بازار سرمایه ایران با وجود محدودیتهای ساختاری و فشارهای سیاسی، همچنان ظرفیت رشد دارد. افزایش نرخ دلار نیما میتواند موتور محرک تازهای برای شاخص باشد، در حالی که صنایع پتروشیمی، بانکی و غذایی بهعنوان گزینههای جذاب مطرحاند. هرچند ریسکهای انرژی و بیاعتمادی عمومی پابرجاست، پیشبینیها نشان میدهد بازدهی ۲۵ تا ۳۰ درصدی در افق ششماهه همچنان دستیافتنی است.
به گزارش سرمایه فردا، بازار سرمایه ایران در ماههای اخیر نوسانات قابل توجهی را تجربه کرده است. شاخص کل پس از افتهای سنگین، دوباره به محدودههای بالاتر بازگشته و بسیاری از فعالان بازار معتقدند که ارزشگذاری فعلی نزدیک به میانگین چند سال اخیر است. با این حال، پرسش اصلی این است که آیا این صعود ادامهدار خواهد بود یا بازار در کوتاهمدت انرژی لازم برای جهشهای بزرگتر را ندارد.
در شهریورماه، شاخص کل بورس سطح دو میلیون و سیصد هزار واحدی را لمس کرد و پس از آن واکنش مثبتی نشان داد. اکنون بازار در محدودهای قرار دارد که نه میتوان آن را بیش از حد گران دانست و نه ارزان. ارزشگذاریها نشان میدهد که بازار نزدیک به میانگین سه تا چهار سال اخیر معامله میشود و در صورت انتشار اخبار مثبت، امکان رشد تا محدوده سه میلیون و چهارصد هزار واحد نیز وجود دارد. با این حال، در کوتاهمدت انرژی کافی برای چنین جهشی دیده نمیشود.
شاخص کل بورس پس از لمس کفهای اخیر، بار دیگر به محدودههای بالاتر بازگشته و نگاهها به سیاستهای ارزی بانک مرکزی دوخته شده است. افزایش احتمالی نرخ دلار نیما میتواند موتور محرک جدیدی برای بازار باشد، اما ریسکهای ساختاری همچون ناترازی انرژی و فشارهای سیاسی همچنان سایه سنگینی بر آینده بازار سرمایه دارند
یکی از محرکهای اصلی بازار در آینده، تغییر نرخ دلار نیما خواهد بود. بسیاری انتظار دارند بانک مرکزی در ماههای آتی نرخ نیما را افزایش دهد و به محدوده ۹۵ هزار تومان برساند. چنین تغییری میتواند ارزش دلاری بازار را بهطور قابل توجهی افزایش دهد. در حال حاضر، ارزش بازار با دلار نیما حدود ۱۴۸ میلیارد دلار است، در حالی که سقف سال گذشته ۱۶۶ میلیارد دلار بوده است. اگر نرخ نیما به ۹۰ یا ۹۵ هزار تومان برسد، ارزش بازار میتواند به محدوده ۱۱۰ تا ۱۵۰ میلیارد دلار صعود کند و بازدهی ۳۰ تا ۳۵ درصدی برای سرمایهگذاران ایجاد کند؛ رقمی که در مقایسه با سود اوراق و صندوقهای درآمد ثابت جذابتر به نظر میرسد.
از منظر سودآوری، روند نزولی سود دلاری شرکتها در سالهای اخیر تا حدی کند شده است. گزارشهای تابستان نشان میدهد که بسیاری از صنایع از جمله پالایشیها، پتروشیمیها و فولادیها عملکرد مناسبی داشتهاند. بنابراین، به جز ریسکهای سیاسی و ژئوپلیتیکی، تهدید جدی دیگری برای بازار دیده نمیشود. با این حال، ناترازی انرژی و بهویژه گاز همچنان یکی از ریسکهای مهم باقی مانده است. اگر سرمایهگذاری جدیدی در این حوزه انجام نشود، صنایع پتروشیمی و دیگر بخشهای وابسته به خوراک گازی ممکن است در آینده با مشکلات جدی مواجه شوند.
از سوی دیگر، محدودیتهای ساختاری بازار همچنان پابرجاست. دامنه نوسان و حجم مبنا بهعنوان ابزارهای کنترلی، بارها مورد انتقاد فعالان بازار قرار گرفتهاند. بسیاری معتقدند که این ابزارها باید بهصورت تدریجی و با برنامهریزی اصلاح شوند تا بازار بتواند مسیر طبیعی خود را طی کند. در غیر این صورت، تصمیمات ناگهانی میتواند شوکهای غیرضروری به بازار وارد کند.
بازار سرمایه ایران در شرایطی ایستاده که فرصتها و ریسکها همزمان در کنار هم قرار دارند. افزایش نرخ دلار نیما میتواند موتور محرک جدیدی برای رشد شاخص باشد و بازدهی جذابی نسبت به بازارهای موازی ایجاد کند. در مقابل، ناترازی انرژی و فشارهای سیاسی همچنان تهدیدی جدی برای پایداری این روند هستند. بنابراین، سرمایهگذاران باید با نگاه محتاطانه و انتخاب دقیق صنایع و نمادها وارد بازار شوند؛ چرا که تنها شرکتهایی با سودآوری پایدار و نسبتهای مالی مطلوب میتوانند در این فضای پرریسک بازدهی مناسبی ارائه دهند.
بورس در مسیر تعادل؛ امید به اصلاحات ارزی و ریسکهای پنهان انرژی
شاخص کل بورس پس از لمس کفهای شهریور دوباره به مدار صعودی بازگشته است. با وجود نزدیکی ارزش بازار به میانگین چند سال اخیر، نگاهها به سیاستهای ارزی بانک مرکزی دوخته شده؛ جایی که افزایش نرخ دلار نیما میتواند موتور محرک تازهای برای بازار باشد. در کنار این امیدها، ریسکهای ساختاری همچون ناترازی گاز و فشارهای سیاسی همچنان تهدیدی جدی برای آینده بازار سرمایه محسوب میشوند
بازار سرمایه ایران در ماههای اخیر رفتاری متعادل اما پرابهام داشته است. شاخص کل پس از افتهای سنگین، دوباره به محدودههای بالاتر بازگشته و بسیاری از فعالان بازار معتقدند که ارزشگذاری فعلی نزدیک به میانگین سه تا چهار سال اخیر است. پرسش اصلی اینجاست که آیا این صعود ادامهدار خواهد بود یا بازار در کوتاهمدت انرژی لازم برای جهشهای بزرگتر را ندارد
در شهریورماه شاخص کل بورس سطح دو میلیون و سیصد هزار واحدی را لمس کرد و پس از آن واکنش مثبتی نشان داد. اکنون بازار در محدودهای قرار دارد که نه بیش از حد گران است و نه ارزان. ارزشگذاریها نشان میدهد که بازار نزدیک به میانگین چند سال اخیر معامله میشود و در صورت انتشار اخبار مثبت، امکان رشد تا محدوده سه میلیون و چهارصد هزار واحد نیز وجود دارد. با این حال، در کوتاهمدت انرژی کافی برای چنین جهشی دیده نمیشود.
محرک اصلی بازار در آینده، تغییر نرخ دلار نیما خواهد بود. بسیاری انتظار دارند بانک مرکزی در ماههای آتی نرخ نیما را افزایش دهد و به محدوده ۹۵ هزار تومان برساند. چنین تغییری میتواند ارزش دلاری بازار را بهطور قابل توجهی افزایش دهد. در حال حاضر ارزش بازار با دلار نیما حدود ۱۴۸ میلیارد دلار است، در حالی که سقف سال گذشته ۱۶۶ میلیارد دلار بوده است. اگر نرخ نیما به ۹۰ یا ۹۵ هزار تومان برسد، ارزش بازار میتواند به محدوده ۱۱۰ تا ۱۵۰ میلیارد دلار صعود کند و بازدهی ۳۰ تا ۳۵ درصدی برای سرمایهگذاران ایجاد کند؛ رقمی که در مقایسه با سود اوراق و صندوقهای درآمد ثابت جذابتر به نظر میرسد.
از منظر سودآوری، روند نزولی سود دلاری شرکتها در سالهای اخیر تا حدی کند شده است. گزارشهای تابستان نشان میدهد که بسیاری از صنایع از جمله پالایشیها، پتروشیمیها و فولادیها عملکرد مناسبی داشتهاند. بنابراین، به جز ریسکهای سیاسی و ژئوپلیتیکی، تهدید جدی دیگری برای بازار دیده نمیشود. با این حال، ناترازی انرژی و بهویژه گاز همچنان یکی از ریسکهای مهم باقی مانده است. اگر سرمایهگذاری جدیدی در این حوزه انجام نشود، صنایع پتروشیمی و دیگر بخشهای وابسته به خوراک گازی ممکن است در آینده با مشکلات جدی مواجه شوند.
از سوی دیگر، محدودیتهای ساختاری بازار همچنان پابرجاست. دامنه نوسان و حجم مبنا بهعنوان ابزارهای کنترلی بارها مورد انتقاد فعالان بازار قرار گرفتهاند. بسیاری معتقدند که این ابزارها باید بهصورت تدریجی و با برنامهریزی اصلاح شوند تا بازار بتواند مسیر طبیعی خود را طی کند. در غیر این صورت، تصمیمات ناگهانی میتواند شوکهای غیرضروری به بازار وارد کند.
بازار سرمایه ایران در شرایطی ایستاده که فرصتها و ریسکها همزمان در کنار هم قرار دارند. افزایش نرخ دلار نیما میتواند موتور محرک جدیدی برای رشد شاخص باشد و بازدهی جذابی نسبت به بازارهای موازی ایجاد کند. در مقابل، ناترازی انرژی و فشارهای سیاسی همچنان تهدیدی جدی برای پایداری این روند هستند. بنابراین، سرمایهگذاران باید با نگاه محتاطانه و انتخاب دقیق صنایع و نمادها وارد بازار شوند؛ چرا که تنها شرکتهایی با سودآوری پایدار و نسبتهای مالی مطلوب میتوانند در این فضای پرریسک بازدهی مناسبی ارائه دهند.
بورس در سایه ترس و امید؛ نقش طلا، نیما و صندوقهای اهرمی
بازار سرمایه با وجود رنگ سبز تابلوها، همچنان زیر فشار تردید و بیاعتمادی فعالان حرکت میکند. افزایش نرخ دلار نیما بهعنوان محرک کوتاهمدت مطرح است، اما نگرانی از تابآوری تورم و ناترازی انرژی سایه سنگینی بر آینده دارد. در این میان، صندوقهای اهرمی و صنایع فلزی نشانههایی از جذابیت تازه نشان میدهند
بازار سهام اگرچه در ظاهر سبزپوش است، اما زیر این رنگ امید، ترس و تردید جریان دارد. فعالان بازار بهویژه پس از تجربههای تلخ سال ۹۹ دیگر با نگاه بلندمدت وارد سهام نمیشوند؛ بیشتر ترجیح میدهند در کفها ورود کنند و با اولین نشانه ریسک یا خبر سیاسی، سریعاً خارج شوند. این رفتار نشاندهنده بیاعتمادی عمیق نسبت به بازار است؛ بیاعتمادیای که ریشه در سیاستهای غیرشفاف و ضعف حاکمیت شرکتی دارد. بسیاری از شرکتها به جای تمرکز بر بهبود سودآوری، منابع خود را صرف هزینههای جانبی کردهاند و همین امر حاشیه سود خالص آنها را کاهش داده است.
از منظر صنایع، گزارشهای تازه میتوانند مسیر سرمایهگذاران را روشن کنند. در شرایط فعلی، بخشهایی مانند فلزات و پتروشیمیها همچنان جذابیت نسبی دارند، هرچند ریسکهای ساختاری پابرجاست. طلا نیز در سالهای اخیر بازدهی دلاری قابل توجهی داشته و همین امر بخشی از نقدینگی را به سمت خود جذب کرده است. با این حال، سقفهای جدید طلا میتواند در آینده بازدهی کمتری ایجاد کند و بخشی از سرمایهها دوباره به سمت بازار سهام بازگردند.
در حوزه سیاستهای ارزی، افزایش نرخ دلار نیما بهعنوان راهحل کوتاهمدت مطرح است. کارشناسان معتقدند این اقدام میتواند بهطور موقت سودآوری شرکتها را افزایش دهد، اما در بلندمدت فشار تورمی بیشتری ایجاد خواهد کرد. اگر این روند ادامه یابد، تولید و سرمایهگذاری تضعیف میشود و اقتصاد کوچکتر خواهد شد. بنابراین، اصلاحات تدریجی و برنامهریزیشده در سیاستهای ارزی ضروری است تا از جهشهای تورمی و بیثباتی جلوگیری شود.
صندوقهای اهرمی نیز در این میان نقش مهمی پیدا کردهاند. در بازار مثبت، این صندوقها میتوانند بازدهی بیشتری نسبت به صندوقهای عادی ایجاد کنند، بهویژه زمانی که وزن صنایع شاخصی مانند خودرو یا فولاد در آنها افزایش یابد. نمونه بارز آن عملکرد صنعت فولاد در سال جاری است؛ جایی که نمادهایی مانند «کاوه» توانستند رشد ۴۰ درصدی ثبت کنند. بهبود تولید و خرید برق دوجانبه در تابستان، همراه با احتمال افزایش قیمت جهانی فولاد، میتواند سود این شرکتها را بهصورت اهرمی تقویت کند.
بازار سرمایه ایران در نقطهای ایستاده که امید و ترس همزمان در آن جریان دارد. افزایش نرخ نیما میتواند محرک کوتاهمدت باشد، اما بدون اصلاحات ساختاری در سیاستهای ارزی و انرژی، این رشد پایدار نخواهد بود. صندوقهای اهرمی و صنایع فلزی نشانههایی از جذابیت تازه دارند، اما سرمایهگذاران باید با نگاه محتاطانه و انتخاب دقیق وارد شوند. تنها شرکتهایی با سودآوری پایدار و مدیریت شفاف میتوانند در این فضای پرریسک بازدهی مناسبی ارائه دهند.
برخی شرکتها توانستهاند سودهای دلاری قابل توجهی ثبت کنند؛ بهطور مثال سودی در محدوده ۲۰۰ تا ۲۵۰ میلیون دلار و حتی تا ۵۰۰ میلیون دلار که نشاندهنده ظرفیت بالای صنایع در شرایط فعلی است. با این حال، چشمانداز کامودیتیها همچنان محل بحث است. در فولاد و مس خوشبینی چندانی وجود ندارد، اما در محصولات پتروشیمی به دلیل بهبود کرک اسپردها، انتظار عملکرد بهتری میرود.
نگاهی به نقشه بازار در حوالی ظهر نشان میدهد که گروههای بانکی و غذایی نیز درخشیدهاند و برخلاف پیشبینیها توانستهاند توجه سرمایهگذاران را جلب کنند. این وضعیت نشان میدهد که بازار در کوتاهمدت چشمانداز منفی ندارد و حتی اگر اصلاحی رخ دهد، اصلاحی محدود خواهد بود.
برای سرمایهگذاران تازهوارد، روند صعودی اخیر میتواند فرصتی باشد تا با ترکیب مناسب داراییها وارد بازار شوند. پیشبینیها حاکی از آن است که بازار سرمایه در افق ششماهه توانایی بازدهی ۲۵ تا ۳۰ درصدی دارد؛ بازدهیای که در مقایسه با سایر بازارها جذابیت بالایی دارد. به همین دلیل، توصیه میشود بخشی از سرمایه در سهام نگهداری شود و بخشی دیگر در ابزارهای درآمد ثابت قرار گیرد. ترکیب پیشنهادی میتواند حدود ۴۰ درصد سهام و ۶۰ درصد ابزارهای کمریسک باشد تا ضمن بهرهگیری از فرصتهای رشد، ریسک کلی سرمایهگذاری نیز مدیریت شود.
بازار سرمایه در شرایط فعلی با وجود ریسکهای بیرونی، چشمانداز مثبتی دارد. صنایع پتروشیمی و برخی گروههای بانکی و غذایی میتوانند محرکهای اصلی باشند. اگرچه اصلاحات کوتاهمدت محتمل است، اما بازدهی ۲۵ تا ۳۰ درصدی در ششماهه دوم سال همچنان قابل دستیابی خواهد بود. مدیریت ترکیب داراییها و انتخاب صنایع مناسب، کلید موفقیت سرمایهگذاران در این دوره خواهد بود.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا