفههای تجاری، هرکدام موجی از تلاطم را به بازارها تزریق کردهاند. اکنون، در آستانه نشست سپتامبر فدرال رزرو، سرمایهگذاران با دوگانهای پیچیده مواجهاند: کاهش نرخ بهره از یک سو، و ترس از بازگشت تورم از سوی دیگر.
انتشار دادههای اشتغال آمریکا در هفته گذشته، انتظارات بازار را برای کاهش نرخ بهره تقویت کرد. کاهش اشتغال در بخشهای کلیدی، از جمله خدمات درمانی و آموزش خصوصی، نشاندهنده سردی بازار کار بود. این دادهها، فدرال رزرو را به سمت کاهش نرخ بهره سوق دادهاند—اقدامی که بازارها تقریباً با اطمینان ۹۸ درصدی در قراردادهای آتی آن را پیشبینی کردهاند.
اما جزئیات گزارش اشتغال، ترسهایی را نیز به بازار مخابره کردهاند. رشد اشتغال در برخی حوزهها و افت در سایر بخشها، نشاندهنده عدم تعادل ساختاری است. این وضعیت، فدرال رزرو را در موقعیتی دشوار قرار داده: کاهش نرخ بهره ممکن است تورم را بازگرداند، و در صورت وقوع، بازگرداندن نرخها به سطح قبلی، نیازمند دورهای طولانی و پرهزینه خواهد بود.
در این فضای پرابهام، طلا با رشد چشمگیر، به یکی از جذابترین گزینههای سرمایهگذاری تبدیل شده است. در هفته گذشته، طلا یکی از قویترین کندلهای سال خود را ثبت کرد و بیش از ۱۵۰ دلار افزایش یافت. این رشد، عمدتاً ناشی از افت بازدهی اوراق قرضه آمریکا و انتظار برای کاهش نرخ بهره بوده است.
با این حال، تحلیلگران هشدار میدهند که رشد طلا ممکن است در ماه سپتامبر با چالشهایی مواجه شود. الگوهای فصلی نشان میدهند که سپتامبر معمولاً ماهی ضعیف برای بازارهای سهام و طلاست. اگر دادههای تورمی جدید نشاندهنده بازگشت فشارهای قیمتی باشند، طلا نیز ممکن است وارد فاز اصلاحی شود.
بر خلاف طلا، بازار سهام واکنش ضعیفتری به کاهش نرخ بهره نشان داده است. یکی از دلایل این رفتار، ورود به فصل چهارم سال مالی است—دورهای که معمولاً با تعارض در گزارشهای درآمدی، سیاستهای مالیاتی و رفتارهای احتیاطی سرمایهگذاران همراه است. در ده سال گذشته، سپتامبر یکی از ضعیفترین ماهها برای بازارهای سهام بوده است.
افزایش خرید اوراق قرضه و کاهش بازدهی آنها نیز نشاندهنده ترجیح سرمایهگذاران به داراییهای امنتر است. این رفتار، فشار مضاعفی بر بازار سهام وارد کرده و مانع از شکلگیری روند صعودی پایدار شده است.
بازارهای جهانی با سیگنالهایی متناقض مواجهاند. کاهش نرخ بهره فدرال رزرو تقریباً قطعی است، اما ترس از بازگشت تورم، رفتار سرمایهگذاران را محتاطتر کرده است. در این میان، طلا در صدر توجهات قرار دارد، اما بازار سهام همچنان درگیر تردیدهای ساختاری و فصلی است. هفتههای پیشرو، آزمونی برای سنجش پایداری این روندها و واکنش بازارها به دادههای تورمی خواهد بود.
در میانه تحولات ژئوپلیتیکی، بازارهای جهانی با موجی از تردید، اصلاح و پیشبینیهای متناقض روبهرو هستند. طلا با رشد چشمگیر، توجه موسسات مالی را به خود جلب کرده، اما بازار سهام و کامودیتیها تحت فشار رکود و سیاستهای پولی محتاطانه، درجا میزنند. همزمان، اروپا با بحرانهای تعرفهای، رکود صنعتی و فشار بر خودروسازی، چشماندازی مبهم را تجربه میکند.
رشد اخیر طلا، که برخی موسسات مالی آن را تا ۴۰۰۰ دلار در سال ۲۰۲۶ پیشبینی کردهاند، بیش از آنکه حاصل دادههای اقتصادی باشد، بازتابی از ترسهای ساختاری در بازارهای جهانی است. این رشد، البته با اصلاحات مقطعی همراه خواهد بود و نمیتوان آن را خطی و بدون نوسان دانست. در واقع، طلا بهعنوان دارایی امن، در شرایطی رشد کرده که سایر بازارها—از سهام گرفته تا کامودیتیها—درگیر رکود و بیاعتمادی هستند.
در بازار سهام، واکنش ضعیف به کاهش نرخ بهره نشان میدهد که سرمایهگذاران هنوز نسبت به پایداری رشد اقتصادی تردید دارند. دادههای اشتغال آمریکا، هرچند کاهش نرخ بهره را محتمل کرده، اما ترس از بازگشت تورم، فدرال رزرو را در موقعیتی دشوار قرار داده است. اگر تورم بازگردد، افزایش مجدد نرخ بهره نیازمند دورهای طولانی خواهد بود—و این، بازارها را در بلاتکلیفی نگه میدارد.
در اروپا، بحرانهای تعرفهای، رکود صنعتی و فشار بر خودروسازی، چشمانداز اقتصادی را تیره کردهاند. شرکتهای خودروسازی آلمان، تحت فشار رقابت با خودروهای برقی چینی، مجبور به تعدیل نیرو شدهاند و سندیکاهای کارگری، با قدرتی بیسابقه، درگیر چانهزنیهای سیاسی شدهاند. همزمان، دادگاه فدرال آمریکا درباره تعرفهها، اروپا را در موقعیتی نامشخص قرار داده—و این بلاتکلیفی، مانع از برنامهریزی اقتصادی شده است.
در حوزه ژئوپلیتیک، احتمال درگیری مستقیم آمریکا با ونزوئلا، بازارها را در شوک فرو برده است. اگرچه ونزوئلا در چرخه نفت جهانی وزن چندانی ندارد، اما درگیری مستقیم میتواند واردات نفت آمریکا را تحت تأثیر قرار دهد و موجی از تلاطم را به بازار انرژی تزریق کند. با این حال، بازار سهام هنوز این تهدید را جدی نگرفته—نشانهای از آنکه پول هوشمند، فعلاً در حالت انتظار باقی مانده است.
در نهایت، آنچه بازارهای جهانی را در هفتههای پیشرو شکل خواهد داد، نه فقط دادههای اقتصادی، بلکه ترکیب پیچیدهای از سیاستهای پولی، تنشهای ژئوپلیتیکی، و رفتارهای جمعی سرمایهگذاران است. در چنین فضایی، طلا همچنان جذاب باقی میماند، اما بازار سهام و کامودیتیها نیازمند شفافیت بیشتر برای بازگشت به مسیر رشد هستند. اروپا نیز، تا زمانی که تکلیف تعرفهها، جنگ اوکراین و بحران صنعتی روشن نشود، در وضعیت تعلیق باقی خواهد ماند.
در گفتوگوی تحلیلی با مبینا بنیاسدی، کارشناس بازار سرمایه، روند اخیر صعودی بازار سهام بهعنوان یک حرکت محتاطانه و شکننده ارزیابی شد. با وجود کفسازی قیمتی و گزارشهای مثبت شرکتها، سایه ریسکهای سیاسی و نرخ بهره بالا همچنان بر سر بازار باقی مانده است. در این شرایط، استراتژیهای ترکیبی با محوریت سهام بنیادی، طلا و اوراق کمریسک، میتوانند مسیر امنتری برای مدیریت نقدینگی و ریسک در افق کوتاهمدت فراهم کنند.
در ادامه اپیزود ۱۷۶ کیانکست، مبینا بنیاسدی با نگاهی دقیق به وضعیت فعلی بازار سرمایه، رشد اخیر شاخص را حاصل تخلیه فشار فروش و کفسازی قیمتی دانست. به گفته او، بسیاری از سهمها پس از اصلاح سنگین، به سطوح جذابی برای خرید رسیدهاند، بهویژه در صنایعی که از تورم و نوسانات نرخ ارز منتفع میشوند. با این حال، این رشد هنوز فاقد پشتوانه سیاسی و اقتصادی پایدار است و بیشتر بهعنوان یک صعود نحیف در فضای نیمهشفاف تلقی میشود.
از منظر سیاستگذاری، بنیاسدی نرخ بهره بالا را مهمترین مانع نهادی در مسیر توسعه بازار سرمایه دانست. بازدهی بالای اوراق و صندوقهای درآمد ثابت، سرمایهگذاران را از بازار سهام دور کرده و جذابیت سرمایهگذاری را کاهش داده است. او پیشنهاد کرد که تنظیمات هدفمند در نرخ بهره، همراه با حفظ ثبات در تصمیمگیریهای سازمان بورس، میتواند به بهبود عمق بازار و بازگشت اعتماد کمک کند.
در پاسخ به پرسشی درباره استراتژیهای مدیریت ریسک در افق یک تا دو ماهه، بنیاسدی ترکیب ۵۰ درصدی سهام بنیادی، ۳۰ تا ۳۵ درصد داراییهای طلا و اوراق، و ۱۵ تا ۲۰ درصد نقدینگی را مناسبترین الگوی سرمایهگذاری در شرایط فعلی دانست. این ترکیب، ضمن بهرهگیری از فرصتهای موجود، امکان واکنش سریع به نوسانات و ریسکهای سیاسی را فراهم میکند.
در پایان، او تأکید کرد که مهمترین نیاز بازار در شرایط فعلی، آرامش و ثبات تصمیمگیری است. دستکاریهای ناگهانی در مقررات، دامنه نوسان یا سقف صندوقها، نهتنها کمکی به بهبود نمیکند، بلکه تحلیلپذیری بازار را مختل میسازد. به گفته بنیاسدی، اگر فضای سیاسی آرام باقی بماند و سازمان بورس از مداخلات غیرضروری پرهیز کند، بازار سرمایه میتواند در مسیر بازگشت تدریجی به تعادل حرکت کند.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا