در شرایطی که قدرت بازاری بخش جدایی ناپذیر از اقتصاد روز دنیا است حراجها به طور فزایندهای برای کشف قیمت و تخصیص استفاده میشوند.
به گزارش سرمایه فردا، در این گزارش به یکی از مهمترین زیرشاخههای اقتصاد خرد که امروزه نقش مهمی در طراحی مکانیسمهای مختلف ایفا میکند خواهم پرداخت. موضوعی که در دنیای واقعی به ویژه در بازارهای امروزی که دیگر از مفاهیم سنتی قرون گذشته همچون رقابت و عرضه و تقاضا به مفهوم کلاسیک آن خبری نیست، کاربرد وسیعی یافته است.
طراحی مکانیسم Mechanism Design، یا نظریه بازی معکوس Reverse Game Theory یا طراحی انگیزه Incentive Design، حوزهای در اقتصاد است که بر طراحی قوانین، مکانیسمها و نهادها برای دستیابی به نتایج مطلوب در شرایطی که افراد دارای منافع متضاد یا انگیزههای آشکار نشده هستند، تمرکز دارد. منظور از انگیزههای آشکار نشده رجحانهایی است که افراد به دلایل مختلف آن را پنهان میکنند یا انگیزههایی دیگر باعث میشود که بر خلاف این رجحانها عمل نمایند که اصطلاحا به آن رفتار استراتژیک گفته میشود. در فرایند طراحی یک مکانیسم که به بهینه اجتماعی منجر شود میباید قوانینی را طراحی نمود که افراد را مجبور به آشکار نمودن رحجانهای خود نماید. اصطلاحا مکانیسم میباید دارای ویژگی SP باشد که مخفف عبارت Strategy-proofness است در این صورت مکانیسم دارای ویژگی Truthfulness خواهد بود این موضوع در طراحی مکانیسم با عنوان Revelation Principle شناخته میشود.
اهمیت این بخش از اقتصاد با آغاز قرن جدید بیش از گذشته شده است به نحوی که جایزه نوبل اقتصاد سال ۲۰۰۷ به طور مشترک به لئونید هورویکز، اریک ماسکین و راجر میرسون به دلیل پایهگذاری نظریه طراحی مکانیزم اعطا شد همچنین جایزه نوبل سال ۲۰۱۲ به طور مشترک به آلوین راث و لوید شپلی به دلیل فعالیت در حوزه طراحی بازار از دیگر زیرشاخههای طراحی مکانیسم تعلق گرفت. امروزه اقتصاددانان مانند آلوین راث، اسکات کمینرز، پاراک پاتاک، اوتکو انور، تایفون سونمز، اریک بودیش و محمد اکبرپور در این حوزه فعالند.
مفاهیم اصلی طراحی مکانیسم را میتوان به شرح زیر برشمرد:
ترجیحات Preferences: تابع مطلوبیت بازیکنان، که نشان دهنده خواستهها، اهداف و ترجیحات آنهاست.
اطلاعات Information: اطلاعات یا همان ترجیحات پنهان بازیگران است.
مکانیسم Mechanism: مجموعهای از قوانین، استراتژیها و اقداماتی که تعیین میکند بازیکنان چگونه برای رسیدن به یک نتیجه خاص با هم تعامل دارند.
نتیجه Outcome: نتیجه مکانیسم که نمایانگر هدفی است که از طراحی مکانیسم به دنبال تحقق آن هستیم.
مهمترین کابردهای طراحی مکانیسم
یکی از مهمترین کابردهای طراحی مکانیسم را میتوان در طراحی بازارهای حراج Auction Markets مشاهده کرد. در اقتصاد مدرن حراجها بیش از گذشته اهمیت یافتهاند در شرایطی که قدرت بازاری بخش جدایی ناپذیر از اقتصاد روز دنیا است حراجها به طور فزایندهای برای کشف قیمت و تخصیص استفاده میشوند. حتی اگر در یک فرایند حراج شرکت نکرده باشیم حتما در فیلمهای مختلف یک فرایند حراج را مشاهده کردهایم. تصویری از افرادی ثروتمند که برای خرید یک کالای خاص با تابلوهایی در دست قیمت خود را پیشنهاد میدهند و نهایتا مجری حراج با کوبیدن چکشی بر روی میز واگذاری کالا به فرد برنده را اعلام میکند این کلیشهایترین تصویری است که از حراج در ذهن داریم اما مسئله پیچیدهتر از چیزی است که تصور میکنیم.
سوال اولی که باید به آن پاسخ دهیم این است که چرا باید حراج برگزار کنیم (با همان تصور کلیشهای پیش میرویم). تصور کنید تابلویی ارزشمند از یک نقاش معروف دارید که قصد دارید آن را بفروشید. چگونه باید این کار را انجام دهید؟ اگر خریداران بالقوه و ارزشگذاری آنها (حداکثر قیمتی که حاضرند برای نقاشی بپردازند) را میدانستید، پاسخ ساده است. شما با فردی که بالاترین ارزشگذاری را دارد تماس میگیرید و آن را به قیمتی معادل ارزشگذاری او به این فرد میفروشید. اما مشکل اینجاست که شما، فقط اطلاعات ناقصی در مورد ارزشگذاری خریداران دارید. و هیچ خریداری حاضر نیست تمایل واقعی خود را برای پرداخت هزینه تابلو نشان دهد. این همان ترجیحات پنهانی است که شما تمایل دارید خریدار آشکار کند اما در شرایط عادی هیچ کس حاضر به آشکار کردن ترجیحاتش نیست بنابراین شما باید مکانیسمی طراحی کنید که فرد تمایل خود را جبرا آشکار نماید.
حراج، مکانیسمی برای آشکارسازی ترجیحات(۲)
آثار به جا مانده نشان میدهد حراجها در حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد در بابل وجود داشتهاند و یا در امپراتوری روم، در سال ۱۹۳ پس از میلاد حراج برگزار میشده است. حراج با مجموعهای از قوانین دقیق در سال ۱۵۹۵ پدیدار شد و در همین زمان واژه Auction وارد فرهنگ لغات اکسفورد شد. همچنین محلهای مشخصی با عنوان خانههای حراج ایجاد شدند مانند Sotheby و Christie به ترتیب در سال های ۱۷۴۴ و ۱۷۶۶ در انگلستان پدید آمدند. اما حراج تنها مختص کالاهای هنری و عتیقه و اقلام ویژه و خاص نیست. هر هفته، خزانه داری ایالات متحده میلیاردها دلار اوراق بهادار دولتی را به حراج میگذارد. دولتها و شرکتهای خصوصی پیشنهادات قیمت تحویل را برای محصولات، از لوازم اداری گرفته تا لاستیکها و مشاغل ساختمانی را از فروشندگان عرضه کالا یا خدمات مورد نظر دریافت کنند، فروشندهای که کمترین پیشنهاد را داشته باشد معمولاً برنده قرارداد می شود.
دولتها در بسیاری از کشورها حق حفاری نفت و سایر منابع طبیعی در زمینهای عمومی را به حراج میگذارند. شرکتهای خصوصی در سرتاسر جهان محصولاتی از گلهای تازه، ماهی، و تنباکو گرفته تا الماس و املاک را به حراج میگذارند. حراجهایی که امروزه معمولاً مورد استفاده قرار میگیرند، اغلب آنلاین هستند، وبسایتهای معروفی مانند eBay، با بیش از ۳۴۰۰۰ کارمند در سراسر جهان در این حوزه فعالند. در صنعت حراج آنلاین امروزه شرکتهایی چون Qui-Bids فعال هستند که طراحی مکانیسمهای حراج را به انجام میرسانند. در مجموع، حراجها امروزه حجم عظیم و رو به رشدی از تراکنشها را در سراسر جهان به خود اختصاص میدهند. این حوزه تاکنون در اقتصاد ایران چندان مورد توجه قرار نگرفته است که میتواند یکی از فرصتهای دست نخورده سرمایهگذاری در اقتصاد ایران باشد.
نظریه حراج
نظریه حراج به عنوان یک زیر شاخه از اقتصاد خرد با تحقیقات ویلیام ویکری، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۶ و یکی از بنیانگذاران نظریه حراج مدرن وارد دوران جدیدی شد. از زمان فعالیتهای ویکری تا امروز موضوع طراحی مکانیسمهای آشکارساز رجحانها تبدیل به یکی از مهمترین حوزههای پژوهشی شده است که طیف گستردهای حتی تا حوزههای سیاسی چون طراحی انتخابات را نیز در برگرفته.
همانطور که قبلا ذکر شد، حراج یک مکانیسم پیشنهاددهی Bid است. اما برای یک حراج نیازمند قوانینی هستیم که بتواند از تبانی یا رفتار استراتژیک جلوگیری کند. در یک سناریوی حراج استاندارد فروشندهای وجود دارد که یک شیء تقسیم ناپذیر دارد. ممکن است یک نقاشی، خانه یا زمینی باشد که زیر آن نفت وجود دارد. فروشنده نمیداند هر خریدار چقدر حاضر است برای آن بپردازد. حراج در نظر گرفته شده است تا با شناسایی بهترین پیشنهاد دهنده، بالاترین ارزش ممکن را برای فروشنده به ارمغان آورد. ارزش (یا قیمت رزرو Reservation price) برای یک Bidder حداکثر قیمتی است که او مایل است برای شیء بپردازد. او ارزش خود را میداند اما ارزشهای دیگران را نمیداند. در اصطلاحات تئوری بازی گفته میشود که پیشنهاددهنده Type خود را میشناسد اما Type دیگران را نمیشناسد.
در حراج مسئله همواره فروش نیست بلکه خرید نیز میتواند موضوع حراج باشد که به آن Procurement Auction گفته میشود در این روش حراجگر به جای فروشنده، خریدار است. این بدان معنی است که حراجگر در تلاش است تا کالا یا خدمات را با کمترین قیمت به دست آورد. حراج تدارکات معمولاً توسط بنگاهها و دولتها برای خرید کالاها و خدمات مانند لوازم اداری، خدمات ساختمانی و تجهیزات، خدمات فناوری اطلاعات و… استفاده میشود.
حراج، مکانیسمی برای آشکارسازی ترجیحات
همانگونه که اشاره شد در Procurement Auction، پیشنهاددهندگان معمولاً برای ارائه کمترین قیمت با یکدیگر رقابت میکنند. برنده کسی است که کمترین قیمت را ارائه کند. در یک حراج تدارکات، حراجگر خریدار و معمولاً یک آژانس دولتی یا یک سازمان بزرگ که به دنبال خرید کالا یا خدمات است. پیشنهاد دهندگان، فروشندگان یا تامین کنندگانی هستند که محصولات یا خدمات خود را به حراجگر عرضه میکنند. هر پیشنهاددهنده یک کالا یا خدمت مشابه ارائه میکند و حراج برای تعیین اینکه کدام فروشنده میتواند آن کالا یا خدمت را با کمترین قیمت برای خریدار تهیه کند، برگزار میشود.
اما حراج خرید و فروش را نباید با Tender و Tender Offer اشتباه گرفت. مناقصه یک فرآیند رسمی است که از طریق آن سازمانها، از جمله دولتها و شرکتهای خصوصی، خدمات خاصی را که اغلب شامل اجرای پروژههای ساخت و یا توسعه است را به مناقصه میگذارند. هدف اولیه مناقصه این است که به سازمانها اجازه دهد تا بر اساس معیارهای مختلف، نه فقط کمترین قیمت، مناسبترین تامینکننده یا ارائهدهنده خدمات را ارزیابی و انتخاب کنند. این معیارها ممکن است شامل کیفیت، تجربه، زمان تحویل و موارد دیگر باشد. طرفهای علاقهمند پیشنهادات مهر و موم شده مناقصه را با تشریح پیشنهادات و شرایط خود ارسال میکنند پس از آن، پیشنهادات ارزیابی میشوند و قرارداد با پیشنهاددهندهای که به بهترین وجه معیارهای تعیین شده را برآورده میکند، منعقد میگردد. بنابراین در یک حراج تدارکات برنده کسی است که کمترین قیمت را پیشنهاد میدهد اما در یک مناقصه برنده کسی است که ترکیب مناسبی از قیمت، کیفیت، زمان و عوامل دیگر را پیشنهاد دهد. بنابراین در یک فرایند مناقصه هدف کشف قیمت نیست.
بازارهای سهام و معاملات اوراق بهادار
اما Tender Offer در واقع یک اصطلاح مالی است که در زمینه بازارهای سهام و معاملات اوراق بهادار استفاده میشود. در این فرایند یک شرکت پیشنهاد خرید سهام یک شرکت دیگر که شرکت هدف نامیده میشود را ارائه میکند. سهامداران شرکت هدف در مورد قبول یا رد پیشنهاد تصمیمگیری میکنند. در این فرایند شرکت خریدار تعداد قابل توجهی از سهام شرکت مورد نظر را، اغلب با هدف به دست آوردن کنترل یا ادغام دو شرکت خریداری میکند.
چهار نوع حراج استاندارد که به طور گسترده در سراسر جهان استفاده می شود به این شرح است:
۱٫حراج قیمت اول First Price Auction: در این حراج شرکتکنندگان به طور همزمان پیشنهادات مهر و موم شده را ارائه میدهند. بالاترین قیمت پیشنهادی برنده میشود و قیمتی معادل قیمت پیشنهادی خود میپردازد. این روش در حراج حقوق معدنی در زمینهای دولتی، فروش آثار هنری و املاک استفاده میشود. این روش در تدارکات نیز مورد استفاده قرار میگیرد (شرکتهای رقیب قیمتها را ارائه میدهند و کمترین پیشنهاددهنده برنده میشود و قیمتی را که توسط آن برای اجرای قرارداد ذکر شده است دریافت میکند). نمونههای دیگری از این حراج در بازارهای اعتبارات ریفاینانس و ارز نیز دیده میشود.
۲٫حراج قیمت دوم Second Price Auction(همچنین به عنوان حراج ویکری شناخته میشود): شرکتکنندگان به طور همزمان پیشنهادات مهر و موم را ارائه میدهند. بالاترین پیشنهاد برنده میشود و قیمتی برابر با دومین پیشنهاد برتر را میپردازد. حراج قیمت دوم امروزه به دلیل سایت حراج اینترنتی، eBay رایجتر شده است. البته eBay از قالب حراج پیشنهاد مهر و موم شده استفاده نمیکند و تمام تاریخچه پیشنهاد برای مشاهده پیشنهاددهندگان در دسترس است. در این روش ویژگی Truthfulness را نیز دارد یعنی فرد انگیزهای برای پنهاد کردن ترجیح خود ندارد و راستگویی استراتژی غالب است.
در این شیوه پیشنهاد دهندگان میدانند که پیشنهاد قیمت کمتر از ارزش واقعی، ممکن است منجر به شکست در حراج شود در حالی که میتوانستند با پیشنهاد ارزش واقعی خود برنده شوند و قیمت دوم که پایینتر است بپردازند. در مقابل، پیشنهاد بالاتر از ارزش واقعی آنها میتواند منجر به پرداخت بیش از حد شود که نامطلوب است به عنوان مثال اگر سه شرکت کننده A,B,C به ترتیب ۱۰۰,۸۰,۱۲۰ را پیشنهاد دهند در این حراج فرد C با پیشنهاد ۱۲۰ برنده است اما قیمت ۱۰۰ را میپردازد و ۲۰ واحد سود میکند حال فرض کنیم فرد C قیمت بالاتر ۱۵۰ را پیشنهاد دهد کماکان او برنده است و قیمت ۱۰۰ را خواهد پرداخت لذا انگیزه اعلام قیمت بالاتر را ندارد اما اگر فرض کنیم رقابتی شکل گیرد که در آن C قیمت ۱۵۰ و A قیمت ۱۳۰ را اعلام کنند کماکان C برنده است اما ۱۰ واحد ضرر کرده است اگر A قیمت ۱۶۰ را پیشنهاد دهد برنده است و ۱۵۰ را پرداخت میکند اما ۵۰ واحد ضرر میکند لذا افراد انگیزهای برای رفتار استراتژیک ندارند. در یادداشت بعدی دو نوع دیگر حراج معرفی خواهد شد.
تمام حقوق برای پایگاه خبری سرمایه فردا محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
سرمایه فردا